گلدا مایر این زن متفکر میفرماید :
ما یهودیان یک سلاح پنهانی داریم که در جنگ با اعراب بما قدرت میبخشد و آن اینستکه ما جای دیگری را برای رفتن نداریم.
این سلاح را بلافاصله پس از فتنه ۵۷ با علم کردن مسئله پناهندگی در اجتماع ایرانی, از ایرانیان گرفتند و با تبلیغ پناهندگی کشور های غربی در جامعه آشفته شده ایرانی و دادن وعده زندگی بهتر در بیرون از مرز های ایران تمامی ایرانیانی که قدرت داشتند , را از ایران بیرون کشیدند تا هم به اصلاح با اختلاط این ایرانیان با جامعه مریض و حماقت بارشان هم به نسل ها و نژاد پوسیده و در حال انقراض خود کمک کرده باشند , و هم این ایرانیان برای جایگیری اشغالگران ترک و عرب خود اشکال ایجاد نکنند و کار برای اشغال تمام عیار ایران راحت باشد . تا پیش از فتنه ۵۷ اصولا ایرانیان از مسئله ای بنام پناهندگی خبری نداشتند و در فکرشان هم نمیگنجید که روزی از کشور خود خارج شده و در خاک غربت جای گزینند! تا پیش از فتنه ۵۷ و هجوم تروریست های ترک و عرب غربی ها , هجرت از ایران یک مجازات برای کسانی بود که در جامعه مرتکب از جنایات بدتر میشدند و برای سلامت جامعه مضر بودند , این گونه افراد به خارج از ایران تبعید میشدند و لیاقت زندگی در ایران از آنها گرفته میشد !
پس از فتنه ۵۷ بناگاه در همه جا هجرت از ایران مد شد و زندگی در حکومت سیاه مذهبی و گرفتن آزادی های طبیعی و فردی , مانند چگونگی لباس پوشیدن, خوردن, نوشیدن, و گرفتن حریم و حرمت شخصی از ایرانیان را هم دادند دستش و این شد که به یکباره ۴ تا ۵ میلیون ایرانی که یا از قشر تحصیلکرده و متفکر بودند یا فعالان سیاسی و اجتمایی و یا کسانی که افکار بسته نداشتند و به ماجراجویی میاندیشیدند که همین هم ویژگی انسانی است که در کمتر کسی دیده میشود و افرادی که دارای این ویژگی یعنی ماجراجویی هستند معمولا یک گام از دیگران جلوترند, و یا کسانی که شرایط مالی بالایی داشتند همگی راهی خراب آباد و ناکجا آبادی گشتند و ایران ماند برای ترک ها و اعراب بیگانه و اکثریتی مردم ساده دل و زودباور و ساده اندیش و صلح جو که نه توان مالی داشتند نه توان مبارزه و یا فریب خدعه خمینی را خورده بودند و به اسلام معنوی عشق میورزیدند . سپس با براه انداختند دسته ها, روزنامه ها , رادیو ها و تلویزیون های ساختگی , در نقش ایرانیان آزادیخواه و ملی میهنی ظاهر شده, و با دادن وعده و شعار های مردم فریب, که معروفترین این شعار ها " تا دو ماه دیگر برمیگردیم " بود , با روح و روان این جماعت از ایران رانده شده بازی کردند تا آنان را بیک باره منفعل و ناامید ساخته و از کار انداختند و اعتماد و پیوستگی را میان ایرانیان از بین بردند و جو نفرت و گریز از یکدیگر را فاتح گرداندند, تا نتیجه این شد که امروز با خیال راحت میتازند و میلیارد ها منابع و ثروت ایرانی ها در ماه معلوم نیست کجا میرود و اروپا میشود اروپا و صحرا های خشک و سوزان عربی میشود پارادیس و ترک ها از مستراح شویی میشوند مستراح طلایی و ایرانی ها هم همینی که میبینید !