کارلو Carlo( به فرانسه شارل Charles )، شارل دانژوی اول که بر اثر اجحافات او و مالیاتهای سنگینی که برای تهیه ساز و برگ سپاه و حمله به امپراطوری پارسها وضع کرده بود، منجر به شورش اهالی سیسیل گشت، و سیسیلیها دست بقتل عام فرانسویان زدند که از ۳۱ مارس تا ۲۸ آوریل سال ۱۲۸۲ میلادی یعنی یک ماه تمام ادامه یافت و فقط دو نفر فرانسوی توانستند از آن جان سالم بدربرند. این قتلعام در تاریخ اروپا معروف است ( تاریخ اروپا مملو از قتلعامهای معروف میباشد) و آثار هنری بسیاری برزمینهٔ آن پدید آمده که از آن جمله میتوان اپرای وردی Verdi و تراژدی کازیمیردلاوینی Casimir Delavigne را نام برد. پالرمو Palermo، شهر معروف سیسیل که شورش و قتلعام با شعار مرده باد، و یا مرگ بر فرانسویان از آنجا جرقه زده شد.
دراینجا دانته شرح مبسوطی از این قسمت از تاریخ ایتالیا و فرانسه را که نه بند و بیست و هفت مصرع را شامل میشود، داده که خلاصه آن چنین است:
روح شارل مارتل Charles Martel ( به ایتالیایی کارلو مارتلو Carlo Martello ) پسر شارل دانژوی دوم است، او در سال ۱۲۷۱ متولد شد و در ۱۲۹۰ به پادشاهی مجارستان رسید و در ۱۲۹۵ یعنی در ۲۴ سالگی در شهر ناپل مرد. یکسال پیش از آن به فلورانس رفته بود و در آنجا با استقبال گرمی مواجه شده و مورد علاقه مردم این شهر قرار گرفته بود و در همین سفر خود با دانته از نزدیک آشنا شده بود، وی که با دانته سخن میگوید چنین شرح سخن میدهد:
"تا آن وقت که ولیعهد بودم همهٔ مللِ تابع پدرم به من علاقه بسیاری داشتند، چنانکه قلمرو پروونس ( جنوب شرقی فرانسه) و قلمرو ناپل و کشور مجارستان در انتظار پادشاهی من بودند ( از این نواحی، دو قلمرو پروونس و ناپل بخاندان فرانسوی تعلق داشت و تخت و تاج مجارستان از راه پیوند زناشویی نصیب شارل میشد) و شاید سیسیل نیز هنوز متعلق بخاندان ما مانده بود، اما ناپختگی و سوئ اداری پدر بزرگ من باعث شد که مردم پالرمو دست به شورش و قتل عام زنند و بانگ "مرده باد فرانسویان" بردارند و این جزیره را از چنگ ما بدر آورند. و اگر برادر من که اکنون در دربار اسپانیا بصورت گروگان بسر میبرد، پس از مرگ پدر ما، و تصدی تخت و تاج، افسران و درباریان طماع کاتالونیا را با خود همراه ببرد، اینان مردم ناپل را نیز جری خواهند کرد و به عصیانی نظیر عصیان سیسیل واخواهند داشت."
تو مرا آکنده از شادکامی کردی، اما چون این سخنانت مرا دچار شکی کرده اند، بمان بفهمان که چگونه از شیرینی، تلخی تواند زاد؟ ( اشاره به گفته شارل مارتل در بارهٔ برادرش "روبر" که طبع خسیس او از طبیعی گشاده دست زاده شده بود!
خیری که ( خداوندی که) همی آن قلمرو را که تو بدان بالا میروی بگردش میآورد و ارضا میکند،( بهشت و افلاک نه گانه آن)، چنان عمل میکند که معصیت ربانی او درین اجسام بزرگ بصورت نیرویی عامله درمییاد ( یعنی خداوند قدرت کامل خود را از راه فرستادن اجسام بزرگ بر روی زمین اعمال میکند، در اینجا دانته اشاره دارد به شهاب سنگهای عظیمی که پی در پی بر زمین فرود آمده و بر زمین اصابت کرده و خرابکاری انجام میدهند، در یکی از این فرود آمدن ها، شهاب سنگ عظیمی به مرکز امپراتوری پارسها اصابت کرده و قسمت اعظم این امپراتوری را از بین میرود و رومیها و اعراب و دیگر بربرهای وحشی که دور تا دور مرزهای ایران به گدایی، آوارگی و راهزنی مشغول بودند، به باقیمانده این امپراطوری ریخته و بازماندگان را میکشند، اسیر میکنند، و چپاولی انجام میدهند که نظیرش دیگر صورت نگرفته است، نفتی که در زیر زمین ایران خوابیده شاهدی بر اصابت شهاب سنگهای بزرگ به منطقه ایران است. و بر خلاف آنچه که احمقها گفتهاند، این نفت ریشه گیاهی و حیوانی ندارد، و ناشی از برخورد شهاب سنگهای بزرگ است که در اثر برخورد با زمین هر چه سر راه خود بوده ذوب کرده است. )
دانته میگوید، خداوند آدمیان را با باریدن شهاب سنگها بر سرشان مجازات میکند.... و با بینش پایین مذهبی خود میپندارد وقایع طبیعی ناشی از اراده خداوند است.