دوستداری این سان نیست ، اینکه دوست آزاری است
شیوهای که داری تو ، شیوه نیست ، بیماری است
هرکسی تواند برد دل به مکر و افسونی
آنچه مشکل است اما ، دلبری نه ، دلداری است
کافری است رنجیدن در طریقت یاران
لاف عشق و رنجش ؟ نه ، یار من ! نه این یاری است
من کجا توانم بود جز به یاد تو ؟ وقتی
خاطرات تو چون خون ، در رگان من جاری است
هرکه را که غیر از تو گوش می کنم ، ناچار
قصه ی ملال انگیز ، داستان تکراری است
با منی و تصویرت در صف تداعی ها
اختتام پیش از خواب ، افتتاح بیداری است
هم تو مشکلی هم عشق ، کار مشکل است آری
مهر با تو دشواری بافته به دشواری است.
حسین منزوی