آذر ۰۴، ۱۳۹۲

تنها زن و نوشتن ما را از مرگ می رهاند.


من می نویسم
تا اشیا را منفجر کنم ، نوشتن انفجار است
می نویسم تا روشنایی را بر تاریکی چیره کنم
و شعر را به پیروزی برسانم
می نویسم تا خوشه های گندم بخوانند
تا درختان بخوانند.

می نویسم تا گل سرخ مرا بفهمد
تا ستاره ، تا پرنده
گربه ، ماهی و صدف
مرا بفهمد.

می نویسم
تا دنیا را از دندان های هلاکو
از حکومت نظامیان
از دیوانگی اوباشان
رهایی بخشم

می نویسم
تا زنان را از سلول های ستم
از شهرهای مرده
از ایالت های بردگی
از روزهای پرکسالت و تکراری برهانم

می نویسم
تا واژه را از تفتیش
از بو کشیدن سگ ها
و از تیغ سانسور
برهانم

می نویسم
تا زنی را که دوست دارم
از شهر بی شعر
شهر بی عشق
شهر اندوه و افسردگی
رها کنم
می نویسم تا از او ابری نمبار بسازم.

تنها زن و نوشتن
ما را از مرگ می رهاند.

نزار قبانی (ترجمه احمد پوری)