تیر ۱۴، ۱۳۹۳

ادامه سرود ششم بهشت کمدی الهی دانته


یوستینیانوس، قیصر معروف رومی که در این سرود با دانته و به صورت یکطرفه، یعنی‌ بدون اینکه دانته کلامی‌ بگوید، گفتگو می‌کند، آخرین قیصر روم است که امپراطوری را از بیزانس ( اسلامبول کنونی) اداره میکرد. بیزانس و یا اسلامبول کنونی از سال ۳۳۰ میلادی توسط کنستانتین قیصر روم و ( مخترع دین مسیحیت) به عنوان پایتخت مسیحیت انتخاب شد و از روم به اسلامبول کنونی منتقل گشته بود. قیصر روم کنستانتین ( به عربی‌ قسطنطین خوانده میشود، زیرا که زبان عربی‌ ناقص است و از کمبود حروف الفبا رنج میبرد، حداقل ۴ حرف، گ، پ، ژ، چ را کم دارد و به همین دلیل اعراب همه چی‌ را اشتباه تلفظ میکنند )، برای اینکه بزرگان رومی به این انتقال اعتراض نکنند و دلشان برای روم تنگ نشود، دستور داد خیابان‌ها و کوچه‌های بیزانس ( اسلامبول کنونی که امروز استانبول نامیده میشود) را از خاکی که با کشتی از روم آورده بودند، فرش کردند و آنجا را "روم تازه" نام نهاد. ولی‌ بعد‌ها این شهر بهمان نام خود او یعنی‌ کنستانتین ( قسطنطنیه به اشتباه و به زبان ناقص عربی‌) شناخته شد.

مجسمه‌های مرمری که از پیکر فرشتگان، زنان و بزرگان ایران باستان و در زمان امپراطوری ساسانی در ایران از سنگ‌های مرمر یک پارچه میتراشیدند آنچنان باشکوه ، زیبا و با استادی ساخته میشد که دانته در بخش برزخ می‌گوید: این حجاری‌ها آنچنان آراسته و با شکوه بود که نه تنها "پولیکرتو" بلکه طبیعت را نیز غرق شگفتی میکرد.( پولیکرتو مجسمه ساز بزرگ یونانی است که شاهکارش مجسمه‌ای است به نام "پاسدار شاه" که از روی یکی‌ از سربازان گارد جاودان امپراطوری هخامنشی ساخته است و آنچنان استاد و معروف بود که دانته می‌گوید، نه تنها او که استاد بزرگی‌ در این کار بود با دیدن مجسمه‌های پارسی غرق شگفتی میشود، بلکه طبیعت ( خدا ) نیز غرق شگفتی می‌گشت.)

دانته می‌گوید: به خواست تقدیر ‌عقاب روم همراه با آنیاس (آسکندر ) از مشرق به مغرب آمده ( اشاره به از بین بردن امپراطوری هخامنشی و آوردن ‌عقاب مشرق و یا نماد هخامنشی و امپراطوری پارس‌ها به غرب ) و در شهر روم موطن شده بود و این ‌عقاب را در جهتی‌ خلاف آنچه اراده آسمان بود از مغرب به مشرق انتقال داد ( اشاره به اینکه کنستانتین، سازنده دین مسیحیت و رسمی‌ ساختن این دین برای غرب، شهر بیزانس ( استامبول کنونی‌ ) را پایتخت مسیحیت کرد و از روم منتقل ساخت و از آن به بعد این شهر کنستانتینوس ( قسطنطنیه: امپراتوران پارسی این شهر را از بهشت زیباتر ساخته بودند، ابتدا توسط رومی‌ها ویران شد و سپس از این ویرانی پشیمان شدند و سعی‌ کردن آنرا از نو بسازند و بعد توسط تاتار‌ها و یا عثمانی‌ها بکلی سوزانده و ویران گشت و آثار بسیار کمی‌ از هنر معماری، نقاشی، مجسمه سازی ایرانی‌‌ها در آن باقی‌ مانده است.) نام گرفت که وحشی‌ها ۱۲ قرن بعد آنرا متصرف شدند و بدان استامبول ( استانبول ) نام دادند. بنا به گفتهِ دانته تاتار‌ها تحت عنوان عثمانی‌ها در حدود سال‌های ۱۷۰۰ -۱۶۰۰ میلادی بر قسطنطنیه تسلط یافتند. علت مخالفت دانته با این انتقال پایتخت از آن جهت است که چون کنستانتین دین مسیحیت را بوجود آورد و آنرا کیش رسمی‌ امپراطوری روم اعلام ساخت، بعد از این پایتخت روم را بعنوان تیول به پاپ و کلیسا بخشید و دانته همواره بر این عقیده بود که وجود این مال و منال به عده‌ای تحت عنوان مذهب، و کلا مال و منال دنیوی باعث فساد کلیسا و سستی جنبه روحانی و معنوی آن شده و بنابر این نقل و انتقال پایتخت و ‌عقاب مغرب خلاف ارادهٔ آسمان صورت گرفته است.

سرود ششم تقریبا مروری بر، تاریخ، قیصر‌ها و امپراتوریی و قهرمانان ساختگی رومی دارد و به میدان‌های جنگ و پیروزی!‌های رومیان و حوادثی که در تاریخ این شهر و امپراطوری! روی داده میپردازد. دانته سرود ششم دوزخ را با نام فلورانس، سرود ششم برزخ را به نام ایتالیا و سرود ششم بهشت را امپراطوری روم نام نهاده و به احتمال زیاد این تقارن اتفاقی نیست.

ادامه دارد...