تو گـل ناز منی گر همه خار جگرند
باش با من که همه رهگذران میگذرند
کیستی، چیستی ای پادشه کشور حسن
پادشاهان همه گویند که بیداد گرند
ای شـه حسن که درویشی و درویش نواز
نه عجب پیش تو صاحب نظران خاک درند
همـــــه دارنـد سر و زلفی و بالا و بری
لیک برخــــــی چو تو آرام دل و تاج سرند
همـــه خوبنـد ولی خوبتر از خوب تویی
کاش با چــــشم من ای ماه به رویت نگرند
نه خطا شـد که ز روی تو و خوی خوش تو
همچنان گنج ، نکوتر که خسان بیخـبرند
دست های گـنه آلوده ی ما را بگــــذار
در چمن زار تو چـــــون آهوی وحشی بچرند
چند گویی که چنین باش و چنان خود دانی
چون تو نازک بدنان جامه ی تقوا بدرند.
عماد خراسانی