مهر ۲۲، ۱۳۹۳

جز نیک و بد به جای نمانَد چه می‌کنی؟


صد اضطراب را
به یک لحظه «عشق» تاق می‌زنیم!
دو قطره اشک بر دو گونه‌ام می‌لغزند!
گرمتر می‌شوم!
خون می‌شوی وُ در رگ رگِ وجودم حلول می‌کنی!
نگفته بودمت مگر، بی‌من نمان! بی‌من نخیز!!

منسوب به حسین پناهی