دی ۱۸، ۱۳۹۳

۱۵۰ سال تنهایی همراه با حماقت

از جا کندن درِ خیبر

با اینکه متن زیر قدیمی‌ است ولی‌ چاره‌ای نیست بجز تکرار این مطالب گفته شده تا شاید در مخ‌ها نفوذ کرده و آنها را کمی‌ تکان داده و وادار به اندیشیدن کند.
 بعد از جنگ جهانی و اشغال فرانسه توسط نیروهای آلمان برخی از مردم آنجا رفتارعجیبی پیدا کردند. این عده نام فرزندان خود را هیتلر میگذارند. برخی کار را از این هم فراتر برده و نام آنها را نوکرهیتلر و یا کنیز هیتل میگذارند. نصف این جماعت هنوز برج ایفل را ندیده اند ولی حتمآ میروند و دیوار برلین را بازدید میکنند!

با اینکه اصلا آلمانی بلد نیستند روزی چند مرتبه رو به دیوار برلین به زبان آلمانی دعا میخوانند. آنهائیک که بر اثر تجاوز ارتشیان آلمان به اجدادشان دورگه آلمانی فرانسوی شده اند، یک شال اس اس به کمرشان میبندند تا همه بدانند که اینها از پدر آلمانی و بر اثر تجاوز به دنیا آمده اند و البته به این امر افتخار هم میکنند!!

یک عکس از یک جوان خوشتیب و خوش هیکل را توی خانه شان قاب کرده اند و میگویند این عکس هیتلر است و به آن احترام میگذارند. هرچقدر هم دیگران عکس واقعی هیتلر را نشانشان میدهند، زیر بار نمیروند و میگویند اصلا هیتلر سبیل نداشته!!!

هروقت این ماجرا را برای آشنایان ایرانی مسلمان تعریف میکنم قاه قاه می خندند و می گویند اینها دیگر چه آدمهای احمق و نادانی هستند. یا می گویند اینها از یک خر کمتر هستند. دلشان شدید برای حماقت آنها میسوزد و بحالشان تاسف میخورند. و گاهی‌ هم جوکی چیزی برایشان میسازند.


این ماجرا البته تخیلی‌ است که از روی واقعی‌ آن که در زیر میاید کپی شده:



پس از حمله قبایل وحشی انگل ساکسون و گًل و عرب و ترک در زمان جنگ جهانی‌ اول و پس از اینکه حکومت زنباره قاجار‌ها امپراتوری پارس‌ها را تا حد خاک ذلیل کرده بود و توان ایستادگی در مقابل وحشی‌ها را نداشت، کشتار عظیم و قتلعام باور نکردنی در ایران براه افتاد و ایران غارت شده و به ده‌ها کشور تجزیه گشت.

مردان و زنان ایرانی‌ کشتار گشته و شهر‌های بهشت آسای ایران سوزانده شده و غارت گردیدند. از تجاوز به زنان و بردن کودکان بعنوان پدر سوخته‌های برده، توسط سربازان داعشی ترک و عرب، تا کشتار حیوانات، ماه‌ها ادامه داشت. پس از آنکه زبان آذری‌ها را بریده و به آنان تکلیف کردند ترکی‌ سخن بگویند، پس از اینکه بکودکان باقی
مانده یاد دادند که دشمن داعشی ایران را که ولدینشان را کشتار نموده بودند بپرستند، و آیین بربریت، توحش، جهالت و عقبماندگی را جایگزین تمدن پیشرفته هزاران ساله که بر پایه علم و دانش استوار بود، کردند، مردم ایران رفتارعجیبی پیدا کردند. آنها برای سالروز مرگ دشمن خود عزاداری میکنند، بر روی گور‌های آنان گنبد‌های طلایی میسازند، هر زمان نام یکی‌ از قاتلین میاید، صلوات فرستاده و بجان بازماندگان و خانواده‌های قبایل عرب دعا میکنند، حاجات و آرزو‌های و سلامتی خود و فرزندان‌شان را از قبر‌های اعراب مرده می‌طلبند، سالانه مبالغ زیادی خرج کرده و خود را به پایِ سنگی‌ سیاه که اتفاقاً ساخته نیاکان ایرانی‌ خود آنهاست ولی‌ اینک خانه خدای عرب نامیده میشود، میرسانند تا نشان دهند آیین انسان ساز خود را فراموش کرده و سنگ پرست و ٔبت پرست شده‌اند. نصف این جماعت هنوز بشهرهای دیدنی و تاریخی ایران سفر نکرده اند و از تاریخ باشکوه خود بیخبرند ولی حتمآ میروند نجف، کربلا، مکه و حرم امام رضا را زیارت میکنند!
با اینکه اصلا عربی بلد نیستند روزی چند مرتبه رو بقبله بزبان عربی دعا میخوانند. آنهائیکه که براثر تجاوز اعراب به اجدادشان دورگه عرب‌ایرانی شده اند، یک شال سبز بکمرشان میبندند تا همه بدانند که اینها سید هستند و از پدر عرب و بر اثر تجاوز بدنیا آمده اند و البته به این تاریخ تجاوز وحشیانه و سید بودن افتخار هم میکنند!!



یک عکس از یک جوان خوش قیافه با چشمهای درشت مژه‌های بلند مشکی و ابروهای برداشته کمانی را توی خانه‌شان قاب کرده اند و میگویند این عکس حضرت علی یا حسین است و به آن احترام میگذارند. هرچقدر هم دیگران عکس واقعی علی را نشانشان میدهند، زیر بار نمیروند و میگویند علی زیبا بود ! تازه وقتی‌ خود اعراب هم می‌گویند اینهائی که میپرستید آدم‌هایی‌ بودند که مثل خود شما ها، می‌خوردند، میخوابیدند، با زنان همبستر می‌شدند، و توالت رفته و قضای حاجت میکردند، ایستاده میشاشیدند، مریض می‌شدند، خلط مینداختند، دست در دماغشان میکردند، باز ایرانی‌‌ها می‌گویند نه اینها مقدسند!!!



و این داستان نه مربوط به یک دوره یا دو دوره جاهیت باشد، این داستان مربوط به ۱۵۰ سال جاهلیت است. بعد انتظار دارید دنیا نخندد!