بهمن ۰۵، ۱۳۹۲

کوچه را جرعه جرعه نوشیدم


یک قدم پیش یک قدم به عقب حال من وقت دیدنت این است
حال سرباز بینوایی که رو به هر سمت و سو کند مین است

از بساط من شکسته فروش،نگذر اینقدر بی تفاوت و سرد
چیزی از من بخر ، خیالت جمع، قیمت دلشکسته پایین است

ﺣﺎﻝ ﻣﺎ ﺭﺍ نپرﺱ، ﺑﯽ ﺗو، ﺧﺮﺍﺏ ؛ ﻣﺜﻞ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺩﺍﺋﻢ ﺍلخمرت
ﺗﻮ ﮐﻪ ﺍﺻﻠﯽ ﻏﻤﯽ ﻧﺪﺍﺭﯼ،ﺣیف،ﺟﻨﺲ ﺍﺣﻮﺍﻝ ﻣﺎ ﮐﻪ ﺍﺯ ﭼین ﺍﺳﺖ

دست گرمی چشم سگدارت استخوان استخوان جویده شدم
روز بازی چه بر سرم آید ، اگر امروز روز تمرین است

تا که تعبیر خوابهایم را مو به مو بشنوم شبی بردار
روسری را ، که در پریشانی، گیسووان تو ابن سیرین است

باز کن بالهای پنجره را ، بس که زل زد به آسمان دق کرد
زنگ در ناله می کند،بشتاب،گوش دیوار خانه سنگین است

باز در انتظار دیدارت کوچه را جرعه جرعه نوشیدم
ﺗﻮ ﺍﮔﺮ ته نشین آن باشی تلخی انتظار شیرین است.

مجید آژ