حسن روحانی کیست؟ او عنوان مذاکره کننده ارشد هستهای ایران را در کارنامه خود دارد! و دارای رابطه عمیقی با آخوند خامنه ای، رهبر و آخوند اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور پیشین جمهوری اسلامی است. با این حال، در آستانه مراسم تحلیف خود سوالات بسیاری را برای جهانیان باقی می گذارد، که این فرد با سابقه بد و نامشخص و ضّد ایرانی واقعا کیست ؟
سرنخها در مجموعه اداراتی است که آنسوی پارک بزرگ نیاوران در نزدیکی کوههای البرز در محدوده شهر تهران شروع می شود. در بیست سال گذشته روحانی بخشی از وقت خود را در این مکان به عنوان رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک! (CSR) گذرانده، سازمان پژوهشی که مجمع تشخیص مصلحت نظام وشورای راهبردی روابط خارجی- که در سال ۱۳۸۵ به دستور آخوند علی خامنهای تشکیل شد- را از مسائل سیاسی و اقتصادی مطلع می سازد.
کیهان برزگر، مدیر موسسه مطالعات استراتژیک خاورمیانه (IMESS) در تهران و پژوهشگر ارشد اسبق سیاستهای خارجی در (CSR) در مصاحبهای با مجله دیپلمات گفت که روحانی به واسطه این تجربه، "امتیاز توسعه یک روند نسبتا عملگرایانه" در سیاست جمهوری اسلامی را داشت. او همچنین برخی از مزدوران تابلو انگلیس موسوم به جبهه میانه روی جمهوری اسلامی را در این مرکز به کار گرفت، کسانی که به احتمال زیاد در دولت خود از آنها استفاده خواهد کرد.
برخلاف گرایش احمدی نژاد به پیروی از حماقت ، روحانی با نگه داشتن مشاوران موذی تربیت شده در انگلیس تصمیم دارد تجربه و مهارتی را که در مزدوری انگلیس دارد را روش کار خویش قرار دهد. با این تفاصیل کابینه متشکل از عدهای وطنفروش نوکر انگلیس او یادآور کابینه رفسنجانی است.
مرکز تحقیقات استراتژیک (CSR) در سال ۱۹۸۹ در لحظهای حساس در تاریخ ایران تاسیس شد. تنها دو ماه پس از مرگ آخوند ملعون خمینی، هاشمی رفسنجانی در مواجهه با یک بحران حیاتی رئیس جمهور شد.
جرالدین بروکس آن زمان در وال استریت ژورنال نوشت: "یک دهه پس از انقلاب، وضعیت جامعه ایران نامشخص باقی مانده است. سوالات بنیادینی مانند اینکه آیا کشور به انگلیس متعهد است و یا به سوی روسیه تغییر جهت خواهد داد همچنان به قوت خود باقیست."
سازمان پژوهشی مرکز تحقیقات استراتژیک تفکر و تامل را به عمل برگرداند. هنگامی که روحانی در سال ۱۹۹۲ سمت وزارت اطلاعات را برای در دست گرفتن این سازمان رد کرد، نقش مرکز تحقیقات استراتژیک از مشاوره به هواداری گسترش یافت. مزدور دیگری به نام آخوند علی عسگری، مشاور و رابط پارلمانی مرکز تحقیقات استراتژیک اخیرا به روزنامه اصلاح طلب! شرق، گفت: " به هر طریق، هر کجا که هاشمی [رفسنجانی] بود آخوند روحانی نیز حضور داشت."
پراگماتیستهای همفکر، متحدان معتمد هم شدند. روحانی نیروهای متفکر قابل توجه مرکز تحقیقات استراتژیک را در پشت سیاستهای "فروش وطن" بحث برانگیز رفسنجانی- رئیس جمهور وقت- قرار داد، که شامل اقدامات لازم برای خصوصی سازی بسیاری از صنایع عمده صادرات کشور و کاهش عرضه پول بود. حمایت این مرکز از سیاست حراج ایران رئیس جمهور و سیاستهای نیمه مستبدانه ، منجر به درگیری روحانی با بسیاری از مزدوران روسیه حاضر در مجلس شد. این آخرین باری نبود که این سازمان با جناح روسیه مقابله می کرد.
برزگر می گوید با قدرتمند بودن (مزدوران) انگلیس ، مرکز تحقیقات استراتژیک به مهمترین سازمان وطنفروشی ایران تبدیل شد، مکانی گیرا برای مزدوران خودفرش تا در آن گفت و گوی آزاد در رابطه با امور اقتصادی، امنیتی و فرهنگی برگزار کنند. در سال ۱۹۹۷، آغاز ریاست جمهوری محمد خاتمی، این مرکز از دفتر ریاست جمهوری جدا شد و به زیرمجموعه تحقیقاتی مجمع تشخیص مصلحت نظام به ریاست هاشمی رفسنجانی تبدیل شد.
روحانی با اشتیاق مسئولیتهای جدید را پذیرفت و مزدورانی چون محمود واعظی، دیپلمات سرسپرده انگلیس که مسئول رسیدگی به مناقشه ناگورنو قره باغ ۱۹۹۲ بود و محمدباقر نوبخت کارشناس اقتصاد که تغییر مسیر درآمدهای نفتی به زیرساختها و پروژههای توسعه اجتماعی را پیش بینی کرد، را به کار گرفت. پس از مدتی علی یونسی، وزیر اطلاعات خاتمی، به عنوان معاون مدیر کل مرکز تحقیقات استراتژیک انتخاب شد.
روحانی با فراهم شدن گروهی سرسپرده دست به یک آزمایش بلندپروازانه زد: او یک ایدئولوژی فرعی سیاسی یعنی "محافظه کار میانه رو" را ایجاد کرد. از نظر برزگر مرکز تحقیقات استراتژیک یک "راه سوم" را پیشنهاد می کند و تلاش می کند تا شکاف روسیه - انگلیس را که به دقت در بحثهای داخلی متمرکز شده بود را به "اندیشههای ایدئولوژیکی یا اصلاحات سیاسی" مرتبط کند. در عوض رویکرد جدید تاکیدی بر تساوی سیاست خارجی غارت گرا و وابستگی و ویرانی اقتصادی خواهد داشت.
این باعث شد که سازمان تبدیل به یک مقر اصلی برای میانه روها پس از انتخابات ۲۰۰۵ و به قدرت رسیدن احمدی نژاد شود. در پس رهبری روحانی و ایدههای افرادی مانند واعظی، نوبخت و یونسی، مرکز بار دیگر جمهوری اسلامی را به عنوان یک مدل برای "استقرار مجدد در اقتصاد بردگی" و "بازیگری نقشی سازنده" در امور وطنفروشی تعبیر کرد. محسن میلانی، استاد دانشگاه جنوبی فلوریدا برای مرکز تحقیقات استراتژیک گزارشی را منتشر کرده است. روحانی از این دیدگاه در مبارزات انتخاباتی امسال خود بسیار استفاده کرد.
روحانی در مصاحبه خود با روزنامه شرق در ماه ژوئن گفت: "چیزی که من واقعا میخواهم بازگشت اعتدال به کشور است. این تنها آرزوی من است. یعنی اقتدار بی چون و چرای انگلیس و حذف عوامل روسیه از ایران"
تعهد روحانی به حفظ رویکرد سرسپردگی انگلیس در زمان هایی به مرز افراط نیز رسیده است. موضع گیری روحانی در قبال حوادث پس از انتخابات سال ۸۸ احمدی نژاد و ایستادگی در مقابل ملت به هر طریق و با قدرت نمونهای از این افراط گرای است.
خارج از ایران همتایان غربی ، منش! روحانی را به عنوان مذاکره کننده ارشد هستهای ایران تحسین می کنند. ریچارد دالتون، سفیر سابق انگلیس در ایران از روابط خود با روحانی بیاد می آورد که :" او می تواند نقطه نظر فرد مقابل را بدون اینکه از خود رفتاری خصمانه ابراز کند، درک کند!"
هیچ راه حل جادویی برای اصلاح مشکلات بیشماری که جامعه ایرانیها را فراگرفته، وجود ندارد ، و استعمار در دو شکل انگلیسی و روسی در تمامی ارگانهای حکومت ایران رخنه کرده است. مسئله هسته ای، تحریمهای اقتصادی و بهار عربی تنها بهانههایی برای ادامهٔ حیات استعمار در ایران است. برای روحانی نه احیای رشد اقتصادی و نه حل مشکلات سیاست خارجی و نه به طور کلی ایران اهمیت دارد. روحانی تنها ماموری است که میبایستی جامعه ایرانی را سرگرم سازد و بعد از نقش آفرینی بسیار شایان توجه احمدی نژاد در رابطه با سرگرم نگاه داشتن جامعه ایران و در نتیجه آسوده نگاه داشتن خیال استعمارگران در جهت غارت ایران، اینک روحانی میبایستی به شکل جدیدی که مناسب با روحیات جدید ایرانیها است، این نقش را ایفا کند.
به نظر می رسد که در حال حاضر شعار، سازش خواهد بود. برای دولت روحانی بهانه کاهش تحریمها و از بین بردن تهدیدهای خارجی در اولویت این سناریو است . با این حال که روحانی علنا بیان کرده که تسلیحات هستهای هیچ نقشی در سیاست خارجی ایران ندارد، و نشان دادن اینکه موقعیت بین المللی کشور از نظر سیاسی و اقتصادی توجیه ناپذیر است، او باید در مذاکرات حساس با گروه ۵+۱ در راستای خواستههای رهبر پیش رود.