مرداد ۲۰، ۱۳۹۳

یكجا بسوختم دل و یكجا گریستم


دیشب به یاد روی تو تنها گریستم
تنهای بی‌امید چه شبها گریستم

از چنگ غم بخلوت اندیشه‌های عشق
بردم پناه و بی‌تو در آنجا گریستم

سر می كشد چوشعله تمنای او ز دل
زین جانگذاز درد تمنا گریستم

پنهان نمی شود چكنم؟ ماجرای عشق
در عشق او نهانی و آشكار گریستم

یكروز خنده زد دلم از گرمی امید
عمری ز سرد مهری دنیا گریستم

روشن نشد ز بخت سیاهم چراغ عمر
امروز از سیاهی فردا گریستم

آتش زدند بر دل من ، تا كه همچو شمع
یكجا بسوختم دل و یكجا گریستم

كوتاه بود عمر من و عمر گل ، دریغ
(پروانه) سان به خنده گلها گریستم.

علیرضا میثمی "پروانه"