دستگاه ظلم و ستم بیدادگستری برادران مافیای لاریجانیهای عراقی، تحت فشار جامعه قاتل ستار بهشتی را به جرم قتل محکوم کرده ولی مجازات قتل را به او نداده است! قاتل ستار بهشتی به جرم قتل محکوم شد، ولی مجازاتش مجازات یک قاتل ;نیست و باید پرسید چرا؟
گیتی پورفاضل - وکیل مدافع اولیای دم ستار بهشتی - در گفتوگو با ایسنا، با اعلام این خبر، گفت: دادنامه صادر شده از سوی شعبه ۱۴ تجدیدنظر استان تهران در این باره به مادر ستار بهشتی ابلاغ شده است و بر اساس آن قاتل ستار بهشتی به سه سال حبس تعزیری، دو سال اقامت اجباری در نقطه معین و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شده است.
( یعنی اگر دادگاه آخوندی قبول کرده که این فرد قاتل است و به همین جرم محکوم شده است، چرا مجازات قاتل به او داده نشده؟؟ یک بام و هزار هوا که نداریم! یعنی نمیشود دو تا جوان ۱۸ و ۱۹ ساله را به خاطر دزدی ۵۰ دلار در ملأ عام اعدام کنند، و قاتلی که با خونسردی و بیرحمی یک بیگناه را که دستانش هم بسته بوده، بکشد و تنها به سه سال زندان محکوم شود!)
پورفاضل با نامتناسب دانستن مجازات مذکور برای قاتل ستار بهشتی، اظهار کرد: در حالیکه در این کشور برای روزنامهنگاران مجازات شش سال حبس در نظر گرفته میشود، صدور حکم سه سال حبس برای یک قاتل جای تعجب دارد.
به گزارش ایسنا، ستار بهشتی کارگر وبلاگنویسی بود که در آبان ۹۱ در بازداشتگاه پلیس فتا کشته شد و پس از آن پروندهای در این زمینه در شعبه یک بازپرسی دادسرای امور جنایی تهران باز شد.
این پرونده پس از کش و قوسهای فراوان منجر به صدور کیفرخواست با اتهام قتل شبه عمد برای یکی از مأموران پلیس فتا شد.
اولیای دم ستار بهشتی به این موضوع اعتراض کردند و پرونده برای اظهارنظر به دادگاه عمومی ارجاع شد و این مرجع در نهایت نظر دادستانی مبنی بر شبهعمد بودن قتل ستار بهشتی را تأیید کرد.
با رد اعتراض اولیای دم ستار بهشتی به کیفرخواست و ارجاع پرونده به شعبه ۱۰۵۷ دادگاه عمومی، این شعبه در ۱۹ فروردین ۹۳ تشکیل جلسه داد و به اتهام قتل شبهعمد ستار بهشتی بدون حضور شکات رسیدگی کرد.
پس از صدور حکم از سوی شعبه ۱۰۵۷ دادگاه عمومی، محکومعلیه پرونده به رأی صادره اعتراض کرد و پرونده به دادگاه تجدیدنظر استان تهران رفت و در نهایت شعبه ۱۴ دادگاه تجدیدنظر استان، حکم سه سال حبس، دو سال اقامت اجباری در نقطه معین و ۷۴ ضربه شلاق را برای قاتل ستار بهشتی تأیید کرد.
دستگاه ظلم و ستم بیدادگستری برادران مافیای لاریجانیهای عراقی، قاتل ستار بهشتی را به جرم قتل محکوم کرده ولی نه نامش را فاش میکند و نه مجازات قتل را به او داده است! در اسلام من درآوردی آخوندی، جرم مجازات را تعیین نمیکند، بلکه این مناسبات و روابط خصوصی با قاضی دادگاه است که میزان است و مجازات را تعیین میکند .
به گزارش سحام، طی ابلاغی که امروز به دست خانواده ستاربهشتی رسیده است،«اکبرتقی زاده» بازجو و قاتل ستاربهشتی به ۳سال حبس تعزیری، ۲سال اقامت اجباری در شهرستان برازجان و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شده است.
خانواده ستاربهشتی به عنوان ولی دم، رسیدگی دادگاه با عنوان اتهامی «قتل شبه عمد» را قبول ندارند و می گویند که “قاتل ستار نزد بازپرس پرونده (شهریاری) ، ما و وکیل قانونی مان، اقرار کرده است که ستار را شکنجه می کرده، در حالی که ستار به بازجو می خندید و وی را تمسخر می کرد. آن گاه بازجواز شدت عصبانیت چنان ضرباتی را بر پیکر او وارد کرده که ستار زیر شکنجه اواز بین رفته است.”
خانواده ستاربهشتی اعتقاد دارند با توجه به اقرار صریح متهم(بازجو) نزد بازپرس پرونده، گزارش صریح پزشکی قانونی مبنی بر شکنجه و وجود آثار خون ریزی داخلی در چندین نقطه بدن ستاربهشتی و همچنین حضور خانواده در آن دادگاه به همراه وکیل قانونی، رسیدگی به این پرونده با عنوان اتهامی«قتل شبه عمد» محلی از اعراب ندارد و بازجو باید با عنوان اتهامی« قتل عمد» محاکمه و به مجازات مصرح در قانون محکوم شود.علیرغم اینکه خانواده ستاربه مجازات اعدام اعتقادی نداشته و ندارد و به دنبال اجرای چنین مجازات هایی هم نیستند؛ اما براین عقیده هستند که باید حکم دادگاه، کاملا عادلانه و براساس«اقرارمتهم» و«شهادت شهود» صادر شود.
چندی پیش گوهر عشقی، مادر ستار بهشتی، به دلیل بازگشت پرونده قتل فرزندش از دادگاه به دادسرا و«رد عنوان اتهامی قتل عمد»، نامه ای را برای سحام ارسال و طی آن به صورت رسمی ازعدم پیگیری این پرونده سخن گفت.
در همین رابطه، مجید نیکنام گفت و گویی را با گوهرعشقی ترتیب داد، اما به خاطر وضعیت بد جسمانی ایشان، به خواسته مادر، برخی سوالات را سحر بهشتی پاسخ داد که متن آن را در ذیل می خوانید. گفتنی است فایل صوتی این گفت و گو نیز در همین صفحه در دسترس همگان قرار می گیرد.
نیکنام از سحر بهشتی می پرسد؛ امروز حکمی برای شما ارسال شده که در آن مجازات قاتل ستار بهشتی اعلام شده است. میخواستم سوال کنم این حکم به چه صورت است و متن آن چیست؟
سحربهشتی: امروز چهارشنبه برای ما حکمی ارسال شده و برای قاتل ستار حکم صادر کردهاند که آقای«اکبر تقیزاده» به سه سال حبس تعزیری، دوسال اقامت اجباری در برازجان و۷۴ ضربه شلاق تعزیری محکوم شده است.
آخرین بار مادر شما طی یک نامه مکتوب انصراف خود را از حضور در دادگاه اعلام کردند و دادگاه را دادگاه قانونی برای رسیدگی به این پرونده ندانستند. به نظر شما دلیل ارسال این حکم برای شما، با توجه به انصراف شما از شکایت چیست؟
سحربهشتی: البته نظر مادرم این است که این حکم موجب تشویق قاتلان دیگر خواهد شد که بدین وسیله به آنها امان نامه میدهند و میگویند هر بیگناهی را که خواستید بکشید و در حکومت ایران شما مجاز هستید و هیچ کس نمیتواند از گل به شما نازکتر بگوید. مادرم قبلا گفته بود که این دادگاه و این احکام را قبول ندارد، اما باز هم این حکم را دادهاند و نظر مادرم این است که شاید مسئولین از کشته شدن ستار راضی نشدهاند و میخواهند مادرم را نیز از بین ببرند.
چندی پیش شایعه شده بود که خانم گیتیپور فاضل وکالت خانواده ستار بهشتی را رها کرده و از ادامه کار انصراف داده است و یا اینکه شما ایشان را از وکالت این پرونده عزل کردهاید. آیا این شایعه صحت دارد؟
سحربهشتی: نه، اصلا چنین شایعهای صحت ندارد و خانم پورفاضل همچنان وکیل خانواده ستار بهشتی است وازهمان ابتدا که ما به خدمت ایشان رفتیم، تا امروز با ما همکاری کردهاند و اصلا چنین حرفی نیست. ایشان بسیار بسیار زن قوی و شجاعی است و ما ایشان را همچنان وکیل مورد اعتماد خانواده ستار بهشتی میدانیم.
خانم گوهر عشقی؛ خبر دار شدیم که شما دچار عارضه قلبی شدهاید و باید به زودی در بیمارستان بستری و عمل جراحی انجام دهید. میخواستم از شما درباره وضعیت حال حاضر خودتان و علت این بیماری سوال کنم.
گوهرعشقی: علت بیماری من، فراق ستارعزیزم است. ستار من یک گل بود. برای ایران و زیر شکنجه او را هدیه کردم، او بی گناه بود. گناهش چی بود؟ که مادری از صبح برود و تا آخر شب بنشیند. این ناراحتی را من از فراق ستار گرفتم. من ناراحتی قلبی نداشتم. از وقتی ستار اینطور شد من هم مریض شدم.
امروز برای ما گزارشی ارسال شد که شما آرامگاه ستار را رنگ میکنید و مشغول ترمیم و نو کردن آن هستید. لطفا دلیل این کار را برای ما توضیح دهید
گوهرعشقی: به خاطر اینکه من در حال رفتن به بیمارستان هستم، شاید من برنگردم. دوست دارم وقتی روی تخت بیمارستان خوابیدم ستار دلش خوش باشد که مادرش به کنارش میآید. من افتخار میکنم که ستار من بیگناه کشته شد، اما خون بچه من در حال پایمال شدن است. گناه ستار من چه بود؟ وقتی اصغر تقیزاده به من میگوید که من ستار را میزدم، ستار میخندید و مرا مسخره میکرد و من اینقدر او را زدم تا زیر دست من تمام کرد، پس چرا این حکم را دادهاند؟ حکم این کار قصاص بود، نه زندان. این فرد حقش قصاص بود.
با توجه به اعلام انصراف قبلی شما از پیگیری این پرونده، آیا شما به این حکم اعتراض خواهید کرد یا خیر؟؟
گوهرعشقی: من این حکم را اصلا قبول ندارم.
در ادامه خانم گوهر عشقی به دلیل وضع نامناسب روحی و جسمی درخواست میکند که سحر بهشتی به این سوال پاسخ دهد.
سحربهشتی: با توجه به حکمی که ناعادلانه داده شد، و با توجه به اقرار صریح متهم به انجام قتل عمد نزد آقای شهریاری بازپرس پرونده و گفت که ستار را میزدم و ستار زیر شکنجههای من میخندید و من این قدر عصبی شدم که ستار را باز هم زدم و ستار زیر دست من از بین رفت و با توجه به اینکه پزشکی قانونی نامه داده بود که ستار در چند جای بدن خون ریزی داخلی داشت و تمام این خون ریزیها ناشی از نرسیدن اکسیژن به بدنش بوده است و تمام اینها ناشی از ضرباتی بوده است که بازجو به ستار وارد میکرده، باز هم مسپولین تمام این موارد را نادیده گرفتهاند و حکم «قتل شبه عمد» دادهاند، مادر و پدرم دیگر ادامه نخواهند داد و آن نامهای را که تقدیم به دادستانی شد، اعلام کردند که نه انصراف میدهند و نه ادامه. این پرونده را به آیندگان میسپارند تا آیندگان در یک دادگاه عادلانه در مورد پرونده ستار و ستارهایی که از بین رفتند، نظر بدهند.
لطف کنید درباره بیماری مادرتان و بستری شدنشان در روز یک شنبه (۱۹ مرداد ۱۳۹۳) توضیحی را ارائه نمایید.
سحربهشتی: پزشک گفته است که به خاطر حرص و جوش و فکر کردن زیاد و استرس و اضطرابهایی که مادرم داشته است، این اتفاق افتاده و ایشان باید عمل آنژیوگرافی انجام دهد. مادرم همیشه میگوید از اینکه این مریضی را گرفتهام باید از مسئولین پرونده ستار تشکر کنم. ایشان میگوید من یک مادرم و قادر نیستم کسی را نفرین کنم، اما هر روز که مادرم را میبینم و نماز میخواند، سر سجاده دعا میکند که خدا به راه راست هدایتشان کند و راه راست را نشان شان بدهد که از کشتن بچههای ایران دست بردارند.
اگر مطلب خاصی دارید که تمایل به بیان آن دارید، بفرمایید.
گوهرعشقی: من یک سوالی داشتم؛ چرا بچههایی که در زندان اوین هستند، را برای شهادت نمیآورند که ستار را در زندان دیدهاند که بدنش این قدر آزرده بوده؟ چرا اینها را نمیآوردند؟ من میخواهم بگویم رهبر ایران! شما که این قدر دم از علی و پیغمبر میزنید. کدام علی و کدام پیغمبر که یک مادری یک سال و ده ماه است که سر قبر پسرش میرود، با این حال و مریضیاش؟ تابستان و زمستان من آنجا هستم. چرا جوانان بیگناه را میکشند؟ گناه اینها چیست؟ چرا آنهایی که ستار را در آن یک شب در زندان اوین دیدهاند را برای ادای شهادت نمیآورند؟ این دادگاهی را که اینها تشکیل دادهاند من اصلا قبول ندارم، بچه من زیر شکنجه بیگناه کشته شده است.
آیا شما مطلبی دارید که بیان نکرده باشید؟
سحربهشتی: میخواستم از تمام افرادی که در این بیست ماه ما را همراهی کردند تشکر کنم و متاسفم از اینکه بعد از مدتی خانوادههای داغدار از یاد فعالین میروند و کمتر کسی پیدا میشود که برای تسلای دل این خانوادهها احوالپرسی کند و به یادشان باشد. همان طور که مادر ندا، مادر سهراب، مادر مصطفی و همه آن خانوادههای داغدار راه آزادی، تمامشان تنها ماندهاند و این غم واقعا بزرگ، غم از دست دادن عزیز را تنهایی به دوش میکشند. مادر ستار هم باید این عذاب را بکشد، مادر ستار هم باید تا ابد داغ از دست دادن ستار را به دوش بکشد. مادرم انشالله به زودی زود نامهای را خطاب به رهبری خواهد داد و مطالب زیادی را در آن نامه خواهند گفت. به امید و آرزوی آن روزی که «ستار کشیها» تمام شود.