به گزارش یورو نیوز: چهارشنبه شب بیست و ششم فروردین ماه سال ۱۳۹۴ شمسی، برابر با ۱۵ آپریل ۲۰۱۵ ، برنامهای به مناسبت بزرگداشت عزت الله انتظامی، بازیگر پیشکسوت سینما و تئاتر ایران در بنیاد موقوفات دکتر افشار تهران برگزار شد.
در این برنامه که برگزارکننده آن، مجله بخارا به سردبیری علی دهباشی بود، برخی از چهرههای سرشناس تئاتر و سینمای ایران از جمله داریوش مهرجویی، مسعود کیمیایی، ایرج راد، محمود دولتآبادی، پری صابری، پرویز پرستویی و غزاله سلطانی (نویسنده کتاب «من عزتم، بچه سنگلج»)، درباره شخصیت هنری و کارهای انتظامی سخن گفتند.
تمام گولخوردگان فرومایه که با خواندن یکی دو داستان و مقاله مشکوک که نویسنده گانشان مامور اطلاعاتی انگلیسی و یا فرانسه بوده اند و در مورد تاریخ جعلی و ساختگی غربیها اندک اطلاعاتی داشته، و به همین مناسبت هم احساس الیت بودن بهش دست داده و به عقده خود بزرگبینی دچار گشته و به همین دلیل هم با نوشتن داستانی، ساخت فیلمی، سرودن چکامهای ، خواندن ترانهای بر ضدّ خاندان پر افتخار پهلوی با جدیتی مسخره گام برداشته و در راه به هدف رسیدن مقاصد شوم غربیها در ایران ناآگاهانه جانفشانی کرده ، و کورکورانه با شاه میهن دوست ایران سر دشمنی بیمورد و احمقانه داشته و عوام مردم را به طرف ذلت ، دیکتاتوری سیاه مذهبی ، فقر و عقب ماندگی امروزه هدایت کرده در این شب جمع گشته و در کمال وقاحت از همدیگر تعریف کرده اند و سایت خبرگزاری اروپایی نیز با رضایت کامل از اجتماع این احمقها خبر و فیلم و عکس تهیه کرده و به پاس خدمت زندگی سازی که این احمقها به آنها یعنی اروپاییها کردهاند آنرا منتشر ساخته است . اگر بخواهیم بدنبال سرچشمه شور بختی ایرانی بگردیم در واقع میرسیم این به اصطلاح الیت جامعه که ملت ایران را فریفتند و این به اصطلاح هنرمندان و روشنفکران دوزاری بودند که ایران را ویران ساختند و دستهایشان تا آرنج به خون جوانان بیگناه ایرانی مثل ندا، سهراب اعرابی و میلیونها جوان و نوجوان ایرانی دیگر که چه در طول جنگ و چه در شکنجه گاههای مخوف و ضدّ بشری آخوندی ترکی عربی ، بیرحمانه کشته و شکنجه شدند ، آلوده است. ننگ بر این خرفتها که هنوز که هنوزه از شرم نمردند و بیغیرتی تا بالای گوشهایشان بالا کشیده و احساس پیشکسوتی آنان تهوع آوره!
محمود دولتآبادی، که در فیلم «گاو» با انتظامی هم بازی بود درباره او گفت: «بیش از چهل سال است که انتظامی را از دور و نزدیک میشناسم و از او میآموزم. انتظامی تنها هنرمند صحنه نیست، بلکه او هنرمند زندگی نیز است.» !!!! یعنی ننگ
دولت آبادی در بخش دیگری از سخنرانیاش گفت: «عزت، نماد «اخلاق ایرونی» است، ( پفیوز هنوز بلد نیست و یا از روی عمد نام ایران را در یک اجتماع عمومی ایرون مینامد، مرتیکه بیشرم ) نمیگویم اخلاق ایرانی، چرا که این عبارت بسیار حماسی است. وی با سماجت و علاقه و انعطاف توانسته تا به امروز حق و حقوق خودش را ستانده و در حاشیه اجتماع هنری زندگی و از آن به سلامت برهد.»
پری صابری، کارگردان و بازیگر تئاتر که در دهه پنجاه در نمایش «کرگدن» اثر اوژن یونسکو به کارگردانی حمید سمندریان، با عزت الله انتظامی به روی صحنه رفته بود، یکی دیگر از سخنرانان این مراسم بود. خانم صابری، عزت الله انتظامی را «عزت بازیگران ایران» خواند و در مورد نحوۀ آشناییاش با انتظامی گفت: سال ۱۳۴۲ که وارد ایران شدم ( وقتی مأموریت یافتم که ایرانیها را بیچاره کنم ) از اهالی هنر کسی را نمیشناختم وقتی به اداره تئاتر در خیابان آبسردار رفتم خانه و ادراه فقیری را دیدم که در آنجا عزت در میان سایر هنرمندان در حال کار بود.
صابری در مورد بازی انتظامی در نمایش «کرگدن» گفت: «عزت به طور خود به خود یک مایه طنز در وجودش هست و وقتی هم که نقش جدی بازی میکند قدرتمند ظاهر میشود، موقعی که «کرگدن» را اجرا میکردیم که جنبههای سیاسی – انتقادی هم داشت، جملهای بود که او به هر شکلی بیان میکرد، چه نجوا میکرد و چه فریاد میزد مردم آنقدر تشویقش میکردند که نمیتوانست ادامه دهد.»
داریوش مهرجویی، فیلمسازی که بیشترین همکاری را با انتظامی در سینما داشته و انتظامی با بازی در فیلم «گاو» او جایزه بهترین بازیگر جشنواره شیکاگو (۱۹۷۱) را به دست آورد، درباره همکاریاش با انتظامی گفت: «از سال ۴۵ یا ۴۶ من با او شروع به کار کردم و در این مدت علاوه بر کارهای مشترکی که با هم میکردیم، دوست صمیمی و خانوادگی هم نیز بودهایم. از همان اول که عزت الله انتظامی را دیدم شیرینی و کاریزما و قیافه متفاوتش برایم جالب بود. برنامه فیلم «گاو» پیش آمد و من با ایشان که کاراکتر اصلی آن فیلم بود و نیز با علی نصیریان، پرویز فنیزاده، جمشید مشایخی و مهین شهابی آشنا شدم. در واقع از طریق آقای ساعدی من با عزت الله انتظامی و گروهش آشنا شدم و خود ساعدی را از زمانی که در آمریکا بودم میشناختم و مناسباتی با هم داشتیم و وقتی که به تهران آمدم رفت و آمدمان خیلی بیشتر شد و فیلمنامه «گاو» به وجود آمد و ساعدی من را به بچههای تئاتر سنگلج معرفی کرد که در آن زمان بهترین تئاترها در آنجا اجرا میشد، مخصوصا کارهای خود ساعدی مثل «چوب بدستهای ورزیل» و «آی با کلاه آی بیکلاه.»
مهرجویی در مورد بازیگری انتظامی در فیلم گاو گفت: «در مورد بازی انتظامی در «گاو» باید بگویم که عمیقا در نقش خودش فرو رفته بود و به نظر من یکی از بهترین اجراهای سینماییاش بود کما اینکه اخیراً که این فیلم در پاریس پخش شد، بسیار مورد استقبال قرار گرفت. حتی شاید خیلی بیشتر از اجرایش در تهران و در آنجا چند روزنامه و مجله، این فیلم را یکی از شاهکارهای سینمایی جهان معرفی کردند.»
مهرجویی در مورد بازی انتظامی در فیلمهای دیگرش گفت: «از آن به بعد عزت یار من شد و در «آقای هالو» نیز با هم کار کردیم که با بازی در دو نقش در این فیلم بسیار خوش درخشید و اتفاقا نقش دلال خیلی مناسبش بود و همین موضوع منبع الهام من شد برای نوشتن «اجارهنشینها» و عباس آقا سوپر گوشت. کارمان را همین طور با فیلمهای دیگر ادامه دادیم مثلا «دایره مینا» و بعد از انقلاب هم «اجاره نشینها»، «هامون»، «بانو» ولی از یک جایی به بعد چون سن و سالی از او گذشته بود دیگر نقشی نبود که مناسبش باشد.»
مهرجویی همچنین به فیلمنامهای به نام «بیا تا برویم» اشاره کرد که قرار بود با شرکت انتظامی آن را بسازد اما این فیلم به دلیل نداشتن پروانه ساخت، هرگز ساخته نشد.
مسعود کیمیایی، کارگردان سینمای ایران نیز سخنران دیگری بود که درباره انتظامی و شخصیت انسانی و حرفهای او سخنرانی کرد. کیمیایی گفت:«من فیلم زیادی با عزت الله انتظامی نداشتم و تنها در فیلم «حکم» با وی همکاری کردم و این فیلم کافی بود که وی را بشناسم. من مانند مهرجویی خاطرات زیادی از عزت الله انتظامی ندارم اما او را انسانی پاک، و بازیگر فوقالعادهای میدانم.»
ایرج راد، بازیگر تئاتر نیز انتظامی را بازیگری دانست که «هیچ وقت در هیچ فیلمی دو نقش را یک شکل بازی نکرده است.»
پرویز پرستویی، بازیگرسینمای ایران نیز ضمن ستایش از هنر بازیگری انتظامی، گفت او در راس کسانی قرار دارد که او از آنها الگو گرفته است.
عزت الله انتظامی که در بیمارستان جم بستری است امکان حضور در این مراسم را نیافت و با تلفن از بیمارستان با دوستداران خود سخن گفت. انتظامی از پشت تلفن خطاب به حاضران در مراسم گفت: «با تمام علاقه و عشقی که داشتم تا دور هم جمع شویم و من از محضر همه استفاده کنم ولی خوب گرفتاری برایم پیش آمد و ناچار شدم به بیمارستان بیایم و هنوز هم در بیمارستان هستم. از تک تک کسانی که زحمت کشیدند و برای من آمدند عذرخواهی میکنم و دست تک تکشان را میبوسم. خدانگهدار.»