اول دفتر به نام ایزد دانا
صانع پروردگار حی توانا
اکبر و اعظم خدای عالم و آدم
صورت خوب آفرید سیرت زیبا
از در بخشندگی و بنده نوازی
مرغ هوا را نصیب ماهی دریا
قسمت خود میخورند منعم و درویش
روزی خود میبرند پشه و عنقا
حاجت موری به علم غیب بداند
در بن چاهی به زیر صخره صما
جانور از نطفه کند نیشکر از نی
برگ تر از چوب خشک چشمه ز خارا
شربت نوش آفرین از مگس نحل
نخل تناور کند دانه خرما
از همگان بینیاز بر همه مشفق
از همه عالم نهان بر همه پیدا
خود نه زبان در دهان عارف مدهوش
حمد و ثنا میکند موی بر اعضا
هر که نداند سپاس نعمت امروز
حیف خورد بر نصیب رحمت فردا
سعدی از آن جا که اوست سخن گفت
ور نه کمال تو کی رسد آن جا.
ابر مرد تاریخ ادبیات ایران، سعدی شیراز