دی ۱۸، ۱۳۹۳
ترور خانم مارشا مهران نویسنده ایرانی در ايرلند
خانم مارشا مهران نویسنده ایرانی رمان پر فروش "آش انار" در خانهاش در یکی از دهاتهای ایرلند به قتل رسید و خبرش هم تنها در روزنامه محلی چاپ شد!
کشتار و ترور خاموش ایرانیان در مراکز ترور، تروریست پرور، و مغز متفکر ترور در دنیا ، یعنی اروپا همچنان ادامه دارد..!
پس از فتنه ۵۷، و پراکندن ایرانیان از کشورشان، کشتار دانشمندان ، هنرمندان، نویسندگان و نوابغ ایرانی در داخل و خارج از کشور به کمک اروپاییها آنچنان گرم شد و گرم است تو گویی هیچ گاه از حرارت نخواهد افتاد.
چندی پیش در سکوت خبری خانم مارشا مهران نویسنده نخبه ایرانی-الاصل رمان پر فروش "آش انار" Pomegranate Soup براساس تجربیات یک ایرانی در ایرلند، در ۳۶ سالگی درگذشت. جسد تنهای او در خانهاش در روستای دورافتاده لیکنوی در ساحل غربی ایرلند پیدا شد. مدیر املاک در بازرسیهای پلیس اظهار کرده است در تماسی که با مارشا داشته وی گفته است در چند هفته اخیر دچار حالت تهوع بوده است! ( یک نویسنده نخبه به یک دلّال خانه از اوضاع و احوال شخصی و خصوصی و بیماریش میگوید !! اگر ایشان حالش تا این حد بد بوده چرا به پزشک مراجعه نکرده است؟) به گزارش پلیس، مهران یک هفته پیش از کشف جسدش از دنیا رفته بود. ( یعنی این زن آنچنان تنها بوده که یک هفته جسدش در خانه مانده و هیچ کس خبردار نشده !) دلیل مرگ او هنوز روشن نیست اما همسر سابق ایرلندی او میگوید او مدتها بیمار بود و مدتی نیز هنگام نوشتن کتاب تغذیه خوبی نداشت و فقط بستنی و شکلات میخورد. گفته میشود مهران به مشروبات الکلی نیز علاقه فراوان داشت. ( همیشه در این جور موارد ، مقتول یک ایرادی داشته، یا معتاد بوده یا الکلی !)
خبرگزاریهای وابسته به جمهوری کثیف فلسطینی عربی آخوندی مینویسند:
مارشا مهران که در سال ۱۳۵۶ در تهران به دنیا آمد پس از انقلاب به همراه خانواده خود که بهائی بودند! ( "که بهائی بودند"! به خیال احمقانه و ابلهانه نویسنده به عنوان یک نکته منفی به مطلب اضافه شده، تا اثر قتل این زن جوان هنرمند و نخبه را کمرنگ کند! مرگ بر آخوند جنایت کار و دستمال چیهای خبر نویس اش ) ابتدا به آرژانتین و سپس آمریکا مهاجرت کرد. در سن چهارده سالگی با جدایی والدینش به همراه مادر به استرالیا رفت و در جوانی دوباره به امریکا بازگشت. او در نیویورک در یک بار (فروش مشروبات الکلی) باهمسر ایرلندیش آشنا شد ( "در یک بار آشنا شد" یعنی تائید اینکه ایشان الکلی بوده! طرز نوشتن این سایتهای کثیف، به آدمی حال تهوع میده، بوی اسپرم ریخته شده روی نعلین دم در مسجد پارک شده اینها ، دلم بهم زنه ) و پس از ازدواج برای زندگی به ایرلند رفت (که البته این ازدواج منجر به طلاق شد ( یک نکته منفی دیگر برای توجیه کردن قتل و قاتل کثیف مسلمان نوکر غرب )). در مقاله سال ۲۰۰۵ تایمز مارشا درباره زندگی چند فرهنگی خود چنین می نویسد: زمانی که مردم از من می پرسند که اهل کجا هستم، در پاسخ می گویم، من ایرانیم، و به ایرانی بودنم افتخار میکنم به زبان انگلیسی می نویسم، به اسپانیایی نفرین می کنم ! و بعد از مصرف مقداری مشروب مانند ایرلندیها می رقصم. ( در تمامی این نوشتار سعی شده این نخبه و نویسنده ارزشمند ایرانی، به عنوان یک فرد الکلی مفلوک دربدر زندگی باخته معرفی شود تا از عظمت فاجعه قتل یک بیگناه در گوشهای از این دنیا کاسته شود، وجدان نداشته خود این جانیها هم وقتی کسی را اینچنین بیپناه گیر آورده و بیرحمانه میکشند، معذب میشود.)
اولین رمان او به نام "آش انار" در سال ۲۰۰۵ میلادی به چاپ رسید. این رمان داستان ۳ خواهر ایرانیست که پس از فتنه ۵۷ ناچار به ترک ایران شدهاند، تا یک مشت تروریست فلسطینی که تفنگ بدوش دنبال ایرانیها میگشتند ، آنان را نکشند، و سرانجام در شهر کوچکی در غرب ایرلند ساکن می شوند. مارشا در این کتاب از تجربیات زندگی خود و خانوادهاش و مجموعهای از دستور غذاهای ایرانی استفاده کرده است. او در مصاحبهای با تایمز ایرلند در ارتباط با این کتاب گفته است: من می خواستم که یک داستان شاد بنویسم، چیزی که برای خواننده نشاط آور باشد( این زن آنچنان احساس رضایت و نشاط در خود میکرده که میخواسته این حس زیبا را به دیگران نیز انتقال دهد، دارای چنین روح زیبایی بوده) می خواستم کتابی باشد که مرا خوشحال کند، غذا این احساس را در من برمی انگیزد. زمانی که برای کسی آشپزی می کنیم، عشق و اعتماد خود را به او نشان می دهیم و این کاملا یک احساس ایرانیست. رمان "آش انار" به ۱۵ زبان و در ۲۰ کشور به چاپ رسیده است. از دیگر آثار او "گلاب و نان سودا" و "کافه بابیلونیا" را می توان نام برد. همچنین قرار است در سال جاری میلادی دو رمان دیگر او به نامهای «باران پسته» و «مدرسه تاچر» به چاپ برسند.
یادآوری میشود، اکثر نویسندگان و سیاستمداران ایرانی که به اروپا مهاجرت کردهاند، مانند صادق هدایت در اروپا و در اوج شکوفائی کاریشان توسط ماموران امنیتی اروپا به قتل رسیدند.