خرداد ۱۰، ۱۳۹۳

تا آخوند کفن نشود، این وطن وطن نشود


"می خواستند حمام های خزانه را بردارند و دوش بگذارند چه بساطی به پا شده بود و برخی ها می گفتند نصف دین از بین می رود. اگر لوله کشی شود و دوش بیاید....مدام غصه دین و آخرت مردم را می خورند، نه دین را می دانند چیست و نه می دانند آخرت چیست اما همیشه غصه آخرت را می خورند."

اتفاقاً وقتی‌ برق، دوچرخه، بلندگو، واکسیناسیون و و و دیگر وسائلی که می‌توانست زندگی‌ ایرانی‌‌ها را کمی‌ راحتتر کند، وارد ایران شد، یک گله آخوند عقب مانده خود در مساجد و تکایا و بر سر منابر گلو پاره کردند و شعبون بیمخ‌ها ( مداحان و بسیجی‌‌های دهن گشاد‌شان ) را با چوب و چماق راهی‌ خیابان‌ها کردند و فریاد و اسلاما و وامصیبتا و واخون حسین سر دادند. و این تازگی ندارد، ایرانی‌‌ها چندین قرن است که اسیر این مخلوقات عقب مانده، منگول، زبان نفهم و جانی و آدم کش و منحرف هستند و اینها به سبب اینکه خودشان منحرف و اهریمنند همگی‌ را اهریمن و منحرف می‌بینند و دائماً نگرانند اهریمنی از اینها جلو بزند.

و تمامی عقب ماندگی، بی‌فرهنگی و نکبتی که در این سرزمین ریشه دوانده به خاطر وجود همین منگول‌ها و دهان گشادشان و دخالت‌های بی‌ جایشان در زندگی‌ خصوصی مردم و افکار مریض‌شان است که با چماق و دروغ و تزویر در رگهای عوام تزریق کرده‌اند.