ریچارد ترنتون چیس (۲۳ مه ۱۹۵۰ - ۲۶ دسامبر ۱۹۸۰) یک قاتل سریالی، آدم خور، خون آشام آمریکایی بود که در ساکرامنتو، کالیفرنیا، ماهیانه حدود شش نفر آمریکایی را ربوده، خون آنان را میآشامید، آنان را میکشت، سپس به اجساد آنان تجاوز میکرد و در آخر آنان را میخورد. امریکایی‌ها بر روی او لقب خون آشام ساکرامنتو را گذاشته اند.
او یکی از بیرحمترین قاتلهای سریالی آمریکا است که جنون آدم خواری داشت.
ریچارد ترنتون چیس در ۲۳ مه سال ۱۹۵۰ در سانتا کلارا، کالیفرنیا متولد شد. پدر و مادر سختگیری داشت و اغلب از طرف پدرش مورد ضرب و شتم قرار میگرفت. چیس در سن ۱۰ سالگی، سه نشانه هشدار دهنده از خود نشان داد که اگر والدین تحصیل‌کرده‌‌ای داشت، میبایستی از همان سنین کودکی او را تحت مراقبت ویژه قرار میدادند. این نشانه‌ها عبارتند از: ۱-شب ادراری بیش از حد ، ۲- حیوان آزاری و ۳- علاقه به راه انداختن آتش سوزی. وقتی والدین کودکی این سه نشانه را در کودک خود می‌بینند، باید بدانند که کودکشان تحت تاثیر یک ضربه و یا لطمه روحی عمیق قرار گرفته که نمیتواند در درون خودش آنرا حل و فصل کند و یک جای کار لنگ میزند. کودک با نشان دادن این علایم در واقع به محیط و اطرافیان خود چراغ زرد نشان داده و آژیر خطر میکشد. این سه نشانه در کودکیِ اکثر افرادی که در سنین بالاتر تبدیل به قاتلین سریالی و جانیان زنجیری شده اند، دیده شده است.
بر اساس گزارش‌های منتشر شده، اختلالات روانی چیس در طول سال‌های نوجوانی تشدید شده است. او در این سنین معتاد بمواد مخدر سنگین شده و بطور منظم علائم آشفتگی فکری و روانی را نشان میداده است. چیس در روابط اجتماعی کمتر موفق بوده و در رابطه با جنس مخالف موفقیت آنچنانی نداشته است. دلیل این ناکامی‌ها ناتوانی جنسی وی ذکر شده است. این مشکلات آنچنان او را ناراحت کرده بود که باعث شد داوطلبانه از یک دکتر روان پزشک کمک بخواهد. ولی روانپزشک نتوانست کمکی به او بکند و فقط در پرونده ا‌ش نوشت که چیس از اختلالات شدید روان و خشم سرکوب شده رنج میبرد.
چیس در ۱۸ سالگی خانه پدر و مادرش را ترک کرده و جداگانه با مردی هم اتاق شد. اما استفاده از مواد مخدر و رفتار‌های ناراحت کننده ا‌ش، باعث شد که هم اتاقی او را ترک کرده و چیس ناچارأ بطرف مادرش برمیگردد. بعد‌ها نسبت به مادر هم مشکوک شده و به همه می‌گوید که مادر سعی دارد تا او را مسموم سازد. پس به آپارتمانی که پدرش برایش اجاره کرده نقل مکان می‌کند.
زندگی مستقل و کاملا تنها، بر رنج‌های روحی او افزود. تا جای که مرتبا در بیمارستان‌ها و مطب دکتر‌ها رفت و آامد کرده و درخواست کمک میکرد. او تقریبا بطور مدام در ترس و وحشت و دیدن اشکال عجیب و قریب بسر برده و از وقایع پارانوئیدی پایدار رنج میبرد. بعد‌ها او را تحت عنوان یک بیمار اسکیزوفرنی پارانوئیدی تشخیص داده و زمان کوتاهی را تحت نظارت روانپزشک در بیمارستان روانی قرار دادند اما بزودی آزاد و در جامعه رها گشت.
پزشکان آمریکایی چیس را با داروهای معمولی که برای اسکیزوفرنیا مورد استفاده قرار می گرفت تحت درمان قرار دادند. و چون موفقیت حاصل نشد، این پزشکان متقاعد شدند که بیماری وی بدلیل مصرف مواد مخدر سنگین است و نه اسکیزوفرنی!
روانپریشی او بدون اینکه کمکی به او شود، باقی مانده تا اینکه او را با دو پرنده مرده با سر بریده شده پیدا کردند که مشغول نوشیدن آخرین قطرهٔ‌های خون آنها بود. او را بخاطر این کار دیوانه نامیده و دوباره به تیمارستان منتقل شد.
در عین ناباوری، در سال ۱۹۷۶ پزشکان مجرب! آمریکایی تصمیم گرفتند او را مجدد در جامعه رها سازند، چرا که اعتقاد داشتند، برای دیگران خطری نیست! و در کمال ناباوری مجدد، مادر چیس تصمیم گرفت که دیگر داروهای ضد اسکیزوفرنی را هم به او ندهد. پس دوباره یک آپارتمان برایش اجاره کردند، یخچال و قفسه‌های آشپزخانه را پر از خوراکی کرده، چیس را بدون کنترل و بدون دارو، با روانی بشدت پریش و فجیع به امان خدا رها کرده و دنبال کار خود رفتند.
از این زمان است که نیاز چیس به آشامیدن خون و خوردن اورگان‌های حیوانی به آشامیدن خون انسان‌ها و ارگان‌های بدن آدمی توسعه پیدا می‌کند.
در ۲۹ دسامبر ۱۹۷۷، چیس سوار خود رو شد و شروع به تیراندازی به دیگران کرد که موجب قتل مردی ۵۱ ساله به نام آمبروز گریفین شد.
در ۱۱ ژانویه ۱۹۷۸، چیس یک همسایه را بخاطر یک بسته سیگار تا حد مرگ خفه کرد.
دو هفته بعد، او وارد یک خانه شد ، آن را غارت کرد و سپس در داخل یک کشو حاوی لباس نوزاد ادرار کرد.
چیس تنها بخانه‌هایی که درب‌های آنها قفل نبود وارد میشد. او معتقد بود یک درب قفل شده نشانه‌ای بیمهری به او بود و اینکه صاحب خانه نمیخواهد او را بخانه ا‌ش راه دهد ولی یک درب باز یعنی اینکه او اجازه ورود دارد و در واقع صاحبخانه او را بخانه خود دعوت کرده است.
در ۲۳ ژانویه ۱۹۷۸، چیس وارد خانه‌ای متعلق به زنی باردار و تنها بنام ترزا والین، شد. در این هنگام زن باردار برای بیرون بردن زباله از خانه بیرون زده بود و درب خانه ا‌ش باز بود.
چیس با همان اسلحه که برای کشتن اولین قربانی، گریفین، استفاده کرده بود، سه بار به ترزا شلیک کرد و او را بقتل رساند، سپس به زن بیچاره تجاوز کرده و با چاقو نوزاد او را درآورده و او را قصابی کرد.
سپس نوک یکی از سینه‌ها ی زن را قطع کرد و شروع به آشامیدن خون زن از آن مجرا نمود. قبل از خروج، مدفوع سگ را از حیاط جمع آوری کرد و آن را به دهان و گلوی قربانی فرو کرد. پس از کشف جسد زن بیچاره، کمتر پلیسی بود که صحنه فجیع قتل را دیده و استفراغ نکند. صحنه جرم وحشتناک بود.
در ۲۷ ژانویه سال ۱۹۷۸، اجساد یک زن ۳۸ ساله و پسر بچه شش ساله ا‌ش بنام جیسون، دوست زن بنام دن میدیته و یک کودک ۲۲ ماهه توسط پلیس کشف شد که بطرز باور نکردنی قصابی شده بودند. صحنه جرم دوم وحشتناک تر ازاولین صحنه جنایت چیس بود. عمیق دیوانگی چیس زمانی آشکارتر شد که پلیس پس از بررسی صحنه و اجساد دریافت که اجساد نه یک بار و نه دو بار بلکه چندین بار با چاقو مورد تجاوز قرار گرفته اند.
معده‌ها پاره گشته و اندام‌های مختلف جدا شده بودند. گلو‌ها با چاقو از هم دریده شده و چشم دو تن از اجساد هم از کاسه درآورده شده بود. تنها جسد نوزاد ۲۲ دو ماه در صحنه نبود که چیس بعد‌ها به پلیس گفته بود که جسد کودک را با خود برده بود تا سرفرصت و با حوصله آنرا بشکافد و بخورد. بقایای جسد کودک بعد‌ها در نزدیکی کلیسای محل یافت شد. خوشبختانه اثر انگشت و اثر کفش چیس در صحنه قتل پیدا شده و پلیس از طریق آنها توانست قاتل را بیابد.
در سال ۱۹۷۹، دادگاه و هیئت منصفه، چیس را در شش مورد قتل از درجه اول مجرم شناخت و حکم اعدام در اتاق گاز برای او صادر کرد.
در زندان هنگامی که او منتظر اعدام بود، بار‌ها از طرف دیگر زندانیان مورد حمله واقع شده و زندانیان دیگر اغلب سعی کردند او را بقتل برسانند.
در ۲۶ دسامبر ۱۹۸۰، مقامات زندان او را در سلول خود مرده/ کشته شده، کشف کردند. دلیل مرگ مصرف بیش از حد داروهای ضدّ افسردگی اعلام شد. ظاهراً در شرایط دشوار زندان، او موفق شده بود که به اندازه کافی داروهای مخدر جمع آوری و توسط آنان خود را بکشد.
Serial Killer - Richard Trenton Chase : The Vampire of Sacramento - Documentary Crime Stor [Full Ep