بعد از وفات تربت ما در زمین مجوی
در سینههای مردم عارف مزار ماست.
گفته میشود شخصی بنام محمد علی خان پسر ثقه السلطنه (فاطمی طباطبایی) که در دوران امپراتوری قاجار (که شامل کشور های، هند، سوریه، عراق، لبنان، ترکیه، افغانستان، پاکستان، ارمنستان، ۱۷ شهر قفقاز شامل ترکمنستان، ازبکستان و و و میشده، پس از روی کار آمدن قاجار ها، امپرطوری پارسها بخشهای غربی خود را در جایی که امروز اروپا نامیده میشود از دست داده و آنها از پیکر ایران جدا شدند. و در حدود صد سال پیش تمامی این کشورها از ایران تجزیه گشتند و تنها پس از روی کار آمدن رضا شاه است که این تجزیه وحشیانه پایان میپذیرد و ۱۶ میلیون کیلومتر مربع از خاک این امپرطوری کبیر، یعنی ایران امروزی برای ایرانیان باقی میماند.) زمانی هم حاکم سیرجان بوده است، شخصی صاحب کمال و شریف و هنرمند بوده و نقاشی زبر دست و شاعری توانا تعریف میشود. اکثر آثار این هنرمند طبق معمول راهی فرنگستان ( انگلیس و فرانسه) شده است و در دست نیست. و طبق معمول اگر بخواهیم آثار هنرمندان کهنه و نو ایران را ببینیم میبایستی راهی فرنگ شده و تازه اگر پایِ آثار آنان نامی بیگانه ننوشته شده باشد، شاید بتوان به تماشای آنان نائل شد. آثار هنری ایرانی که آنچنان زیاد است که دهها کشور با آنها دهها نقاش بنام خود ساختهاند. بقولی بیشتر تصاویر نقاشی شده که در دنیا وجود دارد و غربیها در کاخها و موزهها و تالارها و نمایشگاههای خود وصل کرده و با آنها فخر میفروشند کار نقاشان ایرانی است.
بهر حال یکی از طرحهای وی ، طرحی است که از "سر بریده امام حسین بر سر نیزه" کشیده شده است. گفته میشود وی این طرح را تحت تاثیر کتب شیعه و تشریحی که نویسندگان این کتب از ظاهر امام حسین کرده اند کشیده است.
این طرح هم اینک در موزه لور فرانسه ، دقیقا در همان سالنی که تصویری از علی امام اول شیعیان که آن هم کار یک نقاش ایرانی است، قرار دارد. تصویری که از شمایل امام علی کشیده شده هم بر اساس تعریفی است که در احادیث شیعه و سنی در باره ظاهر و قیافه و ظاهر علی آمده است.
در موزه لور فرانسه تصویری از علی امام اول شیعیان |
تصویری از امام زمان بر طبق مشخصاتی تعریف شده در روایات و احادیث توسط هنرمند ظریفی دیگر.
مشخصات:
- قائم عليه السلام كسى است كه هر گاه خروج كند، در سن پيرى است اما سيماى جوان دارد، و آنچنان قدرت جسمى دارد كه دستش را به بزرگترين درخت روى زمين بياندازد، مى تواند آن را از ريشه بركند، و اگر در ميان كوهها صدايش را بلند كند سنگهاى كوهها قطعه قطعه گردند، عصاى موسى عليه السلام و انگشتر سليمان عليه السلام همراه اوست .”( كشف الغمه ، ج۳، ص ۴۴۵ اعلام الورى ، ص ۴۰۷)
- مهدى از ما خاندان است ، بلند پيشانى و بر آمده بينى است (كه وسط بينى اش برآمدگى دارد). (اثباة الهداة ، ج ۷، ص۱۸۵)
- بلند پيشانى و برآمده بينى ، سطبر شكم ، لاغر ران و در ران راستش ، خالى هست ، گشاده دندان مى باشد (اثباة الهداة ، ج۷، ص ۲۳۸).
- از بیدارى شبها، چهرهاش به زردى میگراید.
- بینى او بر آمدگى کمى پیداست چشمانش سیاه و ابروانش بهم پیوسته است و در وسط.
- میان دندانهایش گشاده و گوشت صورتش کم است.
- شیخ کلینی حدیثی را روایت مینماید که مدفوع ائمه بوی مشک دارد (اصول کافی/کتاب الحجه/باب موالید الائمه)
- امام زمان(ع) سينه اى گشاده وكتف هايى باز و عريض (بحار الانوار ج۱۵۲ ص ۳۱۹ ، اثبات الهداة ج ۳ ص ۴۴۰ و۵۲۰).
- دندان: دندانهايش به خصوص دندانهاى جلو گشاده و به هم پيوسته.
- موهاى سرش درخشنده و سياه و مجعد اما نه زياد درهم پيچيده و تا نرمي گوش از دو طرف آويزان و بر روى دوشريخته و از وسط داراى فرق بود.
- سر شانه و ما بين دو شانه: استخوان سر شانه نرم و بزرگ و سر دوش پايين افتاده و ما بين دو شانه پهن.
- کف: کف دست آن حضرت پهن و بزرگ.
- سينه و از سينه تا ناف: سينه پهن و فراخ و از گودال گلو تا ناف مانند خطى از مو کشيده شده.
- شکم: شکم برآمده و بزرگ.
- دندان هايش چون شانه ظریف، منظم وجدا از هم است. (۱) دندان هايى شفاف دارد. (۲) دندان هاى ثنايايش براق و از همجدا است .(۳)
(۱. بحار الانوار ج ۱۵ ص ۷۷ ، کشف الغمه ج ۳ ص ۲۶۰ و ۲۷۷.
۲. غيبة نعمانى ص ۱۴۱، منتخب الاثر ص ۱۵۰.
۳.منتخب الاثرص ۱۶۵).
- مردم به واسطه نور چهره دلربای حضرت مهدی (علیهالسلام) از نور آفتاب و ماه بی نیاز میشوند!
(امام زمان لخت و عریان ظاهر میشود! (اصول کافی جلد ۶-ص۴۹۸)
***
محمدعلی نائینی متخلص به « عبرت » در سال ۱۲۸۵ در اصفهان تولد یافته ، پس از رسیدن به حدّ رشد و تمیز به تحصیل مقدمات فارسی و صرف و نحو و معانی بیان همت گمارده و پس از تکمیل تحصیلات به خدمت بسیاری از مشایخ و پیروان فرقه صوفیه رسیده است. «عبرت» دارای صفای ضمیر و حسن اخلاق و در بیطمعی و بلندهمتی درخور آفرین است. وی علاوه بر شاعری، نقاشی توانا و بینظیر بود. دیوان وی بالغ بر بیست هزار بیت می شود. نمونهای از اشعار زیبای نامبرده به محضر پاک نهاد علاقمندان ادب و فرهنگ ارمغان می شود.
***
گرفت ز رخ یار و خودنمائی کرد / نمود چهره و آهنگ دلربائی کرد
من آن زمان ز دل و دین نظر فرو بستم / که جلوه آن صنم از بهر خودنمائی کرد
چه گویمت که چها کرد با من درویش / ببرد دین و دل ، آنگه ز من جدائی کرد
جفا و جور از او دیدم و وفا کردم / وفا و مهر ز من دید و بیوفائی کرد
گسست از من و بربست عهد با اغیار / ز من برید و به بیگانه آشنائی کرد
به سر هوای پریدن نداشت طایر دل / هوای دانه ی خال تواش هوائی کرد
مباد هرگزش آزادی از کمند بلا / دل ار ز دام تو اندیشه رهائی کرد
گذشت آنکه در آفاق پارسائی بود / که ترک چشم تو یغمای پارسائی کرد
هزار مرتبه بدتر ز دشمن است آندوست / که ترک دوست به هنگام بینوائی کرد
مرا اگر که نمیخواست دوست خانه خراب / چرا به کوی خرابات رهنمائی کرد
نصیحتی کنمت گوشدار و دوری کن / از آنکه عیب کسان گفت و خودستائی کرد
مقام لاف زدن نیست از غزل کس را / در آن مقام که عبرت غزل سرائی کرد
***
نه به رحمت کنی به ما نظری / نه بجوئی ز حال دل خبری
نیست نقضی جز این کمال ترا / که نداری به عاشقان نظری
از توای نخل آرزو ما را / نیست جز محنت و بلا ثمری
تا چه رخ داده کاینچنین با مات / نیستای پادشاه حسن سری
خاک راهت شدیم و باز از ناز / بر سر ما نمی کنی گذری
به دعا من نخواهمت ز خدای / که نمانده ست در دعا اثری
دل سختت به سیم نرم کنم / سهل باشد زیان مختصری
در خور التفات نیست کسی / کز تو کرد التفات با دگری
مشخصات:
- قائم عليه السلام كسى است كه هر گاه خروج كند، در سن پيرى است اما سيماى جوان دارد، و آنچنان قدرت جسمى دارد كه دستش را به بزرگترين درخت روى زمين بياندازد، مى تواند آن را از ريشه بركند، و اگر در ميان كوهها صدايش را بلند كند سنگهاى كوهها قطعه قطعه گردند، عصاى موسى عليه السلام و انگشتر سليمان عليه السلام همراه اوست .”( كشف الغمه ، ج۳، ص ۴۴۵ اعلام الورى ، ص ۴۰۷)
- مهدى از ما خاندان است ، بلند پيشانى و بر آمده بينى است (كه وسط بينى اش برآمدگى دارد). (اثباة الهداة ، ج ۷، ص۱۸۵)
- بلند پيشانى و برآمده بينى ، سطبر شكم ، لاغر ران و در ران راستش ، خالى هست ، گشاده دندان مى باشد (اثباة الهداة ، ج۷، ص ۲۳۸).
- از بیدارى شبها، چهرهاش به زردى میگراید.
- بینى او بر آمدگى کمى پیداست چشمانش سیاه و ابروانش بهم پیوسته است و در وسط.
- میان دندانهایش گشاده و گوشت صورتش کم است.
- شیخ کلینی حدیثی را روایت مینماید که مدفوع ائمه بوی مشک دارد (اصول کافی/کتاب الحجه/باب موالید الائمه)
- امام زمان(ع) سينه اى گشاده وكتف هايى باز و عريض (بحار الانوار ج۱۵۲ ص ۳۱۹ ، اثبات الهداة ج ۳ ص ۴۴۰ و۵۲۰).
- دندان: دندانهايش به خصوص دندانهاى جلو گشاده و به هم پيوسته.
- موهاى سرش درخشنده و سياه و مجعد اما نه زياد درهم پيچيده و تا نرمي گوش از دو طرف آويزان و بر روى دوشريخته و از وسط داراى فرق بود.
- سر شانه و ما بين دو شانه: استخوان سر شانه نرم و بزرگ و سر دوش پايين افتاده و ما بين دو شانه پهن.
- کف: کف دست آن حضرت پهن و بزرگ.
- سينه و از سينه تا ناف: سينه پهن و فراخ و از گودال گلو تا ناف مانند خطى از مو کشيده شده.
- شکم: شکم برآمده و بزرگ.
- دندان هايش چون شانه ظریف، منظم وجدا از هم است. (۱) دندان هايى شفاف دارد. (۲) دندان هاى ثنايايش براق و از همجدا است .(۳)
(۱. بحار الانوار ج ۱۵ ص ۷۷ ، کشف الغمه ج ۳ ص ۲۶۰ و ۲۷۷.
۲. غيبة نعمانى ص ۱۴۱، منتخب الاثر ص ۱۵۰.
۳.منتخب الاثرص ۱۶۵).
- مردم به واسطه نور چهره دلربای حضرت مهدی (علیهالسلام) از نور آفتاب و ماه بی نیاز میشوند!
(امام زمان لخت و عریان ظاهر میشود! (اصول کافی جلد ۶-ص۴۹۸)
***
محمدعلی نائینی متخلص به « عبرت » در سال ۱۲۸۵ در اصفهان تولد یافته ، پس از رسیدن به حدّ رشد و تمیز به تحصیل مقدمات فارسی و صرف و نحو و معانی بیان همت گمارده و پس از تکمیل تحصیلات به خدمت بسیاری از مشایخ و پیروان فرقه صوفیه رسیده است. «عبرت» دارای صفای ضمیر و حسن اخلاق و در بیطمعی و بلندهمتی درخور آفرین است. وی علاوه بر شاعری، نقاشی توانا و بینظیر بود. دیوان وی بالغ بر بیست هزار بیت می شود. نمونهای از اشعار زیبای نامبرده به محضر پاک نهاد علاقمندان ادب و فرهنگ ارمغان می شود.
***
گرفت ز رخ یار و خودنمائی کرد / نمود چهره و آهنگ دلربائی کرد
من آن زمان ز دل و دین نظر فرو بستم / که جلوه آن صنم از بهر خودنمائی کرد
چه گویمت که چها کرد با من درویش / ببرد دین و دل ، آنگه ز من جدائی کرد
جفا و جور از او دیدم و وفا کردم / وفا و مهر ز من دید و بیوفائی کرد
گسست از من و بربست عهد با اغیار / ز من برید و به بیگانه آشنائی کرد
به سر هوای پریدن نداشت طایر دل / هوای دانه ی خال تواش هوائی کرد
مباد هرگزش آزادی از کمند بلا / دل ار ز دام تو اندیشه رهائی کرد
گذشت آنکه در آفاق پارسائی بود / که ترک چشم تو یغمای پارسائی کرد
هزار مرتبه بدتر ز دشمن است آندوست / که ترک دوست به هنگام بینوائی کرد
مرا اگر که نمیخواست دوست خانه خراب / چرا به کوی خرابات رهنمائی کرد
نصیحتی کنمت گوشدار و دوری کن / از آنکه عیب کسان گفت و خودستائی کرد
مقام لاف زدن نیست از غزل کس را / در آن مقام که عبرت غزل سرائی کرد
***
نه به رحمت کنی به ما نظری / نه بجوئی ز حال دل خبری
نیست نقضی جز این کمال ترا / که نداری به عاشقان نظری
از توای نخل آرزو ما را / نیست جز محنت و بلا ثمری
تا چه رخ داده کاینچنین با مات / نیستای پادشاه حسن سری
خاک راهت شدیم و باز از ناز / بر سر ما نمی کنی گذری
به دعا من نخواهمت ز خدای / که نمانده ست در دعا اثری
دل سختت به سیم نرم کنم / سهل باشد زیان مختصری
در خور التفات نیست کسی / کز تو کرد التفات با دگری