آرامگاه یزید
یزید شاعر زبردستی بود. و شطرنج باز قهاری بود یعنی از نظر هوش و توانایی مغزی بینظیر بود. برخی او را همان حافظ میدانند. به شراب عشق میورزید. عاشق ایران بود و در میدان جنگ و نبرد آنچنان دلاور بود که به تنهایی در مقابل قبایل وحشی و بربر و داعشیهای ترک و عربی که در ۲۰۰ سال پیش به ایران حمله کردند، مردانه ایستاده و بخش عظیمی از ایران را نجات داد. و شاید اگر هنوز باقیمانده ایران بزرگ مانند سوریه و عراق و لبنان و لیبی و کل خاورمیانه با زبان احمقانه و ناقص عربی سخن نگفته و کاملا هویت پارسی خود را از دست نداده، بخاطر وجود نازنین یزید است. وحشیهایی که به ایران حمله کرده بودند حکم قتل او را صادر نموده و برای سر او جایزه گذاشتند. و به کودکانی که والدین ایرانیشان را سربریده بودند یاد میدادند که یزید را لعنت کنند و او را قاتل پدر مادر و مقدّسات خود بدانند. این رسم همچنان در بین بازماندگان ایرانی وجود دارد و نام یزید که با ایزدی، یزدان، یزدی، ایزد هم خانواده است و هر کودکی هم میبایستی بداند که این فرد ایرانی بوده و در برابر داعشیها ایستاده و میبایستی ستایش شود و یادش گرامی داشته شود، ولی چون قتلعام ایرانیان آنچنان فراگیر ، گسترده و وحشیانه بوده که در برخی جاها جز تعداد معدودی کودک باقی نمانده و حتی سگها و گربهها را کشته و میخوردند. و پس از آنهم با شستشوی مغزی بازماندگان، و تربیت استعماری، ایرانیان را برای همیشه منفعل ساختند، در نتیجه امروزه ملت ایران، قهرمانان و ناجیان واقعی و کسانی که در راه ایران و ایرانی بیدریغ جان باخته اند، تف و لعنت کرده و دشمنانش را میپرستد.
و در باره کشتار ایرانیان که در زمان جنگ جهانی اول رخ داد ولی بعمد به آن قدمتی ۱۴۰۰ ساله داده و آنرا به مذهب و پیغمبر و اسلام و حمله اعراب و ترک به ایران ، نسبت داده و بدین ترتیب جنایت هولناکی که در مورد ایرانیان همین ۱۵۰ سال پیش رخ داد را اینچنین میپوشانند، مینویسند که: کار قتلعام ایرانیان آنچنان گسترده و وحشیانه صورت گرفت که تاریخ موجودیت بشر، چنین چیزی را بخودش ندیده است. بخش کوچکی از آن بعنوان قتلعام ارامنه در دنیا معروف است. و بخش بزرگ آنرا با عنوان "قحطی بزرگ در ایران" پنهان کردهاند.
در باره قتلعام، هلاکاست، کشتار ایرانیان مینویسند: قبایل وحشی انگلساکسون، ترک و اعراب پس از حمله به تبریز که به آن بهشت ساخت آدمی میگفتند، آنچنان حمام خونی راه انداختند که خون تا بالای مچ پای اسبان میرسید. سرهای مردان را زده و پس از اینکه به زنان و کودکان تجاوز نمودند، بر گردن هر زن تبریزی، دو سر ( احتمالا متعلق به پدر، همسر، برادر، پسر ) بسته و در حالی که هر زن سه سر را حمل میکرد، آنان را به طرف مرکز ایران، کرمان و یزد برده و در آنجا هم داعش وار سرها را از تن بریده و کشتار راه انداخته و پس از آن با سرهای مردان و زنان تبریز، یزد و کرمان دهها منار ساختند. این منارها تا بقدرت رسیدن رضا شاه هنوز در یزد و کرمان وجود داشت.
بخش غربی ایران به دست قبائل وحشی ترک افتاد. ولی به سبب دلاور مردی ستار خان و باقر خان و زنان و مردان آذربایجان، ترکها از آنجا تا آناتلی بیرون رانده شده و میرفتند که آنجا را نیز از لوث وجود ترک بربر پاک کنند و انتقام قتلعام آذریها توسط ترکها را بگیرند که متاسفانه پیش از رسیدن به هدف، با فریب و خدعه و ناجوانمردانه سرداران واقعی ایران کشته شدند.
و امروزه آذریها حتی از نامی که بر روی سرزمینشان است، متوجه نمیشوند که هیچ گونه نسبت نژادی، خونی، تاریخی و و و با قبایل وحشی ترک ندارند که هیچ بلکه ترکها درواقع دشمن اصلی آنان و اجدادشان بوده و هستند و نه نیاکانشان! یک آذری تمامی آثار باستانی و آتشکده زرتشتی و آرامگاه بیش از ۴۰۰ شاعر و حکیم پارسی را در سرزمین خود نادیده گرفته و نمیبیند،
یک آذری از خودش نمیپرسد که چرا نام سرزمینش ایرانی، زرتشتی و به معنای آتش مقدس است،
یک آذری نمیپرسد که چرا ستار خان و باقر خان با تمامی وجود برای ایران میجنگیدند ( حتی اگر داستان احمقانه و دروغین مشروطه را قبول داشته باشیم)،
و مانند همان کرمانی و یزدی که بر سینه میکوبد و یزید را لعنت میکند و هر ساله مراسم عاشورا راه انداخته و برای قاتلان نیاکانش میگرید، و مراسم یزیدکشی راه انداخته و قهرمانان و ناجیان واقعی خود را لعنت و نفرین میکند و و و ... بدون فکر، بر سر شاخ نشسته و تنه میبرد.
و امروزه ما هرچه میکشیم از همین مردم یزد و قم و کاشان و کرمان و آذریها و کسانی میکشیم که وحشیانهترین قتلعام در موردشان صورت گرفته ولی همچنان داعشیهای دشمن سرزمین و اجداد خود را میپرستند و آنچنان هویت باخته اند که نمیدانند که وارث چه تمدن و فرهنگ باشکوه و بی نظیر و تنها امپراطوری دنیاند،
نمیدانند که تا ۳۰۰ سال پیش خدای مطلق کره زمین بودند، تا ۱۵۰ سال پیش نیم دنیا پارسی سخن میگفتند، و پارس بودند،
نمیدانند که ایران سرزمین مادر است و همه چیز از ایران شروع شده و تمامی دنیا هر چه دارد، مدیون نیاکان ایرانی است و بس.
و آنچنان غافل و ناآگاه اند که آدمی از اینکه آنان را ایرانی بخواند از خودش شرمنده میگردد.