عملیات گربه خبرچین و یا جاسوس پروژه ابتدایی و احمقانه سازمان اطلاعات و امنیت آمریکا، سیآیای (cia) است که برای جاسوسی از سفارت شوروی در زمان جنگ سرد پس از جنگ خونبار دوم اروپاییها که به جهان کشانده شده و بهمین مناسبت "جنگ جهانی دوم" خوانده میشود!(در حالی که مردم دنیا برعکس غربیهای روانی جنگی باهم نداشتند) در دهه ۱۹۶۰ طراحی شد. در این پروژه احمقانه، قرار بود از گربهها برای جاسوسی استفاده شود. در این روش، به گربه میکروفون و باتری را وصل کرده و به دم گربه نیز آنتنی برای مخابره اطلاعات متصل میکردند! (بیشتر شبیه سناریو فیلمهای خنده دار و کمدی است ولی حقیقت دارد) سی. آی. اِی تلاشی را به راه انداخته بود تا اگر بتواند از گربه های معمولی، به صفت جاسوس استفاده کند. در این عملیات که در قدم اول یک میکروفون با آنتن و یک بطری کوچک در داخل بدن گربه جابجا میگردید نخست فعالیت های مغز گربه توسط عملیات منظم ساخته میشد و بعداَ به او آموزش داده میشد تا دساتیر کوچک را پیروی کند. با اینکار میشد صداهای اطراف محلی که گربه حضور داشت را دریافت کرد!! البته برای گرسنگی و تشنگی گربه نیز میبایست عملیاتی جدا طراحی میشد!!! پس از سالها کار بروی گربهها در آخر گربه جاسوس را که گفته میشود هزینه جراحیها و آموزش این پروژه چیزی حدود ۲۵ میلیون دلار میبود، راهی پارکی در واشنگتن کردند که در آنجا سفیر روسیه با مردی نشسته و در حال گفتگو بود.
قرار براین بود که برای "اولین بار" از این پروژه برای جاسوسی استفاده شود. بهمین جهت گربه را در پارک رها کردند ولی تقریباً درهمان لحظه، گربه ۲۵ میلیون دلاری با یک تاکسی تصادف میکند و کشته میشود! :)
و ۲۵ هزار دلار دود شده و به هوا میرود! قیافه مدیر پروژه و رئیس وزارت اطلاعات و امنیت آمریکا در آن لحظه جدا دیدنی بوده است!
پس از این صحنه مضحک و خندهدار، تازه امریکاییها در مییابند که تاچه حد کارشان احمقانه بوده است.
طبق گفته یکی از مسئولین وقت سیآیای، بعلت سخت بودن آموزش به گربهها برای انجام رفتارهای خاص مد نظر سیآیای، این پروژه متوقف شد و چندی بعد این پروژه را بشکل کل شکست خورده تعریف کردند و در نهایت در سال ۱۹۶۷ کاملا برکنار و بایگانی شد.
لازم بذکر است که دولت آمریکا از خجالت صدای این پروژه را در نیاورده و تا سال ۲۰۰۱ از این پروژه هیچ اطلاعی به مردم آمریکا نداده بود. و تازه در این سال مدارک و اسناد این پروژه توسط شخصی بنام ویکتور ماچتی (victor Marchetti)، که یک دستیار اجرایی مدیر سیا (cia)در دهه ۱۹۶۰ بود، با ذکر منبع که در کتاب جفری ریچلسون (Jeffrey Richelson) بنام جادوگران لنگلی(/The Wizards of Langley) که در سال ۲۰۰۱ انتشار یافت،همگانی شده و بگوش مردم رسید.