اوتیسم (Autism) که در فارسی با معنی و مفهوم ‘درخودماندگی‘ نیز شناخته می شود، مجموعهای از اختلالات ذهنی و رفتاری جدی، در رشد افراد است که با Autism Spectrum Disorders یا ASD شناخته می شود. این اختلالات رفتاری بیشتر در کودکان و در حین رشد دیده می شوند و نشانههای آن ممکن است از خفیف تا شدید بروز پیدا کنند. هیچ دو کودک مبتلا به اوتیسم علائم مشابهی از خود بروز نمی دهند.
مرکز کنترل بیماریها در دسامبر ۲۰۰۹ تخمین زده که در هر ۱۱۰ کودک آمریکایی، یکی از آنها به طیفهای متفاوتی از بیماری اوتیسم مبتلا است. در حال حاضر اوتیسم، زندگی یک و نیم میلیون آمریکایی را تحت تاثیر قرار داده است و تعداد مبتلایان به این بیماری هر ساله ۱۰ تا ۱۷ درصد رشد نشان می دهد.
اوتیسم چیست و طبعات آن برای کودکان مبتلا چه هستند؟
همانطور که گفته شد، اوتیسم به مجموعهای از اختلالات گفته می شود که در شاخه معلولیتهای رشدی قرار می گیرند. به این معنی که کودکان مبتلا به آن، در روند رشد طبیعی دچار اختلال می شوند.
برخی اختلالات ناشی از اوتیسم عبارتند از:
سندروم اسپرگر
اختلال فراگیر در رشد، بدون مشاهده سایر اختلالات (Atypical Autism)
اختلال درخودماندگی (Classic Autism)
Bradley Peterson مدیر بخش روانپزشکی کودکان در مرکز پزشکی کلمبیا در نیویورک، می گوید: «در تعریف اختلالات اوتیسم، این سه حوزه بیشتر از موارد دیگر عملکرد کودک را تحت تاثیر قرار می دهند.» این در حالی است که اغلب مردم تصور می کنند این بیماری بیشتر بر روی تعاملات اجتماعی کودکان موثر است.
به گفته دکتر پترسون، بده بستانهای عادی و گفتگوهای روزانه با مردم و یا روابط متقابل اجتماعی، از جمله مواردی هستند که تقریباً همواره در کودکان مبتلا به اوتیسم، ایجاد مشکل می کند.
کم توانی در گفتگو و گرایش به انجام کارهای فکری و یا امور تکراری نیز از سایر اختلالاتِ دیده شده در کودکان مبتلا به این بیماری است.
با استناد به تعاریفی که از اوتیسم وجود دارد، در صورت مشاهده آنها در کودکان سه ساله و بالاتر، می توان با در نظر گرفتن میزان هوش به سن آنها، نسبت به وجود بیماری مشکوک شد. البته ممکن است برخی کودکان عقب افتاده نیز رفتارهای مشابهی از خود نشان دهند، اما با در نظر گرفتن میزان سن کودک به رفتار وی، امکان تمیز دادن بیماری وجود دارد.
برخی نشانههای شایع اوتیسم عبارتند از:
- عدم وجود نشانهای از علاقه در پاسخ دهی به افراد
- علاقه بیش از حد به اشیاء به جای افراد
- پرهیز از تماس چشمی
- عدم عکس العمل و پاسخ دهی نسبت به نام خود
- فقدان احساس همدلی و علاقه نسبت به دیگران
- گرایش به انجام رفتارهای تکراری مانند چرخیدن یا تاب خوردن
- تاخیر زیاد در شروع گفتگو
علل بروز اوتیسم
هنوز علت قطعی در خصوص بروز بیماری اوتیسم یافته نشده است. اما نظریه هایی در این خصوص آن وجود دارد. دکتر پترسون معتقد است که به طور قطع چندین عامل می توانند بروز اوتیسم در کودک را منجر شوند. وجود اختلالات مغزی و تفاوتهای ژنتیک، بزرگترین عوامل بروز اوتیسم به شمار می روند؛ گفته می شود برخی از ژنها بر بخشهای خاصی از مغز اثر می گذارند که منجر به بروز رفتار و افکار متفاوت در این کودکان می شود.
روابط اجتماعی پیچیده، منجر به بروز وضعیتی بغرنج در فعالیتهای مغزی افراد مبتلا به اوتیسم می شود. و چنانچه تحقیقات بتوانند اثرات اوتیسم بر مغز را کشف کنند، این قدمی بزرگ در کشف علل بروز این بیماری خواهد بود.
علاوه بر این، با وجود انجام تحقیقات گسترده، زمان ابتلا به اوتیسم، هنوز ناشناخته است و مشخص نیست که کودکان مبتلا از قبل از تولد به این عارضه دچارند یا عواملی وجود دارند که پس از تولد کودک، وی را با آن درگیر می کنند.
لازم به ذکر است بعضی از بچههای سالم نیز در دوران نوزادی و نوباوگی به اندازه بچههای مبتلا به اوتیسم، ساکت هستند. و همین مساله نیز علامتهای سوال بیشتری را در خصوص تشخیص بچههای مبتلا به اوتیسم از کودکان سالم ایجاد کرده است.
به هر شکل، به نظر می رسد تحقیقات در رابطه با اوتیسم هنوز راه زیادی در پیش دارد تا دانشمندان و محققان به نشانه هایی امیدوار کننده در رابطه با اوتیسم دست یابند.
باورهای غلط درباره اوتیسم:
-۱ كودكان مبتلا به اوتیسم هرگز ارتباط چشمی برقرار نمی كنند.
-۲ كودكان اوتیستیك نبوغ دارند.
-۳ كودكان مبتلا به اوتیسم صحبت نمی كنند.
-۴ كودكان اوتیستیك قادر به نشان دادن محبت خود نیستند.
باورهای دیگر :
-۱ منظور از پیشرفت این كودكان یعنی این كه كاملاً شفا یابند.
-۲ كودكان مبتلا به اوتیسم نمی توانند به دیگران لبخند بزنند.
-۳ كودكان اوتیستیك تماس بدنی محبت آمیز برقرار نمی كنند.
ما می دانیم كه این كودكان تحریكات حسی را به گونهای متفاوت درك می كنند كه موجب اشكال در ابراز محبت و برقراری ارتباط عاطفی در آنها می گردد. اما به هر حال این كودكان می توانند محبت كنند. در صورتی كه این كودكان را باور كنیم قادر به داد و ستد عاطفی با آنها هستیم.
سخنی با والدین گرامی
مهمترین اصل در بهداشت روانی خانواده ، پذیرش استعدادها ، تفاوتهای فردی و در نهایت معلولیت فرزند است. با توكل به خداوند بزرگ با در نظر گرفتن تواناییهای فرزند خود و با دلگرمی هر چه بیشتر در كنار آموزگاران با همراهی همه افراد خانواده ، نقایص كودك خود از قبیل مشكلات حسی ، جسمی ، حركتی و ذهنی را بشناسیم و با قرار گرفتن كودك در جایگاه مناسب موافقت نماییم تا شاهد پیشرفت هرچه بیشتر او باشیم.
اختلال بینایی
اختلال بینایی همان كاهش توانایی دیدن است. اصطلاح هاینیمه بینا ، كم بینا ، نابینا برای توصیف میزان اختلالهای بینایی به كار می روند.
نیمه بینا : كاملاً مشخص است.
كم بینا : اشخاصی كه حتی با اصلاح چشم با وسایل كمكی نیز با مشكل مواجه هستند. نابینایان می توانند از باقی مانده بینایی خود استفاده نمایند. فقط۲۰% آنان نابینای مطلق هستند .
نابینای آموزشی : فردی است كه قادر به استفاده از بینایی نیست و بر حواسی مانند شنوایی و لامسه تكیه می كند و باید از آموزش خاص هماهنگ با استفاده از حواس دیگر برای یادگیری
استفاده كند.
اختلال شنوایی
به فردی ناشنوا اطلاق می شود كه حس شنوایی او برای هدفهای معمولی زندگی مفید و قابل استفاده نباشد.
اختلال شنوایی به :
* خفیف (۴۰-۲۵ دسی بل )
* متوسط (۵۵-۴۱ دسی بل )
* نیمه شدید (۷۰-۵۶ دسی بل )
* شدید (۹۰-۷۱ دسی بل )
* عمیق (۹۱ دسی بل )
تقسیم بندی شده است.
منبع: سایت روزتاب .rooztab
..............................................................................
دَرخودماندِگی (به لاتین: Autismus) نوعی اختلال رشدی (از نوع روابط اجتماعی) است که با رفتارهای ارتباطی، کلامی غیرطبیعی مشخص میشود. علائم این اختلال تا پیش از سه سالگی بروز میکند و علّت اصلی آن ناشناختهاست. این اختلال در پسران شایعتر از دختران است. وضعیت اقتصادی، اجتماعی، سبک زندگی و سطح تحصیلات والدین نقشی در بروز درخودماندگی ندارد. این اختلال بر رشد طبیعی مغز در حیطه تعاملات اجتماعی و مهارتهای ارتباطی تأثیر میگذارد. کودکان و بزرگسالان مبتلا به اوتیسم، در ارتباطات کلامی و غیر کلامی، تعاملات اجتماعی و فعالیتهای مربوط به بازی، مشکل دارند. این اختلال، ارتباط با دیگران و دنیای خارج را برای آنان دشوار میسازد. در بعضی موارد رفتارهای خودآزارانه و پرخاشگری نیز دیده میشود. در این افراد حرکات تکراری (دست زدن، پریدن) پاسخهای غیرمعمول به افراد، دلبستگی به اشیا و یا مقاومت در مقابل تغییر نیز دیده میشود و ممکن است در حواس پنجگانه (بینایی، شنوایی، بساوایی، بویایی و چشایی) نیز حساسیتهای غیر معمول دیده شود. هستهٔ مرکزی اختلال در درخودماندگی، اختلال در ارتباط است.
وجود حداقل ۶ مورد از مواردی که در بندهای اول و دوم و سوم توصیف شدهاند، لااقل دو مادّه از بند اول و یک ماده از هر یک از بندهای دوم و سوم الزامی است.
اختلال کیفی در تعاملهای اجتماعی با توجه به وجود دست کم ۲ عنصر از عناصری که در پی میآیند:
اختلال بارز در به کار بردن رفتارهای غیر کلامی متعدد مانند تماس چشمی، حالت چهره، وضع بدنی و حرکتها به منظور تنظیم تعاملهای اجتماعی.
ناتوانی در ایجاد روابط با همسالان به تناسب سطح تحول.
فقدان تمایل خودانگیخته به تقسیم کردن شادیها، رغبتها و یا موفقیتهای خود با دیگران (برای مثال نشان ندادن، نیاوردن یا اشاره نکردن به اشیای مورد علاقه خود).
فقدان تقابل هیجانی یا اجتماعی.
اختلال ارتباطی که براساس وجود دست کم یکی از عناصر زیر برجسته میشود:
تأخیر یا فقدان کامل تحوّل زبان گفتاری (بدون آنکه با کوشش برای جبران آن از طریق شیوههای دیگر مانند حرکت یا حالتهای چهره، همراه باشد).
در افرادی که به قدر کافی از گفتار متناسب برخوردارند، اختلال بارز در آغاز یا حفظ جریان محاوره با دیگری.
استفاده قالبی و تکراری از زبان یا وجود زبان غیر معمولی.
فقدان بازیهای تخیّلی (وانمود کردن) متنوّع و ارتجالی یا بازیهای تقلیدی اجتماعی متناسب با سطح تحوّل.
محدود، تکراری و یا قالبی بودن رفتارها، رغبتها و فعالیتها با توجه به وجود دست کم یک مورد از عناصر زیر نشان داده میشود:
دلمشغولی متمرکز بر یک یا چند کانون رغبت یکنواخت و محدود که از نظر شدت یا جهت، نابهنجار است.
چسبندگی ظاهراً انعطافناپذیر به عادتها
اطوارگریهای حرکتی قالبی و تکراری (مانند به هم زدن یا پیچ دادن دستها یا انگشتان، یا حرکتهای پیچیده تمامی بدن).
دلمشغولی دایم نسبت به برخی از اجزای اشیا.
درمان درخودماندگی[ویرایش]
تا کنون هیچ روش قطعیای برای درمان مبتلایان به درخودماندگی یافته نشدهاست. کارآمدترین روش درمانی، توانبخشی است.
در تحقیقات اخیری که توسط برخی والدین کودکان مبتلا به درخود ماندگی و متخصصین انجام شده این نتیجه حاصل شده است که در برخی از نمونه های آماری استفاده از شیر شتر به عنوان یک درمان موثر برای این بیماری پذیرفته شده است.
برای آنکه بهترین سرویس را به یک کودک مبتلا به درخودماندگی ارایه دهیم، باید به موارد زیر توجه نماییم:
کودک ما حتماً باید توسط یک متخصص روانپزشکی اطفال و یک متخصص مغز و اعصاب اطفال ویزیت شود.
به طور فشرده و ترجیحاً هر روز تحت خدمات گفتاردرمانی و کاردرمانی قرار گیرد.
لازم است والدین و مربی کودک روشهای مناسب تقویت مهارتهای ارتباطی کودک را از طریق مطالعه کتابهای مرتبط و یا به وسیلهٔ جلسات مشاورهای که گفتاردرمانگر کودک برگزار میکند، فرا بگیرند.
ارزیابی وضعیت حسی - حرکتی کودک به وسیله کارشناسان کاردرمانی صورت پذیرد و در صورت لزوم جلسات کاردرمانی ذهنی کودک به طور منسجم برگزار گردد.
تعریفها:
درخودماندگی یک اختلال رشدی مغزی است که به وسیله آسیب در تقابلات (مداخلات) اجتماعی و ارتباط و همچنین رفتارهای تکراری و ویژه تقسیمبندی میشود، این علایم همگی پیش از سه سالگی کودک ایجاد میشود. اوتیسم بسیاری از بخشهای مغز را تحت تأثیر قرار میدهد و این که چطور این اتفاق رخ میدهد، هنوز درک نشدهاست.
اختلال طیف درخودماندگی (ASD) همچنین شامل سندرم آسپرگرو (PDD_NOS) میشود که علایم و نشانههای خفیفتری دارند.
درخودماندگی یک نشانه ژنتیکی قوی نیز دارد که البته بسیار پیچیدهاست و به وسیله تقابل بین ژنی (گروهی از ژنها) و یا گاهی جهش ژنی ایجاد میشود.
در موارد نادری، درخودماندگی به طور قوی، با آسیبهای اولیه در دوره رشد مرتبط است این عوامل شامل: فلزات سنگین موجود در جو، حشرهکشها و واکسینه دوران کودکی میباشند که البته فرضیه واکسینه به طور زیستی رد شدهاست و شواهد اندکی در تایید آن وجود دارد.
شیوع (ASD) شش در هزار است و در مردان چهار برابر بیش از زنان وجود دارد، تعداد افراد مبتلا از سال ۱۹۸۰ میلادی تا کنون شدیداً در حال افزایش است و این امر میتواند به دلیل بهبود تشخیص و آیتمهای بالینی باشد. ولی این پرسش که آیا شیوع نیز افزایش یافتهاست، همچنان جای تحقیق دارد.
والدین معمولاً به علایم موجود در دو سال ابتدایی زندگی فرزندشان توجه میکنند و مداخلات رفتاری شناختی زود هنگام میتواند به کودک کمک کند تا مهارتهای ارتباطی، اجتماعی و حمایتهای فردی را کسب کند. البته عده اندکی از این کودکان به این سطح رشدی میرسند.
فرهنگ برخورد با درخودماندگی رشد کردهاست، به طوری که برخی در پی درمان ویژه هستند و برخی معتقدند که به این پدیده باید به چشم یک تفاوت و نه اختلال نگریست.
خصوصیات:
درخودماندگی اختلالی شدیداً متنوع ناشی از اختلال در رشد مغز است، که در دوران نوزادی بروز میکند، سپس یک دوره ثابت را بدون بهبودی طی میکند و علایم آن تا دوره بزرگسالی ادامه پیدا میکند، این اختلال غالباً به شکل مسکوت بروز میکند.
درخودماندگی عموماً به وسیله یک مجموعه سه تایی از ویژگیها مشخص میشود:
آسیب در تقابلات اجتماعی
آسیب در ارتباط
علائق محدود و رفتارهای تکراری
سایر ویژگیها مثل تغذیه غیرطبیعی نیز معمول است، ولی برای تشخیص ضروری نیست.
رشد اجتماعی:
نقص در رشد اجتماعی، اوتیسم و اختلالات طیف درخودماندگی (ASD) را از سایر اختلالات رشدی متمایز میکند. بیماران اوتیستیک آسیبهای اجتماعی دارند، به طوری که نمیتوانند احساسات سایرین را به درستی درک کنند.
رشد اجتماعی غیر معمول از ابتدای دوران کودکی قابل مشاهدهاست، به طوری که نوزادان اوتیستیک توجه کمتری به تحریکات اطرافیان نشان میدهند، لبخند و نگاه کردن به اطرافیان کمتر از همتایان است و کمتر به اسم خودشان پاسخ میدهند، نوپایان درخودمانده، به میزان شدیدتری با نرم اجتماعی متفاوتند، برای مثال، ارتباط چشمی و نوبتگیری کمتری دارند و بیشتر دیده میشود که دیگران با لمس ویا «منیپولیشن» دست با آنها ارتباط برقرار میکنند.
کودکان اوتیستیک ۳ تا ۵ ساله درک اجتماعی کمتری نشان میدهند. به طور خود به خودی به افراد گرایش ندارند، احساساتی نمیشوند و به احساسات واکنش نشان نمیدهند، ارتباط کلامی و نوبتگیری نیز ندارند، ولی نسبت به مراقبان اولیهشان وابستگی نشان میدهند.
این کودکان به طور معمول کمتر از معمول وابستگی امنیتی دارند، این ویژگی در کودکان با رشد ذهنی بیشتر و یا شدت کمتر ASD دیده میشود. کودکان بزرگتر و بزرگسالانASD در آزمونهای بازشناسی چهره و احساسات، امتیاز کمتری کسب میکنند. برخلاف اعتقادات معمول، کودکان درخودمانده تنهایی را ترجیح 'نمیدهند'، بلکه ایجاد و حفظ دوستیها غالباً برای آنها مشکل است، برای آنها کیفیت دوستی هاو نه تعداد دوستان پیش بینی کننده آن است که چه میزان احساس تنهایی میکنند. دوستیهای عملکردی (دوستیهای اجباری) مثل دوستیهایی که در هنگام دعوت شدن به میهمانی ایجاد میشوند، کیفیت زندگی آنها را بیشتر تحت تأثیر قرار میدهد. بسیاری گزارشهای فردی (غیر تحقیقاتی) در رابطه با وجود خشونت و پرخاش در افراد ASD وجود دارد.
اطلاعات محدودی پیشنهاد میکند که در کودکان اوتیسم، وجود عقب ماندگی با خشم، کجخلقی و ویران کردن وسایل مرتبط است.
طبق یک مطالعه در سال ۲۰۰۷ که در آن با والدین ۶۷ کودک درخودمانده (ASD) مصاحبه شده بود، گزارش شد که ۶۰ درصد کودکان، یک دورهٔ زمانی از کجخلقی شدید داشتهاند و مابقی آنها تاریخچهای از خشونت، همراه با کجخلقی نشان دادهاند. خشونت همراه با کجخلقی بیشتر در کودکانی با تاریخچه آسیب زبانی شایع است.
طبق مطالعهای در سوئد (۲۰۰۸) بیماران ۱۵ ساله و یا بزرگتر با تشخیص ASD که مرتکب خشونت شده بودند، بهطور معنی داری سایر شرایط اختلالات روانشناختی مانند سایکوز را نشان دادهاند.
ارتباط با محیط بیرون:
در حدود ۳۰ درصد تا ۵۰ درصد افراد درخودمانده مهارتهای گفتاری طبیعی کافی برای مقابله با نیازهای ارتباطی روزمرهشان را کسب نمیکنند. تفاوت در نحوه برقراری ارتباط از نخستین سال زندگی مشاهده میشودو ممکن است شامل: تأخیر در آغاز babbling، اشارات و حالات غیر معمول، کاهش حساسیت و واکنش محیطی مناسب و طرحهای صوتی که هماهنگی با محیط ندارد، شوند.
در طی ۲و ۳ سالگی، کودکان درخودمانده کمتر از سایر همسالان صداسازی به صورت منفرد و تکراری، همخوان، کلمه و مجموعه کلمات دارند. حالات بدنی آنها با کلمات هماهنگ و ترکیب نمیشوند، کودکان اوتیستیک کمتر درخواستهایشان را مطرح میکنند و یا در تجاربشان با دیگران شریک میشوند و بیشتر به نظر میرسد که کلمات سایرین را تکرار میکنند(echolalia)، و یا ضمایر را معکوس بیان میکنند، جلب توجه کودک، برای شرکت در گفتار بین فردی لازم است. نقص توجه نیز کودکان ASD را متمایز میکند، برای مثال این کودکان ممکن است به دستی که طرح را میکشد، بیشتر توجه نشان دهند تاطرحی که کشیده میشود. همچنین برای این کودکان توجه به یک شی و سپس استفاده از آن و یا صحبت راجع به آن شی مشکل است. همچنین کودکان درخودمانده در بازی انتزاعی تخیلی و استفاده از نمادها در زبان مشکل دارند.
در دو مطالعه که در آنها کودکان اوتیستیک با عملکرد بالا در سن ۸ تا ۱۵ سال و بزرگسالان شرکت داشتند، در تمرینهای پایهای زبان که لغت و هجی کردن را در بر میگیرد، کودکان نتایج یکسان و بزرگسالان نتایج بهتری نسبت به گروه کنترل کسب کردهاند. هر دو گروه اوتیستیک در تمرینهای مهارتی پیچیده مثل زبان کنایهای، درکی و استنتاجی عملکرد نامناسب تری نسبت به گروه کنترل داشتهاند. این مطالعات نشان میدهند که افرادی که با کودکان اوتیستیک صحبت میکنند، معمولاً درک آنها را بیش از میزان واقعی آن تخمین میزنند.
رفتارهای تکراری:
افراد درخودمانده نمونههای زیادی از رفتارهای تکراری و محدود نشان میدهند که در جدول بازبینی شده رفتارهای تکراری (RBS-R) به این نحو طبقه بندی شدهاست:
رفتارهای کلیشهای (stereotypy): این رفتارها شامل رفتارهای تکراری مثل حرکات پرزدن با دست، صداسازی، چرخش سر و تکان دادن بدن هستند.
رفتارهای اجباری (compulsive): این رفتارها از یکسری قوانین پیروی میکنند، مانند مرتب کردن اشیا در یک مسیر مشخص.
یکسانسازی (sameness): مقاومت در برابر تغییر است، برای مثال در مقابل جابه جا کردن اثاثیه منزل مقاومت میکنند و یا از تغییر وضعیت موجود سرپیچی مینمایند.
رفتارهای آیینی (Ritualistic): در این حالت فرد فعالیتهای روزانه را همواره به یک صورت انجام میدهد، برای مثال این رفتارهای تشریفاتی در هنگام غذا خوردن و لباس پوشیدن دیده میشوند. این آیتم بسیار نزدیک به یکسانسازی است و از برخی جهات با آن در ترکیب است.
رفتارهای محدود (Restrict): به معنی محدودیت در علایق، تمرکز و فعالیتها است، برای مثال علاقه کودک به یک برنامه تلویزیونی یا اسباب بازی خاص محدود میشود.
خودآزاری (self-injury): که شامل رفتارهایی هستند که آزاردهنده هستند یا باعث آسیب به کودک میشوند، برای مثال ضربه به چشم و یا سیخونک به پوست و یا ضربه به دست (با شی نوک تیز) ویا ضربه به سر. نتایج یک مطالعه در سال ۲۰۰۷ میلادی گزارش کرد که برخی نمونههای خودآزاری، حدود ۳۰ درصد از کودکان ASD را در بر میگیرد.
هیچ رفتار تکراری خاصی به تنهایی نشانه و دلیلی برای درخودماندگی نیست، ولی هریک از رفتارهای ذکر شده ممکن است به میزان متفاوتی در کودکان اوتیست دیده شوند.