آن زمان كه بنهادم سر به پای آزادی
دست خود ز جان شستم از برای آزادی
تا مگر بدست آرم دامن وصالش را
می دوم بپای سر در قفای آزادی
با عوامل تكفیر صنف ارتجاعی باز
حمله میكند دایم بر بنای آزادی
در محیط طوفانزا، ماهرانه در جنگ است
ناخدای استبداد با خدای آزادی
ملا از آن كند اصرار بر خرابی احرار
چون بقای خود بیند در فنای آزادی
::::::::::::::::::
::::::::::::::::::
دامن محبت را گر كنی زخون رنگین
میتوان ترا گفتن پیشوای آزادی
فرخی زجان، دل می كند در این محفل
دل نثار استقلال، جان فدای آزادی…...
فرخی یزدی