آبان ۰۱، ۱۳۹۳
بربط و یا رباب
دست خط فارابی دانشمند، ریاضی دان و موسیقی دان بزرگ ایران در رابطه با رباب و یا عود. از کتاب موسیقی کبیر(Great Book of Music)، نوشته فارابی دانشمند و ریاضیدان و موسیقیدان بزرگ ایران (۸۷۲-۹۵۰/۹۵۱ میلادی) که اینک در کتابخانه سلطنتی انگلیس قرار دارد!
فارابی بعد از امپراطوری ساسانی اولین موسیقی دانی است که برای
موسیقی نت نوشت و آنرا علمی مشتق از ریاضی دانست.
خیام کبیر نیز در این راه جایگاه بزرگی دارد و گامها و نیمه گامها و دیگر اصول موسیقی از اختراعات اوست و او نیز موسیقی را علمی زیر مجموعه ریاضی میداند.
تاریخ توسعه موسیقی در ایران به دوران ماقبل تاریخ باز می گردد. شاه جمشید، با "اختراع" موسیقی ارتباط آدمی با طبیعت و عالم هستی را برقرار میکند. اسناد و مدارکی که در آثار باستانی کشف شده بدست آمده است، بازگو کننده این است که ، ایرانیان در دورههای مختلف تاریخ و از باستان دارای فرهنگ موسیقی استادانه بوده اند. (۱ )
شواهد باستان شناسی نشان می دهد آلات موسیقی پیشرفته در ایران در دوران ایلامی و در حدود ۸۰۰ سال قبل از میلاد مورد استفاده قرار میگرفته است.
جستجو در مورد موسیقی پارسی در جهان باستان، بیش از همه به دوران امپراطوری هخامنشی اشاره دارد . در تاریخ یونان اسکندر میگوید: در حمله به ایران، شواهد بسیاری از ملودیها نت و اسناد، و ابزار موسیقی در آن سرزمین دیدم . و دیدم موسیقی چه نقش مهمی در سرزمین پارس ایفا میکند.
آثار باستانی کشف شده، به ما میگوید که بعد ها در دوران امپراطوری ساسانی نیز موسیقی نقش بسیار مهمی را داشته است، و امپراطوران ساسانی به موسیقی بیش از هر چیزی اهمیت میدادند و موسیقی نقش مهمی در دربار پادشاهان ساسانی ایفا میکرده است.
در این دوره، ما به نامهای مختلفی برای ادوات موسیقی برمیخوریم. ادوات موسیقی مانند چنگ، رباط ، فلوت، تنبور ( همان که امروز ساز ملی اسکاتلندی هاست ) و دیگر ادوات موسیقی.
در دوران امپراطوری ساسانی، استادان نوازنده بسیاری یافت میشده است که معروفترین آنان که پنجههایی جادویی داشته اند میتوان، ، به «باربد» و «نکیسا» و «رامتین» و «سرکش» اشاره کرد. استاد مسلمی که به او پنجه جادویی لقب داده بودند، شخصی به نام باربد است که به او باربد خسروانی میگفتند.
موسیقی سنتی ایرانی، شامل دستگاهها، نغمهها، و آوازها، از هزاران سال پیش از میلاد مسیح تا به امروز سینه به سینه در متن مردم ایران جریان داشته، و آنچه دلنشینتر، سادهتر و قابلفهم تر بودهاست امروز در دسترس است، بخش بزرگی از آسیای میانه، افغانستان، پاکستان، جمهوری آذربایجان، ارمنستان، ترکیه، و یونان متأثر از این موسیقی است.
موسیقی سنتی پارسی امروز بطور غیر مستقیم ادامه موسیقی است که در امپراطوری صفوی استفاده میشده و از کاخهای موسیقی در دوران امپراطوری صفویه به ارث رسیده است. سپس در دوران قاجارها به طبل و دایره و ناقاره تنزول یافته و در دوران پهلویها دوباره احیا میشود. و موسیقی امروز پارسی بیشتر به خاطر تلاش و همت دو نوازنده افسانهای و دو نخبهٔ موسیقی، آقا حسین قلی و میرزا عبدالله در دوران پهلوی اول بازسازی شده است.
بَربَط و یا رباب (یا عود) سازی زهی ایرانی است که در خاورمیانه و کشورهای عربی رایج است و از قدیمیترین سازهای ایرانی به شمار میرود.
این ساز در حقیقت نوعی سمبل تاریخی برای سازهای ایرانی است . این ساز را میتوان از جمله اصیلترین آلات موسیقی ایران زمین دانست چرا که این ساز حداقل پیشینهاش به ۱۹۷۰سال قبل از میلاد مسیح باز میگردد.
آثار باستانی بین النهرین متعلق به هزاره دوم قبل از میلاد تصویر مردی ایستاده را نشان میدهد که به نواختن بربط مشغول است.
خوارزمی دانشمند بزرگ ایران و خداوندگار ریاضی و نجوم در کتاب "کلید قفلهای دانش" ( مفاتیح العلوم ) میفرماید: بربت و یا رباب و یا عود ( عربی ) از سازهای سنتی مردم جنوب ایران و خراسان بزرگ است. و سابقهای چندین هزار ساله دارد.
عکسهای موجود در روی ظرفهای فلزی یافت شده از دوران امپراطوری هخامنشی و سازی که در نقوش حک شده بر جامهای فلزی به جای مانده از دوره ساسانی دیده میشود و همچنین دست نوشتههای دانشمندان گرامی ایران فارابی و خیام و ابن سینا و دیگران و چکامه های شاعران ایرانی بیانگر آن است که بربت، رباب از قدیمیترین ادوات موسیقی نزد ایرانیان بوده است
و مشهورترین نوازنده آن نیز باربد بوده است. داستانهای زیادی درباره هنرمندی باربد وجود دارد ، که فعلا در این بحث جای آن نیست و در فرصتی دیگر به آن هم خواهم پرداخت و همین مختصر بس که نوای سازش را افسانهای و جادویی میدانستند، تا جایی که اعتقاد بوده، از نوای ساز او مرده هم به حرکت درآمده و واکنش نشان میداده است.
گروهی فکر می کنند که واژه "بربت" (به عربی عود) از نام باربد گرفته شده است. ولی عده دیگری گمان می کنند که لغت "بربت" به معنای گردن مرغابی می باشد. نظر آنها این است که اگر ما این ساز را در حالتی قرار دهیم که پشت آن قابل دیدن باشد، می توانیم تشابهی بین این ساز و گردن مرغابی را مشاهده کنیم.
ساز رباب که در ایران قبل از اسلام به نام بربط شناخته میشد در دوران هخامنشی نیز مدارکی دال بر وجودش در دسترس است. گویا در اوائل اسلام به کشورهای عربی برده شده و مورد استفاده قرار گرفته شده است . بر پایه بعضی از اسناد (ابن سریح ایرانی نژاد) نخستین کسی است که در عربستان در قرن اول هجری رباب پارسی یا بربط را نواخته و نوازندگی ان را آموزش دادهاست.
الاغانی میگوید: آشنایی او با عود از آنجا شروع شد که عبدالله ابن زوبیر جمعی که ایرانیان را به مکه دعوت کرده بود تا خانه کعبه را بسازند دیوارگران ایرانی بربط میزدند و اهل مکه از ساز و موسیقی ایشان لذت میبرند و آن را تحسین میکردند، ابن سریح پس به عود زدن پرداخت و در این صنعت سرآمد هنرمندان زمان گشت.
خسر پرویز امپراطور پارس در شکارگاه
در داستانهای باستانی ایران، درباره خسرو پرویز، امپراطور قدر قدرت ساسانی، پسر هرمز چهارم و نواده انوشیروان (۵۹۰ - ۶۲۷ میلادی) می خوانیم که اسبی به نام شبدیز داشت که بسیار مورد علاقه او بود و یک ارتباط روحانی با این اسب که شگفتی در کارش بود داشت. وقتی شبدیز مرد ، مردم که از علاقه بسیار شهریارشان به این اسب آگاه بودند برای اینکه غم این فقدان در نزد شهریار آرام بنشیند، از باربد خواستند تا او با ساز خود این خبر بد را بدهد. بنا بر این باربد با کمک ساز خود و نواختن نغمهای سوزناک خبر ناخوشایند را به شهریار ایران گفت ، خسرو پرویز فریادی کشید و گفت " ساز تو میگوید: شبدیز من مرده است!"
در عهد ساسانی رامشگران و خنیاگران در بارگاه شاهان ساسانی مقام بالایی داشتند.
مسعودی نام آلات موسیقی ایرانیان را چنین آورده است، عود، نای، تنبور، مزمار و چنگ و گوید مردم خراسان بیشتر آلتی را در موسیقی بکار میبردند که هفت تار داشت و آنرا زنگ (رنج) میخواندند اما مردم ری و طبرستان و دیلم تنبور را دوستتر داشتند و این آلت نزد همه فرس مقدم بر سایر آلات بودهاست.
شکارگاه خسرو پرویز در طاق بستان ظاهراً حاکی از این است که در آن عصر چنگ آلت درجه اول موسیقی ساسانی بوده است. دیگر آلات که مطابق آثار آن عصر مسلماً در عهد پرویز وجود داشته، عبارتند از: شیپور و تنبور و نای، روی بعضی از ظروف نقره تصویر نای زنانی بنظر میرسد.
نام عدهٔ کثیری از آلات موسیقی در رسالهٔ پهلوی خسرو مسطور است، از جمله عود عندی، موسوم به ون و عود متداول موسوم به دار، و بربط (بربوذ) و چنگ و تمبور و سنتور موسوم به کناره و نای و قره نی موسوم به مار و طبل کوچکی به دمبلگ بودهاست.
موسیقی خسرو اول:
معروفترین رامشگران و ترانه سازان در دربار خسرو پرویز سرکش و باربد بودهاند. در زمان خسرو اول انوشیروان آیین مزدک با بنیان موسیقایی بوجود آمد. در آن دوران نوازندگان و خوانندگان نه تنها اشخاصی دورگرد نبودند بلکه به بالاترین طبقه دربار تعلق داشتهاند و از اشراف خاندان سلطنتی بشمار میآمدند. خسرو پرویز بسیار به موسیقی علاقه مند بود و از موسیقی دانان حمایت میکرد.
اقدامات باربد:
از رامشگران عهد خسرو پرویز میتوان به باربد اشاره نمود که بزرگترین نوازنده این دوره بوده."باربد" مبتکر سی لحن (روزهای ماه)۳۶۰ دستان و هفت خسروانی (روزهای هفته) بوده است آنچه از احوال این دو استاد به ما رسیده مأخوذ از بعضی کتب اواخر ساسانی نقل شده است. گویند "سرکش" در آغاز حائز مقام اول بود و برای حفظ پایگاه خود پیوسته "باربد" را که رامشگری جوان و بنابر قولی از مردم مرو بود از حضور شاهنشاه دور میداشت. "باربد" آواز خویش بگوش خسرو رسانید و از آن پس مقرب شد.
روایت موجوده اختراع دستگاههای موسیقی ایران را به باربد نسبت میدهند. در واقع این مقامات پیش از باربد هم وجود داشته، ولی محل تردید نیست که این آهنگ ساز بزرگ تأثیر بسزایی در موسیقی ساسانی کرده است و این موسیقی را هم منبع عمده موسیقی عرب و ایران بعد از اسلام باید شمرد. میتوان گفت که در ممالک اسلامی مشرق هنوز آثاری از الحان باربذ باقی است زیرا شرقیان در این رشته از صنعت بسیار محافظه کار هستند.
در برهان قاطع نام سی لحن که باربد برای بزم خسرو پرویز ساخته مسطور است و با مختصر اختلافی نام آنها در خسرو و شیرین نظامی نیز ضبط است. ثعالبی اختراع خسروانیات را به باربذ نسبت داده و گوید «در این زمان هم مطربان در بزم ملوک و سایر مردمان مینوازند.» در واقع کلمه خسروانی بر یک دستان اطلاق نمی شدهاست.
اختراع خسروانی:
اختراع خسروانی را به نگیسا که یکی از رامشگران عهد خسرو پرویز است و نظامی گنجوی و خواجه سلمان و بعضی نویسندگان دیگر ذکری از او کردهاند، هم نسبت دادهاند.
عوفی از نوای خسروانی نام بردهاست و ظاهراً مرادش همان هفت دستگاه شاهانه است که مسعودی آن را الطرق الملوکیه نامیدهاست.
مطابق روایتی دیگر باربذ برای بزم خسرو ۳۶۰ دستان ساخته بود، چنانکه هر روز دستانی نو مینواخت و قول او برای استادان فن قانون مطلق بشمار میرفت و دیگران همه خوشه چین خرمن ذوق او بودند.
بنابر آنچه گذشت، دستگاههای موسیقی منسوب به باربذ مرکب از هفت خسروانی و سی لحن و ۳۶۰ دستان بوده که با ایام هفته و سی روز ماه و سیصد و شصت روز سال ساسانیان تناسب داشته است، خمسه مسترقه را بشمار نیاوردهاند.
در دیوان منوچهری و بسی از نویسندگان ایران اسامی بسیاری از آوازهای موسیقی را میبینیم.
رباب و چنگ به بانگ بلند ميگويند
كه هوش و گوش به پيغام اهل راز كنيد
حافظ
من دوش به كاسه رباب سحری
می ناليدم ترانه كاسه گری
مولوی
باز عزم شراب خواهم کرد
ساز چنگ و رباب خواهم کرد
آتش دل چو آب کارم برد
چارهی کار آب خواهم کرد
جامه در پیش پیر باده فروش
رهن جام شراب خواهم کرد
از برای معا شران صبوح
دل پرخون کباب خواهم کرد
با بتان اتصال خواهم جست
وز خرد اجتناب خواهم کرد
بسکه از دیده سیل خواهم راند
خانهی دل خراب خواهم کرد
تا دم صبح دوست خواهم خواند
دعوت آفتاب خواهم کرد
بجز از باده خوردن و خفتن
توبه از خورد و خواب خواهم کرد
همچو خواجو ز خاک میخانه
آبرو اکتساب خواهم کرد.
«خواجوی کرمانی»
كاسه رباب بیشتر از چوب زرد آلو می سازند و اول آن را در چوب شیر می جوشانند یا در آب گرم ، اما شیر بهتر باشد تالیونت بیشتر حاصل شود و در وقت نقر كاسه آسان تر بود . رباب ۶ وتر دارد . از سه نوع ابریشم اول ریز كه اغلظ اوتار است و دوم حاد كه نسبت با زیر ادق است و سیوم مثنی كه نسبت با حاد ادق است.( كنز التحف - سه رساله فارسی در موسیقی - به اهتمام تقی بینش)
رباب در ایران و مخصوصا در خراسان از قدیم معروف و معمول بوده و نخستین كسی كه درباره آن به تفصیل سخن میگوید حكیم بزرگ ابو نصر فارابی است . رباب كلمهای است كه در سالهای اخیر به سازهایی كه با كمانه می نوازند اطلاق می شود ولی به احتمال قوی این ساز را هم مثل بربط و تنبور ابتدا با ناخن یا زخمه می نواختند و به تحقیق نمی توان گفت كه در چه تاریخی به صورت ساز آرشهای در آمده است .
دو زلفونت بود تار روبابم
چه میخواهی از این حال خرابم
(بابا طاهر )
رباب به ویژه در خراسان محبوبیت داشته است . هر چند اعراب نیز ازین ساز آن قدر استفاده كردند تا سرانجام آن را به یك ساز ملی مبدل ساختند . واژه رباب نزد اعراب گویای چندین ساز زهی آرشه دار بوده است كه ظاهرا نوعی از آن كه رویه صاف و مسطح داشته به ساز ملی اعراب تبدیل شده
در ایران بزرگ نزدیك هفت نوع رباب مختلف وجود داشته است :
۱- رباب با كاسه مربعی شكل
۲- رباب با كاسه استوانهای
۳- رباب با كاسه كشتی یا كشكول
۴- رباب با كاسه گلابی شكل
۵- رباب با كاسه كروی شبیه به كمانچه كنونی ایران
۶- رباب با كاسهای شبیه سه تار یا تنبور كنونی
۷- رباب با كاسهای بیضی شكل
مهدی فروغ - مداومت در اصول موسیقی ایرانی
رباب فعلی كه در جنوب شرقی ایران باقی مانده از دسته آلات زهی مضرابی است كه دارای ۱۸ سیم است . سیمها در انتها به یك دكمه متصل شده و پس از عبور از خرك موازی هم در امتداد دسته ساز به گوشیها متصل میشوند . این ساز دارای جعبه بزرگتر پوست كشیده شده است و روی آن خرك قرار دارد كه سیمهای اصلی و فرعی از روی آن عبور میكنند . دسته ساز از چوب است و در روی آن سه یا چهار پرده از زه قرار دارد . در روی دسته كه تعدادی روی جعبه دوم قرار گرفته سوراخهای زیادی به شكلهای مختلف كنده شده است . این جعبه فقط برای اضافه كردن طنین بیشتر ساز است . رباب دارای ۶ سیم زهای اصلی است كه به گوشها متصل است و اضافه بر این ۱۲ سیم فلزی فرعی دارد كه برای كمك به طنین صدای اصلی است و این سیمها به وسیله ۱۲ خرك كوچك عاجی به گوشیها كه به بدنه ساز نصب شده متصلند . برای نواختن ساز را روی زانو قرار میدهند و با مضرابی كه به شكل مثلث است بر سیمها ضربه وارد میكنند . شهمیری - صداشناسی موسیقی
هوشيار زمن فسانه نايد
مانند رباب بی كمانه
مولوی
افغانها به ساز ساده رباب ، قیچك می گویند . رباب واژهای ایرانی است كه به تعداد زیادی از سازهای متفاوت زهی می گویند . این ساز در گذشته با كمان و در حال حاضر با مضراب نواخته می شود . در پاكستان و شمال هند در گذشته حداقل به ۲ نوع ساز عود مانند رباب می گفته اند كه یكی از آن دو در حال حاضر در افغانستان هنوز به همین نام متداول است .
منبع : ایران ملودی
رباب به ضم اول بر وزن غراب سازی باشد مشهور که می نوازند و آن تنبور مانندی بودبزرگ و دسته کوتاهی دارد و بر روی آن به جای تخته پوست آهو کشند و شکلی که در برهاناز رباب چاپ شده شبیه تار است و کاسه آن شامل دو قسمت است به اصطلاح کاسه و نقارهخانه . عبد القادر مراغی در مقاصد الالحان در وصف سازها می نویسد : اما رباب و آنسازی بود که بعضی بر آ« سه وتر بندند و بعضی چهار و بعضی پنج و اوتار آن مزوج بندند. چنان که هر دو وتر را حکم یک وتر باشد و کوک آن همچون کوک عود باشد.
از گفته عبد القادر مراغی آشکار می شود سازی که میان عربها با کاسه و سطح مربع رواج داشته وبه آن رباب می گفته اند به یکتای معروف بوده نه به رباب.
در بخش اول سرگذشت موسیقی ایران آنجا که از غژک می گوید نوشته است:
”فارابی در کتاب موسیقی اشنامی ار غژک نمی برد اما از ساز دیگری می گوید که شباهت کامل به غژک داشته و دارایدو سیم بوده و بی گمان نواخته می شده است نام این ساز رباب است”
و نیزمینویسند: (رباب اول دو سیم داشته بعدها یک سیم دیگر به آن اضافه شده و با کمانه بهصدا در آمده و همان است که ما امروز کمانچه می گوییم.) مولف مقاصد الا لحان(رباب غژک کمانچه) هر یک را جداگانه وصفکرده و رباب و کمانچه را دو ساز دانسته است.
شکل ظاهری:
رباب معمولا از چهار قسمت شکم، سینه، دسته و سر تشکیل شده است.
شکم در واقع جعبه ای به شکل خربزه است که بر سطح جلویی آن پوست کشیده شده و خرکی کوتاه روی پوست قرار گرفته است. سینه نیز جعبه ای مثلث شکل است که سطح جلویی آن تا اندازه ای گرده ماهی و از جنس چوب است. در سطح جانبی سینه هفت گوشی تعبیه شده که سیم های تقویت کننده صدای ساز به دور آنها پیچیده می شوند. بر سطح جانبی دیگر( سطح پائینی) پنجره ای دایره ای شکل ساخته شده است. دسته ساز نسبتا کوتاه است و بر روی آن حدود ده دستان بسته می شود و بلاخره در سر ساز مانند تار، جعبه گوشی ها قرار گرفته و در سطوح بالائی و پائینی این جعبه گوشی ها کمی به طرف عقب ادامه یافته است.
تعداد سیم های رباب شش یا سه سیم جفتی است که سیم های جفت با یکدیگر هم صوت کوک می شوند.
سیم های رباب در قدیم از روده ساخته می شده در حالیکه امروزه آنها را از نخ نایلون می سازند و سیم بم روی نایلون روکشی فلزی دارد.
مضراب رباب امروزی مانند مضراب عود از پر مرغ ساخته شده است.
رباب اساسا محلی است و بیشتر در نواحی خراسان و مرز افغانستان معمول است.
منبع:سرگذشت موسیقی ایران مقاصد الالحان تاریخ موسیقی ایران
رباب یا بربت سازی است ایرانی که در اوایل اسلام به کشورهای عربی برده شده و جانشین سازی به نام «مزهر» شده است. میگویند اعراب سازی شبیه عود داشته اند که سطح آن را با پوست بز می پوشاندند و چون به ساز ایرانی بربت دست یافتند ، که سطح این ساز چوبی بود آن را عود نامیدند (عود در عربی به معنی چوب است) عود در اکثر رسالات و نسخ خطی پارسی به عنوان اشرف و یا شاه سازها معرفی می شود.
از آثار باستانی و آنچه به دست آمده روایت و نقل قول از قدما و صاحب نظران این ساز در دوران امپراطوریهای بزرگ هخامنشی و ساسانیان بیش از همه متداول بوده است. بعضی بر این عقیده بوده اند که باربد هنرمند زبردست دربار خسروپرویز که تبحر فوقالعادهای در نواختن بربت داشته این ساز را اختراع کرده و نام خود را روی آن گذاشته، سپس به مرور زمان واژه باربد تبدیل به بربت شده بعدها نام رباب به خود گرفته است. همچنین چون اعراب عود را «العود» می نوشته اند این ساز پس از اینکه به اروپا برده شد و نام لوت بر آن نهادند. در فرانسه Luth، در انگلیس Lute، نگارش می شود.
عدهای اختراع بربت را به فارابی دانشمند ایرانی نسبت می دهند. در رساله بهجت الروح بربت را از ابداعات بوعلی سینا به حساب آورده است و عدهای نیز هم بر این اعتقادند که چون پشت و دسته این ساز شبیه مرغابی است لذا بربت نیز در لغت یعنی پشت مرغابی «بط به معنی مرغابی» نامیده شده. به هر جهت ساز رباب پس از اسلام از اسپانیا گرفته تا سراسر شمال قاره آفریقا و هند همه جا مورد استفاده نوازندگان بوده است. بعدها از روی رباب ایرانی، گیتار و سازهای دیگر ساخته شد.
ساختمان فیزیکی بربط و یا رباب :
ویژگیهای ظاهری وساختاری:
شکل ، این ساز گلابی شکل دارای شکمی بزرگ و دسته آن بسیار کوتاه است به طوری که قسمت اعظم طول سیمها در امتداد شکم قرار گرفته است. سطح رویه از جنس چوب که بر آن پنجرههای مشبک است و سه گل ساز به طور متقارن نسبت به هم وجود دارد و کاسه به صورت ترکهای ساخته می شود.
عود فاقد دستان و خرک ساز ، کوتاه و تا اندازهای کشیده است. عود دارای ۱۰ سیم یا ۵ سیم جفتی است. سیمهای جفتی با هم ، هم صدا کوک می شوند و هر کدام گوشی مخصوص به خود را دارند. سیم اول تا پنجم نتهای دو، سل، ر، لا، سل است. سیم بم سل پایین معمولاً نقش واخوان را دارد و گاه این سیم جفتی نیست.
گوشیها کاملاً به عقب خمیده است و در اطراف جایگاه بر روی دسته مستقر می باشد. سیم بست روی قسمت تحتانی بدنه طنین قرار دارد و خود فار ونکسیون خرک را بر عهده می گیرد.
بربط توسط مضراب نواخته می شود که قبلاً از جنس پر عقاب یا طاووس بود ولی هم اکنون عموماً از مضرابهای پلاستیکی است استفاده می شود.
رباب معمولاً در سه اندازه کوچک، بزرگ و متوسط ساخته می شود. روبابی که اکنون در ایران می باشد نسبت به عود عربی دارای کشیدگی بیشتر و دستهای بلندتر است. عود کشورهای عربی دارای کاسه بزرگ، است. در ایران دو نوع قالب برای این ساز در نوع ایرانیاش موجود است:
قالب قنبری و قالب نریمان
قالب رباب قنبری:
قدری از رباب باستانی کوچک تر و تفاوتهای کوچکی با رباب دارد و فقط دارای ۱۰ سیم و گوشی می باشد.
قالب رباب نریمان:
همان قالبی را دارد که عود عربی را از روی آن ساختهاند.
خصوصیات ساز:
رباب بمترین ساز بین سازهای ایرانی است. نت نویسی آن با کلید سل است که صدای آن عملاً یک اکتاو بم تر از نت نوشته شده حاصل می گردد. صدای عود گرم جذاب ،غم انگیز و نسبتاً قوی است.
در دو نقش تکنواز و همنواز به خوبی بر می آید. در موسیقی سنتی برای تکنوازی آوازها و گوشههای اصیل ایرانی قابل است استفاده می باشد و صدای رباب به زیبایی روی صدای انسان سوار می شود. در صورت وجود بربت در ارکستر، پشتوانه خوبی از نظر صدای باس برای ارکستر به وجود می آورد و به خوبی خلاء و کمبود صداهای بم را پر می کند، ولی چون صدایی بسیار لطیفی و ملایم دارد برای شنیدن ظرافت نوازندگی احتیاج به صدا برداری بهتر و قوی تر نسبت به سایر سازها دارد.
اصولاً در ارکستر سازهایی که صدای زیر تولید می کنند صوت بیشتری هم دارد.
رباب به علت نداشتن پرده در انواع ارکسترها و موسیقیها قابل استفاده است و بسیاری از آهنگها و پاساژها و آرپژها را می تواند با سرعت بالایی اجرا کند در سبکها ی مختلف (جز، فلا منکو،...) وسعت صدادهندگی عود بین (۵/۱ تا ۲) اکتاو است با تغییرات در سیمها می توان وسعت صدای آن را به ۲ اکتاو و ۵ نت افزایش داد. زیرا عود دارای ۱۲ گوشی می باشد که به طور معمول روی ۱۰ عدد از آنها سیم بسته می شود.
اجزای رباب:
صفحه - کاسه- سیم گیر- شبکه(خورشیدی)- سیمها- دسته- شیطانک- گوشی ها- سرپنجه- پلهای زیر صفحه - مضراب
شکم این ساز بسیار بزرگ و گلابی شکل و دسته آن بسیار کوتاه است. به طوری که قسمت اعظم طول سیمها در امتداد شکم قرار گرفتهاست. سطح رویی شکم از جنس چوب است که بر آن پنجرههایی مشبک ایجاد شدهاست. عود فاقد «دستان» است و خرک ساز کوتاه و تا اندازهای کشیدهاست. عود دارای ده سیم یا ۵ سیم جفتی است البته در برخی مواقع استادان قالب شکنی کرده و دو یا یک سیم در قسمت پایین قبل از سیم دو به ساز اضافه میکنند که این سیمها فا زیر کوک میشود. سیمهای جفت با هم همصدا (کوک) میشوند و هر یک از سیمهای دهگانه، یک گوشی مخصوص به خود دارد؛ گوشیها در دو طرف جعبه گوشی (سر ساز) قرار گرفتهاند.
عود بمترین ساز بین سازهای زهی است؛ نت نویسی آن با کلید سل است که جمعا دو اکتاو است. «اکتاو» بمتر از نت نوشته شده حاصل میشود. سیم بم (سُل پائین) معمولاً نقش «واخوان» دارد و گاه این سیم جفت نیست. صدای عود به نحوی است که صدای اکتاو چهارم پیانو از راست به چپ برابری دارد و در اصل باید عود را با کلید «فا» نواخت یعنی صدای اصلی عود یک اکتاو پایینتر از آن است که امروز متداول شدهاست .
مضراب عود از پر مرغ (یا پر طاووس و شاه پر عقاب ) تهیه شدهاست و گاه نیز نوازنده با مضراب دیگری ساز را مینوازد. نوازندههای امروزی از مضرابهای پلاستیکی استفاده می کنند.
صدای عود بم، نرم و در عین حال گرم و جذاب و نسبتاً قوی است. این ساز نقش تکنواز و همنواز هر دو را به خوبی میتواند ایفا کند.
زنده کردن دوباره رباب (رباب معاصر):
درست به روش کنونی، در طی ۲۰۰ سال حکومت قاجارها سعی شد تا تمام نمادهای ایرانی از بین برود، و چنین بود که هر گوشهای از دنیا قسمتی از فرهنگ و معنویات ایرانی را برده و به نام خود کردند. و در ایران استفاده از فرهنگ ایرانی ابتدا جرم، سپس ننگین نامیده شد، و این ساز در ایران کم کم به فراموشی سپرده شده بود. تا با تشکیل هنرستان عالی موسیقی در پنجاه سال پیش و در زمان پهلویها ، استادانی چون اکبر محسنی، قاموسی و منصور نریمان که اکثرشان سهتار مینواختند، سعی کردند با تهیهٔ رباب و همنوایی آهنگهای پخش شده ، شیوه صحیح نواختن رباب را یاد بگیرند و به این ترتیب رباب در عصر معاصر دوباره احیا شد.
رباب نوازان معروف ایران:
در ایران نیز پس از احیای ساز رباب تلاشهای مثمرثمری صورت گرفت. از جملهٔ رباب نوازان معروف میتوان به منصور نریمان، حسن منوچهری، محمود رحمانی پور، اکبر محسنی و عبدالوهاب شهیدی اشاره کرد. در سالهای اخیر هم که استادان دیگری به این جمع اضافه شدند و اکثر از کسانی هستند که در نواختن ساز رباب نوآوریهایی داشتند، از جمله این افراد ارسلان کامکار، حسین بهروزینیا، محمد فیروزی و جمال جهانشاه هستند. از رباب نوازان معروف خطه جنوب استادانی مانندعلی محبوب ,علی میرشکال ، محمد رفیع اشعری, محمد منصور وزیری از جزیره قشم و حسین وفادار از بندر عباس میباشند.از رباب نوازان معاصر ایران میتوان به شاهین علوی اشاره کرد که تبحر خاصی در نواختن این ساز دارند.ایشان این ساز را پس از کسب استادی در نواختن گیتار فلامنکو انتخاب و به تبحر رسیدند.
رباب سازان ایران:
رباب سازانی مانندبرادران محمدی ، محمد اژدری ، عرفاتی ، مانی جفرودی ، عابدینی, ملکشاهی و نریمان آبنوسی در ساخت رباب تبحر دارند و باعث رواج بیشتر این ساز اصالتاً ایرانی شده اند.
هم چنین ابراهیم قنبری مهر با ایجاد تعغییراتی در ساختار رباب از جمله کوچک تر کردن کاسه و بلند تر کردن دسته به قالب جدیدی دست یافته و نام آن را بربت گذاشته است. این تغییرات مورد استقبال نوازندگانی چون حسین بهروزینیا قرار گرفته است.
بسیاری از دیگر سازندگان این ساز نیز به تجربیاتی در تغییر ساختار فیزیکی رباب رسیده اند.
فردوسی:
چو نوروز شد هرمز فرودین
بیاسود از رنج تن، دل ز کین
بزرگان به شادی بیاراستند
می و رود و رامشگران خواستند
حافظ:
با شاهد شوخ و شنگ و با بربط و نی
گنجی و فراغتی و یک شیشه می
چون گرم شود ز باده ما را رگ و پی
منت نبریم یک جو از حاتم طی
خیام:
من هیچ ندانم که مرا آن که سرشت
از اهل بهشت کرد یا دوزخ زشت
جامی و بتی و بربطی بر لب کشت
این هر سه مرا نقد و ترا نسیه بهشت
مولانا:
ای لولی بربطزن، تو مستتری یا من
ای پیش چو تو مستی، افسون من افسانه
مطرب ناهید بربط مینواخت
هر چه میگفت آن چنان آمد بلی
ای لولی بربط زن تو مستتری یا من
ای پیش چو تو مستی افسون من افسانه
بس جرهها در جو زند بس بربط شش تو زند
بس با شهان پهلو زند سرهنگ ما سرهنگ ما
مزن نگارا بربط به پیش مشتی خربط
مران تو کشتی بیشط بگیر راه اوسط
بربط عشرت مرا گاه سه تا همی کنی
پرده بوسلیک را گاه حجاز میکنی
گفت گر می ندهی بوسه بده باده عشق
گفت این هم ندهم باش حزین جفت حزن
گفت من نیز تو را بر دف و بربط بزنم
تنن تن تننن تن تننن تن تننن
تو بمال گوش بربط که عظیم کاهل است او
بشکن خمار را سر که سر همه شکست او
بنواز نغمه تر به نشاط جام احمر
صدفی است بحرپیما که در آورد به دست او
چه سماع هاست در جان چه قرابههای ریزان
که به گوش میرسد زان دف و بربط و اغانی
حافظ
بنوش جام صبوحی به ناله دف و چنگ
ببوس غبغب ساقی به نغمه نی و عود
دانی که چنگ و عود چه تقریر می کنند
پنهان خورید باده که تعزیر می کنند
زهره سازی خوش نمی سازد مگر عودش بسوخت
كس ندارد ذوق مستی میگساران را چه شد
بدان سان سوخت چون شمعم که بر من
صراحی گریه و بربط فغان کرد
وان گهم درداد جامی کز فروغش بر فلک
زهره در رقص آمد و بربط زنان می گفت نوش
ز باده خوردن پنهان ملول شد حافظ
به بانگ بربط و نی رازش آشکاره کنم
مطرب کجاست تا همه محصول زهد و علم
در کار چنگ و بربط و آواز نی کنم
تا بگویم که چه کشفم شد از این سیر و سلوک
به در صومعه با بربط و پیمانه روم
بیا و از غبن این سالوسیان بین
صراحی خون دل و بربط خروشان
با شاهد شوخ شنگ و با بربط و نی
کنجی و فراغتی و یک شیشهی می
چون گرم شود ز باده ما را رگ و پی
منت نبریم یک جو از حاتم طی
که حافظ چو مستانه سازد سرود
ز چرخش دهد زهره آواز رود
مغنی کجایی به گلبانگ رود
به یاد آور آن خسروانی سرود
کیست حافظ تا ننوشد باده بیآواز رود
عاشق مسکین چرا چندین تجمل بایدش
شاهنامه فردوسی
پادشاهی بهرام گور:
ازان لوریان برگزین ده هزار نر و ماده بر زخم بربط سوار
وزانجا بیامد به پرده سرای می آورد و خوبان بربط سرای
پادشاهی بلاش پیروز چهار سال بود:
همه چامه گر سوفزا را ستود ببربط همی رزم ترکان سرود
منوچهر: همه شهر ز آوای هندی درای ز نالیدن بربط و چنگ و نای
پادشاهی کیکاووس و رفتن او به مازندران:
بگفتا که رامشگری بر درست ابا بربط و نغز رامشگرست
بفرمود تا پیش او خواندند بر رود سازانش بنشاندند
به بربط چو بایست بر ساخت رود برآورد مازندرانی سرود
داستان بیژن و منیژه: پرستندگان ایستاده بپای ابا بربط و چنگ و رامش سرای
داستان سیاوش: می و بربط و نای برساختند دل از بودنیها بپرداختند
در بعضی از این اشعار از كلمه "رود" استفاده شده كه نام دیگر بربت است، عربها اسم عود را ازین كلمه گرفته ند!