صبح است ساقیا ، قدحی پر شراب کن
دور فلک درنگ ندارد ، شتاب کن
زان پیشتر که عالم فانی شود خراب
ما را ز جام باده گلگون ، خراب کن
خورشید می ز مشرق ساغر طلوع کرد
گر برگ عیش میطلبی ، ترک خواب کن
روزی که چرخ از گل ما کوزهها کند
زنهار ، کاسه سر ما پر شراب کن
ما مرد زهد و توبه و طامات نیستیم
با ما به جام باده صافی ، خطاب کن
کار صواب باده پرستیست حافظا
برخیز و عزم جزم به کار صواب کن.
حافظ