مرداد ۰۲، ۱۳۹۳

عقل تا مست نشد چون و چرا پست نشد


آنک بی‌باده کند جان مرا مست کجاست ؟
و آنک بیرون کند از جان و دلم دست کجاست ؟
و آنک سوگند خورم جز به سر او نخورم
و آنک سوگند من و توبه‌ام اشکست کجاست ؟
و آنک جان‌ها به سحر نعره زنانند از او
و آنک ما را غمش از جای ببرده‌ست کجاست ؟
جان جان‌ست وگر جای ندارد چه عجب
این که جا می‌طلبد در تن ما هست کجاست ؟
غمزه چشم بهانه‌ست و زان سو هوسی‌ست
و آنک او در پس غمزه‌ست دل خست کجاست ؟
پرده روشن دل بست و خیالات نمود
و آنک در پرده چنین پرده دل بست کجاست ؟
عقل تا مست نشد چون و چرا پست نشد و
آنک او مست شد از چون و چرا رست کجاست ؟

مولانا