فروردین ۲۱، ۱۳۹۴

با ساز و نی، با جام می، با یاد وی


ما دلشدگان خسرو شیرین پناهیم
ما كشته ی آن مهرخ خورشید كلاهیم
ما از دو جهان غیر تو ای عشق نخواهیم
صد شور نهان با ما،تاب و تب جان با ما
در این سر بی سامان،غمهای جهان با ما
با ساز و نی، با جام می، با یاد وی
شوری دگر اندازیم، در میكده ی جان
جمع مستان غزل خوانیم
همه مستان سر اندازیم، سر افرازیم
جز این هنر ندانیم، كه هر چه می توانیم
غم از دلها بر اندازیم ، بر اندازیم.

فریدون مشیری