حرکت مقاومت اسلامی با نام اختصاری حماس یک سازمان اسلامگرای سیاسی فلسطینی است که شاخه نظامی وابسته نیز دارد. این سازمان، هدف خود را «آزادی تمامی خاک فلسطین» اعلام کردهاست. این سازمان هماکنون اکثریت کرسیهای مجلس قانونگذاری حکومت خودگردان فلسطین را در اختیار دارد.
حماس از تابستان ۲۰۰۷ میلادی، کنترل نوار غزه را در دست دارد.
حماس در سال ۱۹۸۷ میلادی توسط شیخ احمد یاسین، عبدالعزیز رنتیسی و محمد طه در جریان انتفاضه اول به عنوان شاخه فلسطینی اخوانالمسلمین بنیانگذاری شد. حماس تاکنون عملیاتهای انتحاری، حملات راکتی و تهاجمات نظامی پرشماری را علیه نظامیان و شهروندان عادی اسرائیل انجام دادهاست. آنها دامنه فعالیتهای خود را به عملیاتهای نظامی محدود نکردهاند و با اجرای برنامههای اجتماعی متعدد حضور پررنگی در زندگی مردم نوار غزه و کرانه باختری داشتهاند. ساخت بیمارستانها، مراکز آموزشی و کتابخانهها که با کمکهای میلیارد دلاری جمهوری اسلامی ساخته شدهاند، به محبوبیت آنان نزد بخش مهمی از فلسطینیان منجر شدهاست.
اتحادیه اروپا، ایالات متحده آمریکا، اسرائیل، و کانادا، حماس را گروهی تروریستی میدانند. استرالیا و انگلیس فقط شاخه نظامی حماس یعنی گردانهای عزالدین قسام را در فهرست گروههای تروریستی خود قرار دادهاند. فعالیت آنها از سال ۱۹۹۹ در اردن هم غیرقانونی اعلام شد. هرچند در سال ۲۰۱۲ دیداری بین خالد مشعل رئیس دفتر سیاسی حماس و ملک عبدالله اردن با وساطت ولیعهد قطر انجام شد اما باز هم دولت اردن اجازه ادامه فعالیت حماس را صادر نکرد.
حماس همچنین یک حزب سیاسی فلسطینی به شمار میآید. آنها اگرچه پیمانهای اسلو را قبول ندارند، با حکومت خودگردان فلسطین همکاری کرده، وارد مهمترین نهادهای وابسته به آن شدند و حتی با پیروزی خود در انتخابات شورای قانونگذاری فلسطین به حزب حاکم مجلس قانونگذاری فلسطین تبدیل شدهاند.
حماس پس از پیروزی در این انتخابات دولت خود به ریاست اسماعیل هنیه را تشکیل داد. در انتخابات مجلس فلسطین ۲۰۰۶ که در ژانویه سال ۲۰۰۶ برگزار شد، حماس با بدست آوردن بیشترین کرسی، حزب حاکم پارلمان شد و اسماعیل هنیه به عنوان نخست وزیر حکومت خودگردان فلسطین معرفی شد.
پس از پیروزی حماس در انتخابات اتحادیه اروپا اعلام کرد تنها در صورتی کمکهای خود به ارزش چند صد دلار به فلسطین را ادامه خواهد داد که حماس اسرائیل را به رسمیت بشناسد، خشونتها را پایان دهد، وتوافقات دولتهای قبل را بپذیرد.
خالد مشعل رهبر کنونی حماس
جمهوری اسلامی این گروه را به رسمیت شناخته، علناً از آن جانبداری و حمایت معنوی میکند و کمکهای مالی فراوانی را به این گروه اهدا کردهاست. در پی درگیریهای گستردهٔ ژوئن ۲۰۰۷، که میان گروه شبهنظامی حماس و گروه رقیب آن، فتح در سرزمینهای فلسطینی رخ داد و درپی بدست گیری قدرت در نوار غزه توسط گروه حماس و عملکردهای این گروه در حمله به پایگاهها و رهبران جنبش فتح در سرزمینهای فلسطین مقامات امنیتی فلسطینی از جناح فتح و همچنین برخی کشورهای عربی منطقه خاورمیانه، حکومت ایران را متهم به نقش داشتن در «آموزش نظامی شبه نظامیان حماس در به دست گرفتن کنترل نوار غزه و همچنین کمکهای مالی» به این گروه معرفی کردند.
این در حالی است که منوچهر متکی، وزیر پیشین امور خارجه در مصاحبهای مطبوعاتی در قطر این اتهامات را رد کرد و مدعی شد که جمهوری اسلامی تنها از گروه حماس، «حمایت معنوی» میکند!
با وجود تکذیب دولت جمهوری اسلامی، یک مقام حماس در گفتگو با روزنامه تایمز لندن آموزش شبه نظامیان حماس در ایران و توسط سپاه پاسداران را تایید کرد. وی گفت که ۳۰۰ تن از نیروهای حماس برای طی دورههای آموزشی مخفیانه به ایران اعزام شدهاند. به گفته وی از هنگام آغاز درگیریها تا کنون هفت گروه برای طی دورههای شش ماهه به ایران اعزام شدهاند. این فرمانده ارشد گفت:«جمهوری اسلامی مادر ما بوده و به ما اطلاعات و تجهیزات نظامی داده و به لحاظ مالی از ما حمایت میکند.»
ولی روابط خوب جمهوری اسلامی با جنبش حماس که بر پایه پرداخت میلیاردها دلار ایران به آنها بود، با شروع بهار عربی از بین رفته است. با شروع تخریب سوریه توسط تروریستهای غرب و کشتار مردم بیگناه این کشور، تروریستهای حماس که بر اساس برنامه داده شده به آنها، با حکومت بشار اسد بشدت مخالفند، و به دلیل سنی بودن این مخالفت را با حکومت علوی بشار اسد پنهان نمیکنند، از این رو نسبت به حمایت جمهوری اسلامی از بشار اسد خشمگین بوده و روابط خود را یکطرفه به حداقل کاهش داده و علیه بشار اسد و جمهوری اسلامی موضعگیری کردند. به دنبال این تغییر رویه حماس، جمهوری اسلامی که همچنان از حکومت سوریه حمایت میکرد، با رهبران حماس اختلاف نظر اساسی پیدا کرده و هردو طرف تمایل کمتری برای همکاریهای دوجانبه از خود نشان میدهند. این سردی روابط علیرغم حمایت جمهوری اسلامی از جنبش حماس در جنگ عملیات ستون دفاعی پا برجا ماند. و کمکهای میلیارد دلاری جمهوری اسلامی به غزه تداوم خود را حفظ کرد. از دیگر مهمترین دلایل میتوان به روی کار آمدن دولت اخوان المسلمینی در مصر به رهبری محمد مرسی اشاره کرد که موجب شد حماس، برادران سنی خود را به برادران شیعه ترجیح دهد. اما حکومت مرسی در مصر تنها یک سال دوام آورد و بعد از تظاهرات گسترده مردم مصر و سقوط اخوانیها در مصر، حماس که اصلیترین حامی خود را از دست رفته میدید، به دلیل تیره کردن روابط خود با حکومت ایران در سالهای اخیر، در تنگنای شدید میدید و در صدد تجدید برقراری روابط با جمهوری اسلامی برآمد. و اینک که در مصر اخونیها موذیانه و پنهانی دوباره به قدرت رسیدهاند، و یک فرماندار انگلیسی عملا حکومت مصر را در دست دارد، حماس از حمایت همه جانب مصر نیز برخوردار است.
در سال ۲۰۰۸ میلادی احمد ابوالغیط وزیر خارجه مصر در دولت حسنی مبارک، ضمن اعلام اینکه مصر هرگز سیطره حماس بر نوار غزه را به رسمیت نمیشناسد، مقاومت حماس رامضحک خواند وحملات موشکی حماس به اسرائیل را فرصتی برای حمله اسرائیل به فلسطین قلمداد کرد. دولت مصر همچنین تدابیر امنیتی گستردهای رابرای کنترل مرزهای خود در طول نوازغزه برای جلوگیری از قاچاق اسلحه از مصر به سرزمینهای تحت سیطره حماس در نظر گرفتهاست.
اما با وقوع انقلاب مصر در سال ۲۰۱۱ و سقوط حکومت حسنی مبارک و به قدرت گرفتن قدرت توسط اخوانالمسلمین مصر، دیدگاه سیاستمداران جدید مصر متفاوت از حکومت قبل بود و آنها در صدد نزدیکی به مردم نوار غزه و جنبش حماس برآمدند. این امر با استقبال رهبران حماس روبرو شد و روابط دوجانبه را بیش از پیش تقویت کرده است.
پس از پیروزی حماس در انتخابات سال ۲۰۰۶ درگیریهای مسلحانه بین گروه فتح وحماس افزایش پیدا کرد بطوریکه تا سال ۲۰۰۷ صدها فلسطینی در درگیریهای خیابانی دوطرف درگیری کشته شدند. در سال ۱۳۹۰ حماس با فتح برای تشکیل دولت وحدت ملی توافق کردند. اسراییل این توافق را محکوم کرده و در راه تشکیل آن کارشکنی کرد. این دو گروه بار دیگر در سال ۱۳۹۳ برای تشکیل دولت وحدت ملی به توافق رسیدند. اسراییل در پی این اتفاق مواضع حماس در غزه را بمباران کرد که حماس با پرتاب راکت به آن پاسخ داد. گروگانگیری و کشتن مشکوک سه نوجوان اسراییلی و ترور ۹ فلسطینی در جریان یافتن این گروگانها، همچنین گروگانگیری و زنده سوزاندن یک نوجوان فلسطینی باعث ادامه یافتن درگیریها و کشته شدن بیش از هزار و آواره شدن دویست هزار فلسطینی تا آخر ماه جولای ۲۰۱۴ شده است.
در سال ۲۰۰۶ اسماعیل هنیه رهبر حماس پس از شرکت در یک گرد هم آیی مردمی بصورت سپر انسانی برای جلوگیری از بمباران خانه یکی از اعضای کمیته مقاومت مردمی فلسطین در غزه، اعلام کرد! که این اقدام اولین گام برای حفاظت از خانهها و فرزندانمان است. در سال ۲۰۰۶حماس از گروهی از زنان فلسطینی خواسته بود که به مسجدی بروند که تحت محاصره نیروهای اسرائیلی بود و اعضای حماس درآن پناه گرفته بودند، اسرائیل این اقدام را استفاده از سپر انسانی خواند.
پس از اعدام صدام حسین، حماس و فلسطینی ها آن، این اعدام را محکوم کرده و برای او در شهرهای فلسطینی «خیمه عزا» به پا کردند!
اسماعیل هنیه، بعد از اعلام خبر کشته شدن اسامه بن لادن با توصیف کردن او به عنوان "مجاهد عرب" از کشته شدن بن لادن ابراز تاسف کرد و گفت :
ما ترور و قتل یک مجاهد عرب! را محکوم می دانیم و دعا می کنیم رحمت خداوند شامل حال او و تمامی مومنان و شهیدان باشد!!
حملات راکتهای حماس به اسراییل از سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۱ منجر به کشته شدن ۴۴ نفر شده است و ۳٬۱۷۱ فلسطینی در پاسخ نظامی اسراییل کشته شدهاند. در درگیریهای آغاز شده از هشت جولای ۲۰۱۴ تا ۲۱ جولای همین سال ۷۶ درصد کشته شدگان فلسطینی در نوار غزه غیر نظامیان بودهاند. ۶ درصد کشته شدگان اسراییلی را نیز غیرنظامیان تشکیل دادهاند.
دیدبان حقوق بشر در سال ۲۰۰۲ خواستار مجازات اعضای حماس در دادگاه کیفری، «برای جنایات علیه بشریت» شد.
در پی اعلام تشکیل «امارات اسلامی» در نوار غزه، توسط عبدالطیف موسی، رهبر یک سازمان اسلامگرای نزدیک به القاعده، بنام جند انصارالاسلام در تاریخ ۱۴ اوت ۲۰۰۹ میلادی، درگیریهای گستردهای میان طرفداران گروه جند انصارالاسلام و شبهنظامیان عضو گروه حماس درگرفت. با حمله شبهنظامیان حماس به مسجد ابن تیمیه که طرفداران عبدالطیف موسی در آن سنگر گرفته بودند، دهها تن کشته و زخمی شدند.
یکی از دوستان گرامی در رابطه با چگونگی تشکیل حماس و فعالیتهایش تئوری دارند که عیناً در زیر میخوانید:
درباره اسرائیل وحماس هر کسی از طریق رسانهها کم و بیش اطلاعاتی داره پس بریم سراغ اطلاعاتی که رسانهها راجب این دو منتشر نمیکنند.اول بک سری به گذشته دور بزنیم :
بعد از جنگ شش روزه اسرائیل کنترل و سرپرستی غزه و مناطق پلستینی را به دست میگیرد.یکی از اولین اقدامات اسرائیل آزاد کردن شیخ احمد یاسین از زندان بود.شیخ احمد یاسین یک اسلام گرای افراطی و بنیانگذار آینده حماس در ۱۹۶۵ به زندان افتاده بود.
"اسرائیل اسلام را خنثی کننده میهن پرستی پلستینیها میداند" مارتا کسلر تحلیل گر ارشد سیا
احمد یاسین کار خود را با برپایی یک سازمان (مرکز) اسلامی در ۱۹۷۳ آغار کرد.در ادامه اسرائیلیها از جمله نخست وزیر وقت گلدن مایر و مقامات نظامی که سرپرستی و نظارت بر غزه و مناطق پلستینی نشین بر عهدهشان بود به تشویق این انجمن و پشتیبانی از آن پرداختند.با کمک آنها سازمان یاسین به سرعت توانست کنترل صدها مسجد.موسسه خیریه و مدرسه را به دست گیرد و اینگونه هم نیروی انسانی مورد نیاز تامین گشت و هم نفوذ احمد یاسین گسترش یافت.در ۱۹۷۶ یاسین یک انجمن اسلامی به وجود می آورد که صدها زیر شاخه دارد.اسرائیل به این سازمان جدید اجازه میدهد تا از خارج کمکهای نقدی دریافت کند.عربستان سعودی که با سازمان آزادی بخش به خاطر سکولار بودنش دشمنی داشت به یکی از حامیان اصلی این سازمان تبدیل میشود تا زمانی که کمک نقدی را متوقف کرد چون یاسین را ابزار دست اسرائیل می دید.چند سال بعد حماس توسط یاسین به عنوان بازوی نظامی سازمان جدیدش به وجود می آید.
"اسرائیل حماس را به وجود آورد.این یک پروژه شین بت بود.اینگونه اسرائیلیها میخواستند جلوی یاسر عرفات و گروهش بایستند." چارلز فریمن سفیر پیشین آمریکا در عربستان سعودی
حماس رسما در زمان شورش ۱۹۸۷ پلستینیها ضد اسرائیل تشکیل شد و نقش مهم تری پیدا کرد.حماس در آن زمان پلستینیها را به کشتن اسرائیلیها فرا میخواند در حالیکه در همان زمان هفتاد درصد پلستینیها هرگونه حمله و آسیب رسانی به اسرائیلیها را محکوم میکردند.در آن زمان احمد یاسین و گروهش با گفتگوی مستقیم و هرگونه توافقی بین اسرائیل و سازمان آزادی بخش پلستین مخالفت میکردند.اما اسرائیل و مقامات پلستینی برای اولین بار در اسلو به توافق رسیدند که به توافق اسلو معروف شد.اسرائیلیها بعد از این توافق بود که به این فکر افتادند که در صورت به قدرت رساندن حماس توافق اسلو بیارزش خواهد شد.پروسه صلحی که آغاز شده بود متوقف خواهد گشت و حماس با هرگونه توافقی مخالفت خواهد کرد.
"اسرائیل مستقیما به حماس کمک میکرد تا از آن برای خنثی کردن تاثیر سازمان آزادی بخش پلستین بهره ببرد. " تونی کردزمن تحلیل گر خاورمیانه برای مرکز مطالعات استراتژیک آمریکا
"پشتیبانی اسرائیل از حماس تلاشی مستقیم برای ایجاد شکاف در بین پلستینیها و کاستن از قدرت و محبوبیت سازمان آزادی بخش پلستین سکولار با به وجود آوردن رقیبی دینی برایش بود" یک مفام ارشد سابق سیا در گفتگو با ریچارد سیل
حالا با دانستن این اطلاعات به بیش از یک ماه پیش میرویم :
در ۲۴ ژوئن انستیتوی واشنگتن یک آمارگیری از پلستینیها انجام داد و نتایج آن را منتشر کرد.طبق آمار اکثریت پلستینیها مخالف خشونت هستند و مقاومت و مخالفت بدون خشونت از طریق راه پیمایی ها.تظاهرات و اعتصابات دسته جمعی را ترجیح میدهند.
هفتاد درصد از پلستینیها موافق سرسخت آتش بس حماس با اسرائیل بودند و با هرگونه جنگ و نزاعی مخالفت میکردند.از دیگر نتایج نشان دادن میزان نارضایتی پلستینیها از حماس بود که مخصوصا از فساد حماس به ستوه آمده بودند.تنها ۱۵ درصد از حماس راضی بودند.اکثریت خواستار رهبری محمود عباس یا فردی دیگر از گروه فتح بودند.
پس اگر اوضاع به صورت عادی پیش میرفت حماس محبوبیتش را از بیش از پیش از دست میداد و دفن میشد. جنگی رخ نمی داد و آسیبی نه به اسرائیل و نه به پلستین میرسید اما آیا این صلح و سازش خواسته رهبران اسرائیلی نیز بود ؟
"اسرائیلیها در زمینه جنگ با تروریسم بدترین دشمنان خود هستند.مانند کسی که موی خود را آتش میزند و سعی میکند با کوبیدن چکش بر رویش آن را خاموش کند.آنها اقدامات بیشتری برای تحریک و حفظ تروریسم انجام میدهند تا محدود کردن آن." لری.سی.جانسون تحلیلگر پیشین سیا و معاون مدیر ضد تروریسم وزارت امور خارجه آمریکا....
خب موضوع کمی روشن شد این به راه انداختن جنگ و این کشتار قرار است حماس را محبوب کند.افرادی که خانه یا خانواده خود را از دست بدهند دیگر چندان به مخالفت صلح آمیز نمی اندیشند و خشم و نفرت آنها را دقیقا به موجوداتی تبدیل میکند که حماس و اسرائیل نیاز دارند.با این کار هم حماس نیروی انسانی مورد نیاز خود را به دست می آورد و هم اسرائیل تا مدتها میتواند به کمپین خود ادامه دهد و مطمئن باشد برنامههایش برای آینده با خللی مواجه نخواهد شد.البته این خوش خدمتی حماس به اسرائیل طولانی نخواهد بود و وقتی اسرائیل به اهدافش برسد تاریخ مصرف حماس نیز به پایان میرسد.
حماس از تابستان ۲۰۰۷ میلادی، کنترل نوار غزه را در دست دارد.
حماس در سال ۱۹۸۷ میلادی توسط شیخ احمد یاسین، عبدالعزیز رنتیسی و محمد طه در جریان انتفاضه اول به عنوان شاخه فلسطینی اخوانالمسلمین بنیانگذاری شد. حماس تاکنون عملیاتهای انتحاری، حملات راکتی و تهاجمات نظامی پرشماری را علیه نظامیان و شهروندان عادی اسرائیل انجام دادهاست. آنها دامنه فعالیتهای خود را به عملیاتهای نظامی محدود نکردهاند و با اجرای برنامههای اجتماعی متعدد حضور پررنگی در زندگی مردم نوار غزه و کرانه باختری داشتهاند. ساخت بیمارستانها، مراکز آموزشی و کتابخانهها که با کمکهای میلیارد دلاری جمهوری اسلامی ساخته شدهاند، به محبوبیت آنان نزد بخش مهمی از فلسطینیان منجر شدهاست.
اتحادیه اروپا، ایالات متحده آمریکا، اسرائیل، و کانادا، حماس را گروهی تروریستی میدانند. استرالیا و انگلیس فقط شاخه نظامی حماس یعنی گردانهای عزالدین قسام را در فهرست گروههای تروریستی خود قرار دادهاند. فعالیت آنها از سال ۱۹۹۹ در اردن هم غیرقانونی اعلام شد. هرچند در سال ۲۰۱۲ دیداری بین خالد مشعل رئیس دفتر سیاسی حماس و ملک عبدالله اردن با وساطت ولیعهد قطر انجام شد اما باز هم دولت اردن اجازه ادامه فعالیت حماس را صادر نکرد.
حماس همچنین یک حزب سیاسی فلسطینی به شمار میآید. آنها اگرچه پیمانهای اسلو را قبول ندارند، با حکومت خودگردان فلسطین همکاری کرده، وارد مهمترین نهادهای وابسته به آن شدند و حتی با پیروزی خود در انتخابات شورای قانونگذاری فلسطین به حزب حاکم مجلس قانونگذاری فلسطین تبدیل شدهاند.
حماس پس از پیروزی در این انتخابات دولت خود به ریاست اسماعیل هنیه را تشکیل داد. در انتخابات مجلس فلسطین ۲۰۰۶ که در ژانویه سال ۲۰۰۶ برگزار شد، حماس با بدست آوردن بیشترین کرسی، حزب حاکم پارلمان شد و اسماعیل هنیه به عنوان نخست وزیر حکومت خودگردان فلسطین معرفی شد.
پس از پیروزی حماس در انتخابات اتحادیه اروپا اعلام کرد تنها در صورتی کمکهای خود به ارزش چند صد دلار به فلسطین را ادامه خواهد داد که حماس اسرائیل را به رسمیت بشناسد، خشونتها را پایان دهد، وتوافقات دولتهای قبل را بپذیرد.
خالد مشعل رهبر کنونی حماس
جمهوری اسلامی این گروه را به رسمیت شناخته، علناً از آن جانبداری و حمایت معنوی میکند و کمکهای مالی فراوانی را به این گروه اهدا کردهاست. در پی درگیریهای گستردهٔ ژوئن ۲۰۰۷، که میان گروه شبهنظامی حماس و گروه رقیب آن، فتح در سرزمینهای فلسطینی رخ داد و درپی بدست گیری قدرت در نوار غزه توسط گروه حماس و عملکردهای این گروه در حمله به پایگاهها و رهبران جنبش فتح در سرزمینهای فلسطین مقامات امنیتی فلسطینی از جناح فتح و همچنین برخی کشورهای عربی منطقه خاورمیانه، حکومت ایران را متهم به نقش داشتن در «آموزش نظامی شبه نظامیان حماس در به دست گرفتن کنترل نوار غزه و همچنین کمکهای مالی» به این گروه معرفی کردند.
این در حالی است که منوچهر متکی، وزیر پیشین امور خارجه در مصاحبهای مطبوعاتی در قطر این اتهامات را رد کرد و مدعی شد که جمهوری اسلامی تنها از گروه حماس، «حمایت معنوی» میکند!
با وجود تکذیب دولت جمهوری اسلامی، یک مقام حماس در گفتگو با روزنامه تایمز لندن آموزش شبه نظامیان حماس در ایران و توسط سپاه پاسداران را تایید کرد. وی گفت که ۳۰۰ تن از نیروهای حماس برای طی دورههای آموزشی مخفیانه به ایران اعزام شدهاند. به گفته وی از هنگام آغاز درگیریها تا کنون هفت گروه برای طی دورههای شش ماهه به ایران اعزام شدهاند. این فرمانده ارشد گفت:«جمهوری اسلامی مادر ما بوده و به ما اطلاعات و تجهیزات نظامی داده و به لحاظ مالی از ما حمایت میکند.»
ولی روابط خوب جمهوری اسلامی با جنبش حماس که بر پایه پرداخت میلیاردها دلار ایران به آنها بود، با شروع بهار عربی از بین رفته است. با شروع تخریب سوریه توسط تروریستهای غرب و کشتار مردم بیگناه این کشور، تروریستهای حماس که بر اساس برنامه داده شده به آنها، با حکومت بشار اسد بشدت مخالفند، و به دلیل سنی بودن این مخالفت را با حکومت علوی بشار اسد پنهان نمیکنند، از این رو نسبت به حمایت جمهوری اسلامی از بشار اسد خشمگین بوده و روابط خود را یکطرفه به حداقل کاهش داده و علیه بشار اسد و جمهوری اسلامی موضعگیری کردند. به دنبال این تغییر رویه حماس، جمهوری اسلامی که همچنان از حکومت سوریه حمایت میکرد، با رهبران حماس اختلاف نظر اساسی پیدا کرده و هردو طرف تمایل کمتری برای همکاریهای دوجانبه از خود نشان میدهند. این سردی روابط علیرغم حمایت جمهوری اسلامی از جنبش حماس در جنگ عملیات ستون دفاعی پا برجا ماند. و کمکهای میلیارد دلاری جمهوری اسلامی به غزه تداوم خود را حفظ کرد. از دیگر مهمترین دلایل میتوان به روی کار آمدن دولت اخوان المسلمینی در مصر به رهبری محمد مرسی اشاره کرد که موجب شد حماس، برادران سنی خود را به برادران شیعه ترجیح دهد. اما حکومت مرسی در مصر تنها یک سال دوام آورد و بعد از تظاهرات گسترده مردم مصر و سقوط اخوانیها در مصر، حماس که اصلیترین حامی خود را از دست رفته میدید، به دلیل تیره کردن روابط خود با حکومت ایران در سالهای اخیر، در تنگنای شدید میدید و در صدد تجدید برقراری روابط با جمهوری اسلامی برآمد. و اینک که در مصر اخونیها موذیانه و پنهانی دوباره به قدرت رسیدهاند، و یک فرماندار انگلیسی عملا حکومت مصر را در دست دارد، حماس از حمایت همه جانب مصر نیز برخوردار است.
در سال ۲۰۰۸ میلادی احمد ابوالغیط وزیر خارجه مصر در دولت حسنی مبارک، ضمن اعلام اینکه مصر هرگز سیطره حماس بر نوار غزه را به رسمیت نمیشناسد، مقاومت حماس رامضحک خواند وحملات موشکی حماس به اسرائیل را فرصتی برای حمله اسرائیل به فلسطین قلمداد کرد. دولت مصر همچنین تدابیر امنیتی گستردهای رابرای کنترل مرزهای خود در طول نوازغزه برای جلوگیری از قاچاق اسلحه از مصر به سرزمینهای تحت سیطره حماس در نظر گرفتهاست.
اما با وقوع انقلاب مصر در سال ۲۰۱۱ و سقوط حکومت حسنی مبارک و به قدرت گرفتن قدرت توسط اخوانالمسلمین مصر، دیدگاه سیاستمداران جدید مصر متفاوت از حکومت قبل بود و آنها در صدد نزدیکی به مردم نوار غزه و جنبش حماس برآمدند. این امر با استقبال رهبران حماس روبرو شد و روابط دوجانبه را بیش از پیش تقویت کرده است.
پس از پیروزی حماس در انتخابات سال ۲۰۰۶ درگیریهای مسلحانه بین گروه فتح وحماس افزایش پیدا کرد بطوریکه تا سال ۲۰۰۷ صدها فلسطینی در درگیریهای خیابانی دوطرف درگیری کشته شدند. در سال ۱۳۹۰ حماس با فتح برای تشکیل دولت وحدت ملی توافق کردند. اسراییل این توافق را محکوم کرده و در راه تشکیل آن کارشکنی کرد. این دو گروه بار دیگر در سال ۱۳۹۳ برای تشکیل دولت وحدت ملی به توافق رسیدند. اسراییل در پی این اتفاق مواضع حماس در غزه را بمباران کرد که حماس با پرتاب راکت به آن پاسخ داد. گروگانگیری و کشتن مشکوک سه نوجوان اسراییلی و ترور ۹ فلسطینی در جریان یافتن این گروگانها، همچنین گروگانگیری و زنده سوزاندن یک نوجوان فلسطینی باعث ادامه یافتن درگیریها و کشته شدن بیش از هزار و آواره شدن دویست هزار فلسطینی تا آخر ماه جولای ۲۰۱۴ شده است.
در سال ۲۰۰۶ اسماعیل هنیه رهبر حماس پس از شرکت در یک گرد هم آیی مردمی بصورت سپر انسانی برای جلوگیری از بمباران خانه یکی از اعضای کمیته مقاومت مردمی فلسطین در غزه، اعلام کرد! که این اقدام اولین گام برای حفاظت از خانهها و فرزندانمان است. در سال ۲۰۰۶حماس از گروهی از زنان فلسطینی خواسته بود که به مسجدی بروند که تحت محاصره نیروهای اسرائیلی بود و اعضای حماس درآن پناه گرفته بودند، اسرائیل این اقدام را استفاده از سپر انسانی خواند.
پس از اعدام صدام حسین، حماس و فلسطینی ها آن، این اعدام را محکوم کرده و برای او در شهرهای فلسطینی «خیمه عزا» به پا کردند!
اسماعیل هنیه، بعد از اعلام خبر کشته شدن اسامه بن لادن با توصیف کردن او به عنوان "مجاهد عرب" از کشته شدن بن لادن ابراز تاسف کرد و گفت :
ما ترور و قتل یک مجاهد عرب! را محکوم می دانیم و دعا می کنیم رحمت خداوند شامل حال او و تمامی مومنان و شهیدان باشد!!
حملات راکتهای حماس به اسراییل از سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۱ منجر به کشته شدن ۴۴ نفر شده است و ۳٬۱۷۱ فلسطینی در پاسخ نظامی اسراییل کشته شدهاند. در درگیریهای آغاز شده از هشت جولای ۲۰۱۴ تا ۲۱ جولای همین سال ۷۶ درصد کشته شدگان فلسطینی در نوار غزه غیر نظامیان بودهاند. ۶ درصد کشته شدگان اسراییلی را نیز غیرنظامیان تشکیل دادهاند.
دیدبان حقوق بشر در سال ۲۰۰۲ خواستار مجازات اعضای حماس در دادگاه کیفری، «برای جنایات علیه بشریت» شد.
در پی اعلام تشکیل «امارات اسلامی» در نوار غزه، توسط عبدالطیف موسی، رهبر یک سازمان اسلامگرای نزدیک به القاعده، بنام جند انصارالاسلام در تاریخ ۱۴ اوت ۲۰۰۹ میلادی، درگیریهای گستردهای میان طرفداران گروه جند انصارالاسلام و شبهنظامیان عضو گروه حماس درگرفت. با حمله شبهنظامیان حماس به مسجد ابن تیمیه که طرفداران عبدالطیف موسی در آن سنگر گرفته بودند، دهها تن کشته و زخمی شدند.
نقشه مراکز اصلی فعالیت حماس |
یکی از دوستان گرامی در رابطه با چگونگی تشکیل حماس و فعالیتهایش تئوری دارند که عیناً در زیر میخوانید:
درباره اسرائیل وحماس هر کسی از طریق رسانهها کم و بیش اطلاعاتی داره پس بریم سراغ اطلاعاتی که رسانهها راجب این دو منتشر نمیکنند.اول بک سری به گذشته دور بزنیم :
بعد از جنگ شش روزه اسرائیل کنترل و سرپرستی غزه و مناطق پلستینی را به دست میگیرد.یکی از اولین اقدامات اسرائیل آزاد کردن شیخ احمد یاسین از زندان بود.شیخ احمد یاسین یک اسلام گرای افراطی و بنیانگذار آینده حماس در ۱۹۶۵ به زندان افتاده بود.
"اسرائیل اسلام را خنثی کننده میهن پرستی پلستینیها میداند" مارتا کسلر تحلیل گر ارشد سیا
احمد یاسین کار خود را با برپایی یک سازمان (مرکز) اسلامی در ۱۹۷۳ آغار کرد.در ادامه اسرائیلیها از جمله نخست وزیر وقت گلدن مایر و مقامات نظامی که سرپرستی و نظارت بر غزه و مناطق پلستینی نشین بر عهدهشان بود به تشویق این انجمن و پشتیبانی از آن پرداختند.با کمک آنها سازمان یاسین به سرعت توانست کنترل صدها مسجد.موسسه خیریه و مدرسه را به دست گیرد و اینگونه هم نیروی انسانی مورد نیاز تامین گشت و هم نفوذ احمد یاسین گسترش یافت.در ۱۹۷۶ یاسین یک انجمن اسلامی به وجود می آورد که صدها زیر شاخه دارد.اسرائیل به این سازمان جدید اجازه میدهد تا از خارج کمکهای نقدی دریافت کند.عربستان سعودی که با سازمان آزادی بخش به خاطر سکولار بودنش دشمنی داشت به یکی از حامیان اصلی این سازمان تبدیل میشود تا زمانی که کمک نقدی را متوقف کرد چون یاسین را ابزار دست اسرائیل می دید.چند سال بعد حماس توسط یاسین به عنوان بازوی نظامی سازمان جدیدش به وجود می آید.
"اسرائیل حماس را به وجود آورد.این یک پروژه شین بت بود.اینگونه اسرائیلیها میخواستند جلوی یاسر عرفات و گروهش بایستند." چارلز فریمن سفیر پیشین آمریکا در عربستان سعودی
حماس رسما در زمان شورش ۱۹۸۷ پلستینیها ضد اسرائیل تشکیل شد و نقش مهم تری پیدا کرد.حماس در آن زمان پلستینیها را به کشتن اسرائیلیها فرا میخواند در حالیکه در همان زمان هفتاد درصد پلستینیها هرگونه حمله و آسیب رسانی به اسرائیلیها را محکوم میکردند.در آن زمان احمد یاسین و گروهش با گفتگوی مستقیم و هرگونه توافقی بین اسرائیل و سازمان آزادی بخش پلستین مخالفت میکردند.اما اسرائیل و مقامات پلستینی برای اولین بار در اسلو به توافق رسیدند که به توافق اسلو معروف شد.اسرائیلیها بعد از این توافق بود که به این فکر افتادند که در صورت به قدرت رساندن حماس توافق اسلو بیارزش خواهد شد.پروسه صلحی که آغاز شده بود متوقف خواهد گشت و حماس با هرگونه توافقی مخالفت خواهد کرد.
"اسرائیل مستقیما به حماس کمک میکرد تا از آن برای خنثی کردن تاثیر سازمان آزادی بخش پلستین بهره ببرد. " تونی کردزمن تحلیل گر خاورمیانه برای مرکز مطالعات استراتژیک آمریکا
"پشتیبانی اسرائیل از حماس تلاشی مستقیم برای ایجاد شکاف در بین پلستینیها و کاستن از قدرت و محبوبیت سازمان آزادی بخش پلستین سکولار با به وجود آوردن رقیبی دینی برایش بود" یک مفام ارشد سابق سیا در گفتگو با ریچارد سیل
حالا با دانستن این اطلاعات به بیش از یک ماه پیش میرویم :
در ۲۴ ژوئن انستیتوی واشنگتن یک آمارگیری از پلستینیها انجام داد و نتایج آن را منتشر کرد.طبق آمار اکثریت پلستینیها مخالف خشونت هستند و مقاومت و مخالفت بدون خشونت از طریق راه پیمایی ها.تظاهرات و اعتصابات دسته جمعی را ترجیح میدهند.
هفتاد درصد از پلستینیها موافق سرسخت آتش بس حماس با اسرائیل بودند و با هرگونه جنگ و نزاعی مخالفت میکردند.از دیگر نتایج نشان دادن میزان نارضایتی پلستینیها از حماس بود که مخصوصا از فساد حماس به ستوه آمده بودند.تنها ۱۵ درصد از حماس راضی بودند.اکثریت خواستار رهبری محمود عباس یا فردی دیگر از گروه فتح بودند.
پس اگر اوضاع به صورت عادی پیش میرفت حماس محبوبیتش را از بیش از پیش از دست میداد و دفن میشد. جنگی رخ نمی داد و آسیبی نه به اسرائیل و نه به پلستین میرسید اما آیا این صلح و سازش خواسته رهبران اسرائیلی نیز بود ؟
"اسرائیلیها در زمینه جنگ با تروریسم بدترین دشمنان خود هستند.مانند کسی که موی خود را آتش میزند و سعی میکند با کوبیدن چکش بر رویش آن را خاموش کند.آنها اقدامات بیشتری برای تحریک و حفظ تروریسم انجام میدهند تا محدود کردن آن." لری.سی.جانسون تحلیلگر پیشین سیا و معاون مدیر ضد تروریسم وزارت امور خارجه آمریکا....
خب موضوع کمی روشن شد این به راه انداختن جنگ و این کشتار قرار است حماس را محبوب کند.افرادی که خانه یا خانواده خود را از دست بدهند دیگر چندان به مخالفت صلح آمیز نمی اندیشند و خشم و نفرت آنها را دقیقا به موجوداتی تبدیل میکند که حماس و اسرائیل نیاز دارند.با این کار هم حماس نیروی انسانی مورد نیاز خود را به دست می آورد و هم اسرائیل تا مدتها میتواند به کمپین خود ادامه دهد و مطمئن باشد برنامههایش برای آینده با خللی مواجه نخواهد شد.البته این خوش خدمتی حماس به اسرائیل طولانی نخواهد بود و وقتی اسرائیل به اهدافش برسد تاریخ مصرف حماس نیز به پایان میرسد.