دی ۰۱، ۱۳۹۳

به نام نامی‌ آرامش کوتاه می‌آیم.


پوسئیدون پشت میز کار خود نشسته بود و به حساب‌ها رسیدگی می‌کرد. اداره‌ی آب‌های جهان کاری بود پرمشغله. این امکان وجود داشت که نیروی کمکی بگیرد، هر تعداد که می‌خواست؛ البته نیروی کمکی زیادی هم در اختیار داشت، اما از آن‌جا که مسئولیت خود را سرسری نمی‌گرفت، همه‌ی حساب‌ها را شخصاً یک‌بار دیگر بررسی می‌کرد و در این زمینه نیروی کمکی چندان به کارش نمی‌آمد. نمی‌شد ادعا کرد که به کار خود رغبت زیادی دارد. به‌واقع، تنها از آن‌رو به کارها رسیدگی می‌کرد که مسئولیت آن به‌عهده‌اش گذاشته شده بود. تابه‌حال بارها به قول خودش خواهان کار شادتری شده بود، ولی هربار که کار دیگری به او پیشنهاد می‌کردند، معلوم می‌شد که از آن به‌اندازه‌ی مسئولیت کنونی‌اش خرسند نیست. البته پیداکردن کار تازه‌ای برای او چندان هم آسان نبود. مثلاً نمی‌شد که فقط مسئولیت یکی از دریاها را به‌عهده‌ی او بگذارند، پوسئیدون کبیر شایستگی آن‌را داشت که مسئولیتی بزرگ به‌عهده داشته باشد. گذشته از این، در یک چنین عرصه‌ای هم حساب و کتاب نه‌فقط کم‌تر نبود، بلکه حتی با خرده‌کاری بیشتری نیز همراه بود. هر وقت هم مسئولیتی خارج از محدوده‌ی آب‌ها به او پیشنهاد می‌کردند، از تجسم آن دل‌آشوبه می‌گرفت، تنفس خدایی‌اش ناموزون می‌شد و سینه‌ی پرافتخارش به لرزه می‌افتاد .


درضمن غرولندش را هم جدی نمی‌گرفتند. آن‌جا که فرد قدرتمندی بر مطلبی پافشاری کند، حتی در غیرممکن‌ترین موارد هم باید سعی کنی به‌ظاهر با خواسته‌اش موافقت کنی. ولی در عمل برکناری پوسئیدون از مقامش برای کسی تصورکردنی نبود. از روز نخست او را به مقام خدایی دریاها منصوب کرده بودند و این انتصاب باید پابرجا می‌ماند.
ناخشنودی پوسئیدون و درنتیجه نارضایتی‌اش از مسئولیتی که به‌عهده داشت، بیش‌تر از آن‌جا ناشی می‌شد که می‌شنید دیگران گمان می‌کنند او مدام نیزه‌ی سه‌سر به‌دست در میان امواج در گشت‌وگذار است. درحالی‌که او در اعماق دریاها می‌نشست و پیوسته سرگرم محاسبه بود. تنها سفرهای هرازگاهی‌اش به نزد ژوپیتر در آن کار کسالت‌بار وقفه‌ای می‌انداخت. بگذریم از اینکه از این سفرها هم اغلب خشمگین بازمی‌گشت. این‌گونه بود که فرصت دیدن دریاها کم‌تر نصیبش می‌شد. همیشه دیدارش از دریاها گذرا بود، فقط به مواقعی خلاصه می‌شد که با عجله به‌سوی المپ بالا می‌رفت. هرگز به تمام و کمال در دریاها نگشته بود. تکیه‌کلامش این بود که برای چنین گردشی تا زمان فروپاشی جهان صبر خواهد کرد، آنگاه کوتاه‌زمانی پیش از به آخر رسیدن دنیا و در پی بررسی آخرین حساب، حتماً فرصت خواهد یافت که به گشت و گذاری کوتاه اقدام کند .

فرانتس کافکا