این سناریو را در نظر بگیرید:
فرض کنید در زمان شاه فقید ایران که یک حکومت ایرانی بر سر کار بود، عدهای ترک ترکیه وارد آذربایجان میشدند، و با گفتن یک مشت دروغ و جعلیات مخ عدهی از آذریهای ما را شستشو داده و به آنان تلقین میکردند که ایرانی نیستند و ترکند چون ترکی حرف میزنند! و تاریخ این منطقه را هم ندید گرفته و مبارزات صد ساله آذریها بر ضدّ قبایل وحشی ترک را نیز به گردن پارسها مینداختند و خلاصه با فریفتن ساده دلان و ناآگاهان مخفیانه آنان را فریب داده و بر ضدّ حکومت مرکزی و ایران و ایرانی میشوراندند. سپس به این هم قناعت نکرده، به جوانان آنان اسلحه داده و آنان را جلو فرستاده و با فریاد ما ترکیم ما میخواهیم به ترکیه بپیوندیم، شروع به کشتن دیگر کسانی که نمیخواستند ترک باشند کرده و جنگ و شورش خونینی را براه مینداختند،
این سناریو در هر کشوری که اتفاق بیفتد، و فرقی نمیکند در اروپا در امریکا و در آفریقا و هر جای دیگر، حکومت مرکزی برای حفط جان اتباع خود، در اینجا ایرانیهایی که به میهن وفادار هستند و خیانت نکردهاند، و خود را ترک ندانسته و نمیخواهند که ترک باشند و حفظ سرزمینهای ایران و تمامیت ارضی ، وارد این منطقه میشود و در مقابل کسانی که اسلحه به دست گرفته و بر ضدّ کشور و ملت میجنگند، میایستاد.
در اینجا مانند زمانی که بدن دچار یک غده سرطانی میشود، و ناچاراً تمامی دفاع بدن معطوف مبارزه با این غده سرطانی میگردد، اتفاقی که میفتد شروع یک جنگ نیمه داخلی نیمه خارجی در کشور است.
و ساکنان این منطقه دو گروه میشوند، گروهی که از ترس کشته شدن توسط ترکها و ترک شدههای جدید، به طرف دیگر شهرهای ایران فرار میکنند که به آنها آوارگان داخلی میگویند، و کسانی که با ترکها و در جبهه خائنین به میهن قرار دارند، و در نتیجه خانوادههای آنان به امید واهی و اینکه ترکیه در پشت آنهاست به طرف مرزهای ترکیه فرار میکند. و خود را به ترکیه میرسانند که اینها آوارگان خارجی و یا پناهندگان ایرانی به ترکیه نامیده میشوند.
آوارگان داخلی تحت حمایت دولت و ملت قرار گرفته و در داخل ملت حل میشوند و کم و بیش به زندگی ادامه میدهند، آوارگان و یا پناهندگان به روزی که امروز پناهندگان سوریه که در مرز ترکیه با ذلت، خفت، حقارت روزگار میگذرانند، دچار شده و همچنان به دولت مرکزی ایران فحاشی کرده و او را مسبب روزگار سیاه خود میدانند!! چرا که مخشان همچنان پر از حماقت و دروغ است.
برنده این بازی کیست؟ برنده این بازی ترکیه است ، چرا که از طرفی منابع آذربایجان را به نفع خود مصادره کرده و آنان را چپاول میکند، و سرزمین آباد و زیبای آذربایجان را با انفجارات پی در پی، با توپ و خمپاره با سلاحهای شیمیایی، بیرحمانه به نابودی و ویرانی میکشاند، و از این کار نیز لذت میبرد، از طرف دیگر به خاطر این بدبختهای سیاه روز پناهنده ، که در شرایط سخت و فلاکت بار خود و کودکانشان روزگار میگذرند، ( در بهترین حالت در زیر چادر سازمانهای خیرهٔ غربی، بدون آب و برق و امکانات زیستی )حمایت مالی و معنوی جهانیان را به خود اختصاص داده و از طرف دیگر کشور همسایه را ویران کرده و دچار ویرانی و عقب ماندگی نموده، از طرف دیگر از این پناهندگان فریب خورده به عنوان برده استفاده کرده و کارهای غیر انسانی و سنگین از آنان میکشد، زنانشان را میبرد، کودکانشان را میدوزد و میفروشد، و هراز گاهی نیز بنا بر سیاست، بمبی را در اردوگاه این بیچارهگان منفجر کرده و تعدادی از آنان را میکشد، و مرتبا از بیچارگی آنان و کودکان گرسنه و آلوده به خاک و گًل آنان فیلم و عکس گرفته و از آنان سواستفاده تبلیغاتی کرده و بر سر سرزمینهای آنان که اینک ویران گشته و از بهشت به دوزخ تبدیل شده و در اصل مال کشور دیگری است معامله کرده و امتیاز میگیرد.
چه کسی بازنده است؟ نخست کسانی که گول این ام الفساد را خورده و به خیال خود ترک شدهاند، یعنی همان پناهندههایی که امروز به عنوان پناهندههای سوری در مرز ترکیه به پییسی افتاده اند، و گول مأموران اطلاعاتی ترک را خورده و به عنوان اینکه شما سنی هستید و چرا باید زیر حکومت شیعه باشید ، ابتدا آنان را تحریک کرده، سپس به دست جوانان و نجوانانشان اسلحه داده و سرنوشتی برایشان ساختند که عبرت تاریخ شدهاند.
کسانی که گول سنی بودن و دشمنی با شیعه را خورده اند، و یادشان رفته است که در سرزمین کهنسالشان، صدها سال است که با گروههای مختلف برادر گونه در کنار هم زندگی کرده و هر اختلافی هم که داشتهاند متمدنانه یا تحمل کرده یا به روشی بجز جنگ و تیره روزی با آن کنار آمده اند.
گروه بازنده دیگر مردم و ملتی هستند که حماقت و ناآگاهی جزئی از زندگی روزمرهشان شده است. کسانی که بجای صحبت کردن با یکدیگر، بجای دوست داشتن یکدیگر، بجای حمایت از یکدیگر در مقابل بیگانه و اجنبی ، بجای همیاری و پیوستن به یکدیگر، مرتبا یکدیگر را مورد تمسخر قرار داده، متهم کرده و یکدیگر را مانند رقیب میبینند.... و سپس وقتی به تباهی دچار میشوند، به دنبال دلیل آن میگردند!! در حالی که چون نیک بنگرند، پر خویش در آن میبینند.
وگرنه چرا این حماقتهایی که در خاورمیانه پیش آمده در کشورهای اروپای و یا آمریکا پیش نمیاید؟؟ مقصر حکومت است یا مردمی که یادشان رفته بنی آدم اعضای یکدیگرند، و هم میهنانشان ارگانهای داخلی اند و اگر هر کدام از این ارگانها کوچکترین لطمهای ببیند، با تضمین صد در صد دودش تو چشم بقیه اعضا و جوارح میرود. همانطوری که شاهدش بودیم، آمده و خواهد آمد.