شنیدهام تمام پلهای پشتِ سر ستاره را
در خواب خستهترین مسافران خراب کردهاند
یعنی که هیچ نرگسی در این برکه تاریک نمیروید
یعنی که هیچ پرستویی به سایهسارِ صنوبر باز نمیآید
یعنی که ما تنها میمانیم
تا تشنه در اوقاتِ آواز و اشتیاق بمیریم
یعنی که ما تنها میمانیم
تا به یاد آوریم که از توجیه تبسم خویش ترسیدهایم
شما شاهد من باشید
تمام تقصیر ما
عبور از پشته پلی بود
که نمیدانستیم آن سوی ساحلش دریا نیست
آن سوی ساحلش باد میآید و
آدمی از آواز آدمی
خبر به حیرت رویا نمیبَرَد!
علی صالحی