کمپ پناهجویی تیلور امروز به عنوان کمپی برای زندگی لاابالی و مصرف آزادانه مواد مخدر و سکس تبلیغ میشود در حالی که این یک جنبش اعتراضی به جامعه خشن و پلیسی آمریکا پس از جنگ جهانی دوم بوده است
پس از جنگ جهانی دوم, دنیا شاهد جنگ سردو گرم خشنی بود که موجودیت بشری را دچار ترس و وحشت و بی ثباتی ساخته بود . در همه جا جنگ غوغا میکرد. فقر و ترور جز عادی زندگی مغرب زمین شده بود. جنگ ژاپن , ویتنام, فیلیپین و وحشیگری های انگلیسی ها و آمریکایی ها در آمریکای مرکزی و جنوبی , جو ترور که تا سطح رئیس جمهور و رهبران مردم بالا آمده و بهیچ کس رحم نمیکرد, مشکلات اقتصادی و جاهطلبی های نظامی کار دنیا را بر مردم دنیا سخت ساخته و گروه زیادی از مردم را بشورش و آنارشی واداشته و قیام های مذهبی و عقیدتی در گوشه و کنار دنیا براه افتاده بود . جامعه آمریکا متأثر از جنگ ژاپن و فیلیپین و ویتنام و خسته از ترور کندی ها و مارتین لوترکینگ ها و مالکوم ایکس ها , خسته از پلیس خشن آمریکا که هر ندای اعتراضی را به سخت ترین شیوه و روش پاسخ میداد و پیوسته به آنان انگ کمونیست بودن زده و آنان را به جاسوسی برای اتحاد جماهیر شوروی متهم میساخت , تلاش داشت با برپایی انواع و اقسام گروه های مذهبی و کناره گیری از دنیا و هیپی گری خود را سر پا نگاه دارد. اعتراضات اینچنینی که نتیجه طبیعی جامعه مریض و تحت فشار است, مانند آنچه که امروز در رابطه با دراویش در ایران شاهد آن هستیم, بشدت نیز سرکوب میگشت چرا که کارگزاران غربی میدانستند که تا چه حد اینگونه تشکیلات میتوانست خطرناک باشد.( فعلا در باره چگونگی خطرات این جوامع سخنی گفته نمیشود ). خلاصه اینکه ماموران FBI و امنیتی میریختند و مانند ترک ها میزدند, میکشتند و بآتش میکشیدند و ریشه کن میکردند.
یکی از این جوامع هیپی منشانه ,گروهی بنام تیلور بود که توسط هاوارد تیلور برادر الیزابت تیلور ستاره هالیوود در سال ۱۹۶۵ بنیانگذاری شد و تا سال ۱۹۷۷ که ریختند و محل سکنای جمیعت را باتش کشیدند و تعداد زیادی را کشته و دستگیری کردند , رسما وجود داشت و پس از ان هم تا آخرین کسی که آنجا را ترک کرد یعنی تا سال ۱۹۸۰ ادامه یافت . عده ای خسته از جامعه آمریکایی که لب به اعتراض گشوده بودند و بخاطر اعتراضشان مدتی نیز بازداشت شده و در زندان بسرمیبردند به گوشه ای از هاوایی خزیده و با ساخت خانه های درختی و انتخاب زندگی کاملا طبیعی و ابتدایی جامعه خود را ساختند. و کارشان گرفت و عده زیادی از جوانان همفکر, کسانی که در جنگ های ویتنام و فیلیپین شرکت کرده بودند, و کسانی که دیگر به جامعه آمریکایی اعتقادی نداشتند , گروه گروه به آنان پیوسته و کم کم خانواده بزرگی را تشکیل دادند.
سپس برای اینکه برای کارگزاران آمریکایی که اجنه و ارواحی ناپدیدند , مشکل و خطری پیش نیاید ریختند و با همکاری ماموران محلی به آزار و اذیت و آتش زدن و سپس دستگیری این گروه پرداخته و آنان را تار و مار کردند. و قصه آنان بپایان نرسید هر چند کلاغه بهدفش رسید .
In 1969, thirteen Hippies-refugees from campus riots, war protests and police brutality-fled to the remote Hawaiian island of Kauai. Before long this little tribe of men, women and children were arrested and sentenced to ninety days hard labor for having no money and no home. Island resident Howard Taylor, brother of actress Elizabeth, bailed out the group and invited them to camp on his vacant ocean front land-then left them on their own, without any restrictions, regulations or supervision. Soon waves of hippies, surfers and troubled Vietnam vets found their way to this clothing-optional, pot-friendly tree house village at the end of the road on the Island's North Shore. In 1977, the government condemned the village to make way for a State park. Within a few years the jungle reclaimed Taylor Camp, leaving little but ashes and memories of "the best days of our lives." John Wehrheim's 1970s photographs reveal a community that created order without rules and rejected materialism for the healing power of nature. The story of Taylor Camp's eight-year existence is told through interviews made 30 years later after tracking down the campers, their neighbors and the government officials who finally got rid of them.