روز جهانی زن را به تمامی شیر زنان نجیب، شریف و بی ادعای ایرانی و هم میهنم شادباش گفته و بروان خردمند و بزرگ رضا شاه کبیر هزاران آفرین و درود میفرستم که زن تحقیر شده ایرانی را تاج برسر گذاشت و عنوان ملکه را که از او گرفته بودند به زن ایرانی بازگرداند.
جوان بخت و جهانآرایی ای زن
جمال و زینت دنیایی ای زن
صدف خانه است و صاحبخانه غواص
تو در وی گوهر یکتایی ای زن
تو یکتا گوهری در درج خانه
وزان بهتر که گوهر زایی ای زن
تو درعین لطافت زورمندی
تو هم گوهر توهم دریایی ای زن
چو مغز اندرسر وچون هوش درمغز
بجا و لایق و شایایی ای زن
تو نور دیدهٔ روشندلانی
ازیرا درخور و دربایی ای زن
طبیعت خود چو کانی پر زلفظ است
تو آن الفاظ را معنایی ای زن
تعالیالله که در باغ نکویی
چو گل پاکیزه و زیبایی ای زن
خطا گفتم ز گل نیکوتری تو
که هم زیبا و هم دانایی ای زن
ترا حاجت به آرایش نباشد
که خود پا تا بسر آرایی ای زن
نعیم زندگی را باتو بینم
همانا نور چشم مایی ای زن
معمای جهان حل کردی و باز
تو خود اصل معماهایی ای زن
نبودی زندگی گر زن نبودی
وجود خلق را مبدایی ای زن
بنای نیکبختی را به گیتی
تو هم معمار و هم بنایی ای زن
کواکب جمله تن کوشند، چون تو
شبانگه گرم لالالایی ای زن
بغلطد اشک انجم، چون بر طفل
تو چشم ازخواب خوش بگشایی ای زن
طبیعت جذبهٔ عشق از تو آموخت
که تو خود عشق را مبنایی ای زن
طبایع گاه لطف و گاه قهرند
تو لطف از فرق سر تا پاییای زن
بهشت واقعی جایی است کز مهر
تو با فرزندگان آنجایی ای زن
تواضع را چو خیزی پیش شوهر
همایون شاخهٔ طوبایی ای زن
دربغا گر تو بااین هوش وادراک
بجهل از این فزونتر پایی ای زن
دریغا کز حساب خود وطنرا
به نیمه تن فلج فرمایی ای زن
بزرگا شهریارا کامر فرمود
کز این بیغوله بیرون آیی ای زن
بشاه پهلوی از جان دعاگوی
اگر پنهان و گر پیداییای زن
ثنای بانو و شهدخت و شهپور
بکو گر پیر اگر برناییای زن
سوی علم وهنر بشتاب و کن شکر
که در این دورهٔ والایی ای زن
حجاب شرم وعفت بیشتر کن
کنون کازاد، رهپیماییای زن
بکار علم وعفت کوش امروز
که مام مردم فردایی ای زن.
ملکالشعرای بهار