آذر ۲۲، ۱۳۹۳

سه قطره خون



دريغا كه بار دگر شام شد
سراپای گيتی سيه فام شد
همه خلق را گاه آرام شد
مگر من، كه رنج و غمم شد فزون
جهان را نباشد خوشی در مزاج
بجز مرگ نبود غمم را علاج
وليكن در آن گوشه در پای كاج
چكيده است بر خاك سه قطره خون.