فروردین ۲۳، ۱۳۹۴

فروپاچی یک کشور دیگر توسط اتحادیه اروپا



یمن به مخروبه ای جهنمی تبدیل میشود !
یک کشور فقیر و بی‌پناه و بدون ارتش را در منطقه نشان میکنند ، شبانه روز با پیشرفته‌ترین امکانات نظامی برسرش بمب میریزند ، مردمش را کشته و آواره میسازند ، سرزمینها و شهرهای آبادش را به ویرانه تبدیل میکند که :
یک: تنها هنرشان که ساخت سلاح و تجهیزات نظامی است همچنان پر رونق باقی بماند،
۲- ثروت‌های منطقه بسوی غرب سرازیر گردد.
۳- سرزمین‌های تاریخی و تمدن‌های کهن از میان برود همانگونه که با تمدن مایا‌ها کردند و با قتلعام حتی نوزادان آنان, نسل مایا‌ها را از روی زمین برداشته و درعوض نوشتند: "مایا‌ها بطور مرموزی غیبشان زده اس.
۴- گروه‌های مردم آواره به خدمات بی‌جیره و مواجب آنان درآمده و از طرفی کیسه بوکس روانی‌ها و وحشی‌های کرواتی گردند ، و از طرف دیگر نسل آنان را جلو ببرند ، و از سوی دیگر موش‌های آزمایشگاهی اخترعات احمقانه آنان گردند.
۵- دروغین بودن تاریخ ساختگی که به خورد مردم احمق‌شان داده اند هیچ گاه افشا نگردد ،
و از ترس اینکه این هیولا صفتی دامانشان را گرفته و آنان را به زمین گرم بزند ، همه این وحشی گری‌ها را در زیر نام و پرچم یک کشور نوکر و احمق انجام میدهند. کشور احمقی که اگر ولش کنند ، یک روز دوام نمیاورد و به همین دلیل هم مانند گاو او را میدوشند !
این آدم خورها اگر دنبال اجساد برای تجاوز و یا خوردن آنان نباشند ، حتما به دنبال مقاصد دیگری هستند که از دو تای اولی بدتر است . و آنچه که به یقین و اطمینان صد در صد واضح و آشکار است این است که این آدم خور‌ها از کشت و کشتار نهایت لذت را میبرند و به همین دلیل هم هیچ گاه مردم دنیا از آسیب آنان و جنگهایی که در اینجا و آنجا بگونه ی ساختگی میسازند, در امان نیستند.

تنها نگاه کوتاهی به تاریخ معاصر نشان میدهد که این ماشین جنگی غربی هیچ گاه خاموش نشده و خاموش هم نخواهد شد ، و فقط در طول قرن ۲۰ نزدیک به ۳۰۰ جنگ و شورش توسط غربی‌ها در دنیا به راه افتاده و بیش از ۴ میلیارد انسان جان خود را از دست داده اند.
پس از جنگ ویران ساز جهانی دوم که توسط انگلیس فرانسه و آلمان‌ها براه افتاد و میلیونها انسان بیگناه را قربانی خود کرد ,و پس از پایان ظاهری جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۴ انگلیس و آمریکا و فرانسه به سراغ ژاپن رفته وبا استفاده از بمب‌های اتمی و شیمیایی نابودی دو شهر آباد این کشور و کشتار میلیونی آنان را رقم زدند ،


سپس نوبت کشورچین بود که در سال ۱۹۴۸-۴۹ طی جنگهای وحشیانه انگلیس و فرانسه با چین غرق در اعتیاد ، حزب کمونیست چین به رهبری مائو ، به استعمار سیاه و وحشیانه انگلیس و فرانسه در این کشور خاتمه داد و آنان را با تیپا بیرون کرد هرچند منطقه هنگکنگ را انگلیسی‌ها طبق عادت همیشگی بعنوان استخوان لای زخم نگاه داشتند ولی چین با پرداخت هزینه سنگین انسانی به استقلال رسید,
پس از چین نوبت به کره رسید که انگلیس و فرانسه و آمریکا در پی براه انداختن جنگهای وحشتناک خونین, این کشور را پس از ۵ هزار سال اتحاد و یگانگی به دو کشور دشمن تجزیه کردند و صد‌ها هزار مردم بیگناه را به کشتن دادند ، پس از ان انگلیس و آمریکا و فرانسه به سراغ ویتنام رفتند و آنجا را با خاک یکسان کرده و ویتنام که در دنیا به بهشت روی زمین معروف بود را آنچنان با بمب‌های شیمیایی و اتمی کوبیدند که هنوز که هنوزه مردم این منطقه تاوان آنرا پس میدهند. و کشور تاریخی ویتنام نیز به دو قسمت تقسیم شده و میلیون‌ها انسان کشته شدند . جنگ کره (۵۳-۱۹۵۰) و جنگ ویتنام (۷۵-۱۹۵۷)
برخى مانند جان گرنویل نویسنده تاریخ جهان در قرن بیستم معتقدند بمب هایى که آمریکا و انگلیس علیه شهرهاى شمالى به کار بردند بیش از کل بمباران هاى جنگ دوم جهانى بود. آمریکا تنها در سال هاى ۱۹۶۵ تا ۱۹۶۸ با ۱۰۷ هزار حمله (سورتى پرواز) ۲/۶میلیون تن بمب بر سر مردم ویتنام شمالى ریختند. کارشناسان نظامی حجم این بمبارانها را چیزى در حدود ۷ میلیون تن (معادل۵۰ برابر بمب هیروشیما) مىدانند.در ۱۹۷۴ هنگامى که غربی‌ها دیگر به بمباران این منطقه بهشت آسا احتیاجی نداشتند، و تقریبا به هدف خود یعنی‌ نابودی این منطقه رسیده بودند، نیروی خود را از منطقه خارج کردند . ارتش وابسته جنوب کاملا از هم پاشید و صدها هزار ویت کنگ در کنار ارتش یک میلیون تنه شمال به تدریج تمام شهرها را در جنوب فتح کرده و در ۳۰ آوریل ۱۹۷۵ سایگون نیز سقوط کرد.
سپس جنگهای هند و چین و هندوستان درگرفت. درسال ۱۹۴۲ انگلیس که در هندوستان به رهبری گاندی شکست خورده بود برای حفظ آبرو اعلام کرد که بیش ازین قادر به حفظ هندوستان نیست. دولت هند به رهبری نهروتشکیل شد ولی غربی‌ها بویژه انگلیس بیکار ننشست و با تحریک مسلمانان هند و با قرار دادن نوکری به نام محمد علی جناح رهبری مسلمانان را به و سپرد . و استقلال هند با جنگی که بین هندوها ومسلمانان هند درگرفت حدود چهارصدهزارتن به هلاکت رسیدند وحدود ۸ میلیون انسان بخاطر قتل عام خانه وکاشانه خود را ترک کردند. یعنی همین سناریویی که امروزه درآسیای مرکزی اجرا میشود.

هندوستان بعد ازکسب استقلال و رهایی از چنگال انگلیس در طول جنگهای وحشتناک و خونین به سه کشور، هندوستان، پاکستان وبنگله دیش تقسیم گردید، و همه این درگیری‌ها توسط انگلیس فرانسه و امریکا رهبری میشود . درنخست پاکستان ازدوکشور یعنی پاکستان شرقی وپاکستان غربی تشکیل گردیده بود. درسال ۱۹۷۱ پاکستان شرقی از پاکستان غربی جدا شده وجمهوریت مستقل بنام بنگله دیش ایجاد گردید. دربین پاکستان وهندوستان یک منطقه‌ای تحت منازعه باقی ماند که هردوکشور سه بار به تحریک غربی‌ها باهم درسال‌های ۱۹۴۷، ۱۹۴۹ و ۱۹۶۵ جنگیدند. و هزاران انسان بیگناه کشته شدند.
سپس غربی‌ها جنگهای جانسوز اسرائیل و اعراب را که به رهبری جمال عبدالْناصر متحد شده بودند براه انداختند. جمال عبدالْناصردومین رئیس‌جمهور مصر از ۱۹۵۶ تا هنگام مرگ بود. وی به همراه محمد نجیب، نخستین رئیس‌جمهور، انقلاب ۱۹۵۲ این کشور را رهبری کرد که به سرنگونی پادشاهی مصر و سودان انجامید.
جنگ شش روزه ، همچنین معروف به سومین جنگ اسرائیل و اعراب ، باعث تلفات صد‌ها هزار تنه در یک حمله عافل گیرانه از سوی اسرائیل علیه مصر، اردن و سوریه در جواب به تهدید اعراب به حمله شد. جنگ شش روزه در ۵ ژوئن ۱۹۶۷ به فرماندهی انگلیس و فرانسه و بازوی نظامی امریکایی تحت نام و پرچم اسرائیل شروع شد، زمانی که اسرائیل حملات هوایی غافلگیرانه‌ای ضد فرودگاه‌های مصر آغز کرد. و کنترل شبه جزیره سینا و نوار غزه را از مصر، کرانه باختری را از اردن و ارتفاعات جولان را از سوریه گرفت.
در سال۱۹۵۳ بعد از طرح کودتا در ایران، مقامات انگلیس و سرویس جاسوسی ام.آی.۶ موفق به جلب حمایت آیزنهاور برای کودتا در ایران می شوند. پس از به قدرت رسیدن جمهوریخواه ها، کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ (۱۹ اوت ۱۹۵۳) در ایران انجام می گیرد و دولت دکتر محمد مصدق، نخست وزیر ایران که صنعت نفت ایران را ملی کرد، با پشتیبانی سیا و رئیس جمهور وقت امریکا، ساقط می شود و مردم ایران در چنگال آخوند‌های کثیف اخوانی میفتند که شبانه روز بر ضد شاه ایران که میهن دوستی دو آتیشه بود مبارزه میکنند و هر چه و میبافد پنبه کرده و ملت را در حماقت و جهالت فرو میبرند.
سپس نوبت آمریکای مرکزی و جنوبی میرسد.
در ۱۹۵۹ مردم کوبا به رهبرى کمونیست‌ها و فیدل کاسترو حکومت فاسد ومستبد(باتیستا) را سرنگون کردند. این وضعیت براى غربی‌ها به ویژه انگلیسی‌‌ها قابل تحمل نبود بنابراین در اواخر سال ۱۹۶۰ دولت کندى تصمیم گرفت با کمک نیروهاى سیا وطرفداران باتیستا رهبر قبلى کوبا، حمله به سواحل کوبا را ترتیب دهد. عوامل این نیروها حدود ۶ ماه در گواتمالا آموزش جنگ هاى چریکى دیده و به تدریج آ ماده اجراى یک جنگ کلاسیک شدند در حالى که در۱۱ آوریل ۱۹۶۱ بالغ بر ۵ هزار نفر مى شدند به همراه ۷ کشتى کوچک ازگواتمالا و لویزیاناى آمریکا عازم خلیج خوك هادر کوبا شدند .

بلافاصله هشت هواپیماى بزرگ بى - ۲۶ آمریکایى از نیکاراگوئه به پرواز درآمده و سه فرودگاه اصلى کوبا را بمباران کردند انقلابیون با حمله ى متقابل مهاجمان را عقب زاندند . جنگ خلیج خوك‌ها در ۱۷ آوریل به پایان رسید در حالى که ۳۰۰ کشته و ۱۱۱۳ اسیر براى مهاجمان در برداشت. جنگ خلیج خوك‌ها جنگى کوتاه و کوچک محسوب مى شود اما بى تردید اثر سیاسى آن بسیار زیاد بود.
حمایت وتجهیز اسلحه برای دیگر کشور‌های استعمارگر و همچنین توطئه‌ها وحمایت‌های آشکارو پنهان ازحکومت‌های استبدادی وضد مردمی و کودتا‌ها وسر کوب‌های داخلی مانند کودتای ژنرال سوهارتو علیه دولت دکتراحمد سوکارنو وکشتار خونین گسترده متعاقب آن، کودتا علیه دکتر ژاکوبو آربنز در گواتمالا، کودتا علیه حکومت ملی دکتر سالوادور آلنده در شیلی و.
پس از ان نوبت ایران و فتنه ۵۷ میرسد که برای همه روشن است که انگلیس, فرانسه و آمریکا چه بر سر کهنترین سرزمین و ملت دنیا آوردند ، جنگ تحمیلی عراق علیه ایران, جنگ خلیج پارس, در مقابل به قدرت نشاندن ابلیس در ایران هیچ است.

این نبرد درست درسال ۱۹۸۰ میلادی بین این دوکشورهمسایه آغاز گردید و برای مدت ۸ سال ادامه پیدا کرد که منجر به هلاکت حدود یک میلیون انسان شد. درین جنگ اتحاد جماهیر شوروی وامریکا یعنی هردوابرقدرت ازعراق حمایت میکردند. دلیل اینکه چرا امریکا ازعراق حمایت میکرد روشن بود وآن اینکه امریکا به ظاهر مخالف رژیم جمهوری اسلامی تحت کنترل انگلیسی‌‌ها و فرانسوی‌ها بود وبخاطر شکست یا حد اقل تضعیف آن رژیم ازهرنوع همکاری دریغ نمی کرد. ولی دیری نگذشته بود که درسال ۱۹۹۱ جنگ دیگری درخلیج فارس درگرفت این بار نیز بین دوکشورهمسایه اما بین عراق وکویت. عراق به تحریک انگلیسی‌‌ها درسال ۱۹۹۱ بالای کویت حمله کرد چون کویت هم ازکشورهای مورد اعتماد واعتبار امریکا بود یک ایتلاف متشکل از ۳۱ کشور جهان را برعلیه عراق تشکیل داد این کشورها عبارت بودند از امریکا، انگلیس ، فرانسه، ایتالیا، کانادا، استرالیا، بلژیک، دنمارک، یونان، هالند، نیوزیلند، نایجریا، ناروی، اسپانیا، ارجنتاین، چکوسلواکیا، مجارستان، لهستان، کوریای جنوبی، بحرین، بنگله دیش، مصر، کویـت، مراکش، عمان، پاکستان، قطر، عربستان سعودی، سوریه، امارات متحده عربی وسنگال. این کشورها درظرف مدت یکنیم ماه بیش از ۱۰۰۰۰۰ یکصد هزارمرتبه عراق را بمباران کردند، انواع سلاح‌های غیراتمی را بکاربردند. درین جنگ نظربه آمار‌ها حدود ۳۰۰ نفر تلفات نیروی‌های امریکایی بوده درحالیکه تلفات عراقی‌ها بین ۱۰۰۰۰۰ یکصد هزار الی ۲۵۰۰۰۰ دوصدوپنجاه هزارهزار تخمین گردیده بود.
در دهه ۸۰ میلادی آمریکا، اتحادیه اروپا، پاکستان و اعراب در اتحادى نانوشته تصمیم گرفتند تا از ساختار سیاسی قدیمی افغانستان برای جلوگیری از پیروزی کمونیست‌ها ومتحدشان یعنی شوروی حمایت کنند. در اینجا با حمایت مالی ونظامی گسترده،تجهیز طلاب علوم دینی، تشکیل گروه های مسلح داخلی وخارجی مانند القاعده وتجهیز گروه‌های جنگنده بومی موفق شدند شکست ویتنام را به نوعی جبران کنند.
در سالهای ۱۹۸۲ تا ۱۹۹۲ اتباع ۴۰ کشور مسلمان در عملیات جنگی در افغانستان شرکت کردند. در ماه مارس سال ۱۹۸۵ رونالد ریگان، رئیس جمهور وقت آمریکا فرمان امنیت ملی شماره ۱۶۶ را دایر بر گسترش کمک نظامی، از جمله تحویل سلاح به مجاهدین افغان که مقدار آن در ۱۹۸۷ به ۶۵ هزار تن رسید، امضاء کرد. بموازات این، تحت حمایت آمریکا و با پول عربستان سعودی و پاکستان هزاران مکتب (مدرسه دینی) تأسیس گردید. بگفته عبدالمنامه سعید علی، کارمند مرکز مطالعات الاهرام قاهره، بن لادن و «اعراب افغان» دوره آموزشی ویژه «برنامه بسیار پیچیده تدوینی سازمان سیا» را گذراندند.در کتاب «اسلام و بیداری اعراب» اسلام شناس مشهور طارق رمضان، اسناد و مدارک مربوط به «آموزش حرفه ای» جوانان عرب در مؤسسات آموزشی ویژه، که بودجه آنها توسط وزارت خزانه داری آمریکا تأمین می شود، ارائه شده است.
در جنگ پاکستان علیه هند وکشمیر نیز غربی‌ها حمایت کننده اصلی است. هم چنین در بسیاری از کودتاها وجنگ‌های داخلی در سراسر جهان طراح وبرنامه ریز اصلی جنگ کمپانیهای اسلحه سازی، سازمان‌های امنیتی ونظامیان جنگ طلب در پنتاگون امریکاست.
فتنه اسلامى در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ سبب تزلزل استراتژى دفاعى ایالات متحده آمریکا در منطقه ى خاورمیانه و آسیاى غربى شد چرا که ایران در حقیقت ادامه جناح جنوبى ناتو در برابر اتحاد شوروى بودند که اکنون به طرز نگران کننده اى پس از اشغال افغانستان به خلیج فارس و دریاى عمان نزدیک شده بوداین براى آمریکا قابل تحمل نبودبنابراین از اواخر ۱۳۵۸ صدام حسین، رئیس جمهورعراق، چراغ سبز را براى حمله به ایران از سوى غرب دریافت کرد.
جنگ هشت ساله‌ای را به کمک غرب واعراب بر ایران تحمیل کرد که در نتیجه سیاسی آن تلف کردن استعداد و توان دوکشور قوی منطقه که دیگرعضو پیمان سنتوومتحد ناتو نبودند .
۲سال پس از پایان جنگ ایران و عراق در مرداد سال ۱۳۶۷ عراق با چراغ سبزسفیر غرب دربغداد به کویت حمله کرد وبهانه خوبی برای لشکر کشی مداخله هر چه بیشتر غرب در منطقه فراهم کرد.
صدام با این حمله ابلهانه خود اجازه داد تا تا در ژانویه ۱۹۹۱ ، ۵۰۰هزار سرباز آمریکایى، ۳۶ هزار سرباز انگلیسى، ۱۵۰ هزار سرباز شوراى همکارى خلیج ، فارس، ۱۹ هزار سرباز فرانسوى، ۲۰ هزار سرباز مصرى و ۳۰ هزار سرباز از کشورهاى دیگر در منطقه وعمدتا درعربستان مستقر شوند کند.
در ۱۷ ژانویه۱۹۹۱؛ هواپیماهاى ائتلاف غربی با ۱۸۰۰حمله در روز دست به عظیم‌ترین حمله هوایى نیمه دوم قرن بیستم زدند ده‌ها هزار سرباز ومردم بیگناه عراقی کشته شدند هزاران تانک و توپ و هواپیما از بین رفت.سرانجام پس از ۴۳ روزصدام حسین شکست راقبول کرد واز کویت عقب نشست. آمریکا در آستانه فروپاشی اتحادجماهیر شورروی؛ اقتدار خود را برای تحمیل نظم نوین جهانی ودر هم شکستن هر قدرت منطقه‌ای نشان داد.
قدرت تکنولوژى جدید جنگى در این نبرد خود را نشان داد و معلوم شد که طى سال هاى ۱۹۸۰ تا ۱۹۹۰ ، جمهورى خواهانآمریکا با صرف سالانه ۳۰۰ تا ۴۰۰ میلیارد دلار بودجه دفاعى بیکار نبوده اند چه سلاح هاى گران و پیشرفته اى را ساخته اند یا نبرد ازنظر نابرابرى تلفات حیرت آور است، ۱۴۹ کشته در بر ۱۰۰ تا ۱۵۰ هزار کشته عراق غیرقابل مقایسه است.
آمریکا از اواخر دهه ۹۰ به بهانه ى وجود سلاح هاى کشتار جمعى صدام حسین را شروع به تهدید کرد و این تهدید در
ژانویه ۲۰۰۳ به اوج خود رسید عراق به دلیل گرفتارى اقتصادى ناشى از ۱۲ سال تحریم اصلا اوضاع مناسبى نداشت.
۲۰مارس ۲۰۰۳ برابر ۲۹ اسفند۱۳۸۱ آمریکا حمله را با بمباران سنگین بغداد براى کشتن مقامات مهم نظامى و امنیتى عراق آغاز کرد. بمب هاى ده تنى و موشک هاى کروز در مقیاس گسترده علیه بغداد به کار گرفته شد و هم زمان نوزده شهر دیگر عراق زیر آتش هوایى و دریایى قرار گرفت.
کندولیزا رایس، مشاور امنیت ملى آمریکا، با رفتن به مسکو از رئیس جمهور وقت روسیه خواست، تا سفارت روسیه در بغداد را تخلیه کرده و دیگر هیچ کمکى اطلاعاتى به عراقى‌ها نکند. هم زمان (آن گونه که بعدها ریچارد مایرز نیز اعتراف کرد) ۴۰ فرمانده ارشد مورد وثوق شخص صدام توسط سیاو پنتاگون تهدید وتطمیع شدند و مدافعان بغداد وادار شدند تا طى یک دستور نظامى اسلحه را زمین بگذارند.این توافقات و خیانت‌ها در ۸ آوریل منجر به بلادفاع گذاشته شدن بغداد، بصره و کربلا شد و پایتختى که گمان مى رفت مدفن ده هاهزار سرباز مهاجم باشد عملا بدون جنگ سقوط کرد.
درحمله امپریالیستی به لیبی، مانند جنگهای خلیج فارس هدف اصلی ازمداخله و جنگ عبارت بود از تسلط بر منابع نفتی لیبی کهاز وسیع‌ترین منابع نفتی آفریقا می باشد، بود. نمایش قدرت امپریالیسم در سرکوب و منحرف ساختن جنبش‌های توده‌ای وساختارهای مدنی وجماهیری قبلی، سازماندهی و استفاده از نیروها و گروه‌های تروریستی القاعده وسلفی و تکفیری متشکل در ازبین بردن ساختار‌های مردمی،نامه ریزی شد. کشف وترویج نوع جدیدی از انقلابیگری کاذب ومحافظه کارانه مذهبی که برای امپریالیسم وارتجاع جهانی فوق العاده ارزشمند وبسیارمفید وکارا بود.
جنگنده‌های فرانسوی حملة هوایی به لیبی را آغاز کردند.آمریکا هم با شلیک بیش از ۱۰۰ موشک تام هاوک به اهدافی در لیبی، به طور رسمی جنگ علیه قذافی را شروع کرد. پس از گذشت ۲۴ ساعت از آغاز این حملات، دریادار مایکل مولن رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا در گفتگو با شبکة ان بی‌سی آمریکا اعلام کرد که هدف از حمله به لیبی برکناری قذافی نیست ویلیام هیگ وزیر امور خارجة انگلیس هم گفت: "ما به دنبال تغییر نظام یا سرنگونی معمر قذافی نیستیم.ولی در عمل معلوم شد که همه دروغ گفته بودند. آمریکا و کشورهای اروپایی قیام مردم دراصلاح سیستم سیاسی لیبی را تبدیل به فرصتی برای رهایی از دست قذافی و سپردن کار بدست نیروهای ارتجاعی داخلی وخارجی وسعی در تغییر ساختارهای ملی واجتماعی لیبی کردند.
مدیریت عملیات نظامی علیه قذافی برعهده پیمان ناتو به فرماندهی ژنرال کانادایی چارلز بو چارد قرار گرفت.بر این اساس دستورات مربوط به اجرای عملیات پرواز ممنوع از مرکز فرماندهی ناپل صادر می‌گردید و مدیریت پروازها و عملیات هوایی هم از پایگاه ازمیر ترکیه صورت می‌گرفت. به گفتة وزارت دفاع آمریکا علاوه بر ایالات متحده که با بکارگیری تعداد ۱۰۰ فروند هواپیمای نظامی در آسمان لیبی دست به عملیات تهاجمی می‌زد، ۱۲ کشور از جمله فرانسه، انگلیس، کانادا، ایتالیا، اسپانیا، نروژ، دانمارک، هلند، یونان، ترکیه، قطر و امارات در عملیات ناتو شرکت کردند.در طول مدت دخالت ناتو در لیبی جنگنده‌های این پیمان حدود ۲۰۰۰۰ پرواز جنگی بر فراز لیبی انجام داده، ساختار ارتش وقدرت نظامی لیبی را ازبین بردند و قذافی را دستگیرکرده وکشتند.
پس از جنگ جهانی دوم، دادگاه نورمبرگ جنگ تجاوزکارانه را به عنوان «بالاترین جنایت بین المللی تعریف می کند و تفاوت آن با جنایت‌های دیگر در این است که علیه همه انجام می گیرد.»این بینش در سازمان ملل متحد تأیید شده بود و هر گونه « استفاده از تهدید یا استفاده از زور را علیه تمامیت ارضی و استقلال هر دولتی» را محکوم می کرد.
ولی پس از نسل كشي در روآندا، وعدم دخالت موثردولت‌های بزرگ برای توقف آن، رهبران جناح ليبرال درحزب دموكرات، كوشيدند كه ملاحظات و دخالت بشردوستانه را به يكي ازترم‌های سياست خارجي تبديل كنند. نخستين فرصت براي آنان در جنگ داخلي يوگسلاوي برای تجزیه و متلا شی کردن این جمهوری فدراتیو با گرایش مستقل وسوسیالیستی پديد آمد كه به دخالت ناتو يا بهتر بگوييم آمريكا، انجاميد.
نوبت شبهه جزیره بالکان میرسد که با بمباران‌های شبانه روزی غربی‌ها این منطقه زیبا را نیست و نابود کرده و آنرا تکه پاره کردند, و صد‌ها هزار انسان بیگناه را بکشتن دادند و مسلمان ترک نژاد این منطقه را نسلکشی کردند.
تروریست‌های «القاعده» بمثابه «لژیون خارجی غرب» در جنگ یوگسلاوی هم شرکت کردند. در گزارش سال ۱۹۹۷ کمیته سنا، دولت کلینتون آشکارا متهم به تبدیل بوسنی به «پایگاه نظامی اسلامی» شده است. اسلامگرایان از کشورهای خاورمیانه و آسیای مرکزی به صفوف «ارتش آزدیبخش کوزوو» پیوستند و بعنوان نیروهای تقویتی در عملیات ناتو در جنگ شرکت کردند. برنامه تسلیح و آموزش «ارتش آزدیبخش کوزوو» بوسیله اداره اطلاعات نظامی آمریکا و سازمان جاسوسی می‌۶ انگلیس به اجرا در آمد. واشنگتن برای اولین بار شنائی دیپلوماتیک ساختارهای تروریستی بین المللی را رسمیت بخشید. مادلین آلبرایت، وزیر خارجه وقت آمریکا «ارتش آزدیبخش کوزوو» را بعنوان طرف رسمی در مذاکرات رامبویه شرکت داد. رسانه هاي آمريكايي با هدف زمينه سازي براي دخالت آمريكا در بحران يوگسلاوي، دست به تبليغات منفي گسترده دربارة صربها و ميلوسوويچ رييس جمهوري يوگسلاوي زدند. آنها روش « روزنامه نگاري جانبدارانه » را در پيش گرفتند. كه برخلاف اصل بيطرفي خبرنگاران و رسانه‌ها است. خبرها و گزارشهايي كه دربارة جنگ داخلي دريوگسلاوي پخش ميشد، يكسويه و برضد صربها بود. كار صربها زير ذره بين ميرفت و در بسياري موارد رفتارهاي غيرانساني ديگر گروهها ناديده گرفته ميشد. روشی که بسیار موثر واقع شد ودر جنگ‌های بعدی بویژه در عراق ،لیبی وسوریه هم بخوبی نتیجه داد. و به طوری که بسادگی علیرغم اشکالات وانتقاداتی جدی که به سیستم‌ها وحکومتهای کشورهای مورد حمله وجود دارد. بزرگترین متجاوزین تاریخ جهان را به عنوان مدافعین حقوق بشر معرفی میکنند که برای دفاع از مردم وحقوق بشر جنگ به راه می اندازند.

جنگهای خونینی که اروپایی‌ها با کمک آمریکا در آفریقا براه انداخته و میلیون‌ها تن را به کشتن و میلیونها تن دیگر را آواره کردهاند به اشاره زیر است:
· کشور لیبیا درسال ۱۹۵۱.
· کشور مراکش درسال ۱۹۵۶.
· کشور سودان درسال ۱۹۵۶.
· کشور تونس درسال ۱۹۵۶.
· کشور غنا درسال ۱۹۵۷.
· کشور گینه درسال ۱۹۵۸.
· کشور کامرون درسال ۱۹۶۰.
· کشور جمهوری افریقای مرکزی درسال ۱۹۶۰.
· کشور چاد درسال ۱۹۶۰.
· کشور کانگو درسال ۱۹۶۰.
· کشور داهومی (بنین) درسال ۱۹۶۰.
· کشور گابن درسال ۱۹۶۰.
· کشور ساحل عاج درسال ۱۹۶۰.
· کشور ماداگاسکار درسال ۱۹۶۰.
· کشور مالی درسال ۱۹۶۰.
· کشور موریتانی درسال ۱۹۶۰.
· کشور نایجریا درسال ۱۹۶۰.
· کشور سنگال درسال ۱۹۶۰.
· کشور سومالی درسال ۱۹۶۰.
· کشور توگو درسال ۱۹۶۰.
· کشور ولتای علیا درسال ۱۹۶۰.
· کشور زائیر درسال ۱۹۶۰.
· کشور سیرالیون درسال ۱۹۶۱.
· کشور ثانگانیکا (تانزانیا) درسال ۱۹۶۱.
· کشور الجزایر درسال ۱۹۶۲.
· کشور بروندی درسال ۱۹۶۲.
· کشور رواندا درسال ۱۹۶۲.
· کشور اوگاندا درسال ۱۹۶۲.
· کشور کینیا درسال ۱۹۶۳.
· کشور زانزیبار درسال ۱۹۶۳.
· کشور مالاوی درسال ۱۹۶۴.
· کشور زامبیا درسال ۱۹۶۴.
· کشور بوتسوانا درسال ۱۹۶۶.
· کشور آنگولا درسال ۱۹۷۵.
· کشور موزامبیک درسال ۱۹۷۵.
· کشور زیمبابوی درسال ۱۹۸۰.
· کشور کامرون درسال ۱۹۶۰.
· کشور نامیبیا درسال ۱۹۹۰.

این تنها لیستی از تجاوز کاری‌های علنی ورسمی با نیروهای نظامی مربوط به نیمه دوم قرن بیستم است وبه مسائل قرون قبل ازجمله مسئله نسل کشی میلیونی ایرانی‌ ها، ارامنه، زرتشتی ها، کرد ها، و سرخپوستان در این جا نپرداخته و هر کدام از اینها نیاز به بررسی درکتاب‌ها و مقاله های مفصل دیگر دارد. وبه طریق اولی شامل جنایت‌های جنگی دیگر امپریالیست‌ها واستعمارگران مانند هلند، اسپانیا، پرتقال، فرانسه، بلژیک، انگلیس و جنایاتی که در آفریقا ودر حمایت از جنایتکاران حاکم شده، نمیشود.