آذر ۰۹، ۱۳۹۳

مرده ایم و نمی دانیم

پدر مرده است
و جا دکمه های پیراهنش سال هاست
سوراخ هایی بی مصرفند
بیچاره زنانی که دوستش داشتند

مرد همسایه مرده است
و برادرش بالای سر جنازه ی پدرم نی می زند
بیچاره من
که صدای نی از میله های پنجره ام رد می شود

عمو مرده است
و کاش روی سنگ قبرش می نوشتند
چقدر نی زن گمنامی بود

دیگر بغض هایم را در کدام گوشه پنهان
و پشت کدام پرده آرام تر گریه خواهم کرد ؟

پدر مرده است
مرد همسایه مرده است
عمو مرده است
و ما مرده ایم و نمی دانیم

صدای نی
بیهوده در گوشی که دیگر نمی شنود
پیچیده است
مرده ایم و نمی دانیم

آنکه آخرین دکمه های زندگی مان را باز می کند
به هماغوشی مان نیامده ست.
لیلا کردبچه