اردیبهشت ۰۱، ۱۳۹۳

همسفر


در این راه طولانی كه ما بی‌خبریم
و چون باد می‌گذرد
بگذار خرده اختلاف‌هایمان با هم باقی بماند
خواهش می‌كنم ! مخواه كه یكی شویم ، مطلقا
مخواه كه هر چه تو دوست داری ، من همان را ، به همان شدت دوست داشته باشم
و هر چه من دوست دارم ، به همان گونه مورد دوست داشتن تو نیز باشد
مخواه كه هر دو یك آواز را بپسندیم
یك ساز را ، یك كتاب را ، یك طعم را ، یك رنگ را
و یك شیوه نگاه كردن را
مخواه كه انتخابمان یكی باشد ، سلیقه‌مان یكی و رویاهامان یكی
هم‌سفر بودن و هم‌هدف بودن ، ابدا به معنی شبیه بودن و شبیه شدن نیست
و شبیه شدن دال بر كمال نیست ، بلكه دلیل توقف است

عزیز من
دو نفر كه عاشق‌اند و عشق آنها را به وحدتی عاطفی رسانده است
واجب نیست كه هردو صدای كبك ، درخت نارون ، حجاب برفی قله علم كوه
رنگ سرخ و بشقاب سفالی را دوست داشته باشند
اگر چنین حالتی پیش بیاید ، باید گفت كه
یا عاشق زائد است یا معشوق و یكی كافیاست
عشق ، از خودخواهی‌ها و خودپرستی‌ها گذشتن است اما
این سخن به معنای تبدیل شدن به دیگری نیست
من از عشق زمینی حرف می‌زنم كه ارزش آن در " حضور " است نه
در محو و نابود شدن یكی در دیگری

عزیز من
اگر زاویه دیدمان نسبت به چیزی یكی نیست ، بگذار یكی نباشد
بگذار در عین وحدت مستقل باشیم
بخواه كه در عین یكی بودن ، یكی نباشیم
بخواه كه همدیگر را كامل كنیم نه ناپدید
بگذار صبورانه و مهرمندانه درباب هر چیز كه مورد اختلاف ماست
بحث كنیم ، اما نخواهیم كه بحث ، ما را به نقطه مطلقا واحدی برساند
بحث ، باید ما را به ادراك متقابل برساند نه فنای متقابل
اینجا سخن از رابطه عارف با خدای عارف در میان نیست
سخن از ذره ذره واقعیت‌ها و حقیقت‌های عینی و جاری زندگی است
بیا بحث كنیم
بیا معلوماتمان را تاخت بزنیم
بیا كلنجار برویم
اما سرانجام نخواهیم كه غلبه كنیم
بیا حتی اختلاف‌های اساسی و اصولی زندگی‌مان را
در بسیاری زمینه‌ها تا آنجا كه حس می‌كنیم دوگانگی ، شور و حال
و زندگی می‌بخشد نه پژمردگی و افسردگی و مرگ ، حفظ كنیم
من و تو حق داریم در برابر هم قدعلم كنیم و حق داریم
بسیاری از نظرات و عقاید هم را نپذیریم
بی‌آن‌كه قصد تحقیر هم را داشته باشیم

همسفر
بیا متفاوت باشیم .

نادر ابراهیمی