در حالی که کارشناسان، مهندسین، وکلا، نویسندگان، شعرا، دکتر ها، خبرگان، نخبهگان و دلسوزان میهن در زندانهای قرون وسطایی آخوندی توسط یک مشت سادیسمی و روانی شکنجه میشوند و میپوسند، آخوندها برای کسب مقام و منصب و چپاول کشورمان با یکدیگر به رقابت پرداخته و بدون اینکه کوچکترین شایستگی در احراز مقامی داشته باشند و صرفاً به خاطر نسبت فامیلی وکیل و وزیر میشوند. یکی از این انتصابات خائنانه، دزد سر گردنه علی جنتی پسر فسیل جنتی رئیس شورای نگهبان است که احتمالأ به عنوان وزیر ارشاد دولت یازدهم مسئول ارشاد امّتی است که احتیاج به سرپرست و قیم دارد و خود از نظر عقلی توانایی تشخیص خوب و بد را ندارد و حتما میبایستی ارشاد شود و یا به عبارتی با چوب چوپان که به سرش زده میشود به چپ و راست بپیچد!
گوشههایی از گفتگوی هفته نامه آسمان با علی جنتی فرزند ارشد آخوند جنتی رئیس شورای نگهبان فعلی و مشاور موسی در گذشته:
* همان اوایل که من مشغول به کار شدم؛ ظاهراً تازه آقای احمدی نژاد فهمیده بود که من جزو طرفداران آقای هاشمی رفسنجانی هستم. از همان اوایل فشار را روی آقای پورمحمدی گذاشتند برای اینکه معاون سیاسی حتما باید عوض بشود.
* هم دوره آقای پورمحمدی در مدرسه حقانی و خیلی از افراد دیگر بودم.
*ما { آخوند جنتی پدر که مرگ ندارد }دائماً رفت و آمد داریم. هم از لحاظ جسمی ( یعنی من هم مرگ ندارم) و هم از لحاظ معنوی ( همان خصلتهای عقب مانده و ضّد بشری )ایشان را پدر خودم می دانم ( گویا شکّی در نهاد ایشان وجود دارد که ناخودآگاه این را به زبان میاورد که ایشان صد در صد پدرش است.) و علاوه بر رابطه پدر و فرزندی ایشان همواره از نظر علمی و اخلاقی استاد و راهنمای من بوده اند.( واا ویلاا ) لذا برای ایشان بسیار احترام قائل هستم. ایشان از نظر معنوی! و مراتب تقوی!! و زهد!!! و پارسایی!!!! شخصیت کم نظیری!!!!! هستند. از نظر سیاسی طبیعی است که اختلاف نظر داشته باشیم. چون متعلق به دو نسل هستیم. ( دو نسل نجومی )
* در گذشته با ایشان {آخوند جنتی پدر که با عزرائیل جناغ شکسته است} زیاد بحث می کردم منتها در طول چند سال اخیر کمتر بحث می کنیم . (منظور از چند سال، چند قرن میباشد )
* نه من می توانم روی ایشان {آخوند دوران نانتردال جنتی پدر} تأثیر بگذارم و نه ایشان می توانند افکار مرا تغییر دهند.( تجربیات قرنها بحث) ممکن است احیاناً برخی از مباحث به جدل بکشد و احترامی که ما برای ایشان قائل هستیم، خدشه دار بشود. ( یکی دو بار با سر به دماغ ایشان زده اند )
* نگاه ایشان {نمیر ال نامومنین} به دولت که تغییر کرده است.( نمیگی !) ایشان جزو مدافعان سرسخت آقای احمدی نژاد بودند، :) اما الان دیدگاه ایشان تغییر کرده. ( بعد از اینکه مملکت به باد رفت البته )این طور نیست که روی مسالهای حالت جزمیت و دگم داشته باشند. ( هر سال نظرش را عوض میکند که همیشه تازه باشد و اشتباهات فاحشش را که یک ملت را به باد میدهد جبران کند)
* می توان گفت وضعیت روابط خارجی جمهوری اسلامی ایران در حال حاضر بدترین وضعیت را در طول سه دهه گذشته دارد. یعنی ما الان برای خودمان دوستی در دنیا نگذاشته ایم. وضعیت اروپا که کاملاً روشن است و حتی در حد معاون وزیر هم نمی توانیم رفت و آمدی داشته باشیم. با شرق آسیا هم وضعیت مشابهی داریم. البته با چین و هند روابط نسبتا نزدیک است ولی با بقیه کشورها هم به دلیل مسائل هستهای و فشارهای آمریکا و تحریکات غرب و هم به دلیل عملکردهای نامناسب خودمان، رابطه مان دچار مشکلات جدی است. آنچه انتظار می رفت این بود که جمهوری اسلامی ایران حداقل رابطه متعادلی را با همسایگان برقرار کند، به خصوص همسایههای عرب حوزه خلیج فارس و نیز کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا. اما نوع عملکرد ما به گونهای بوده که تقریبا همه این کشورها اکنون علیه جمهوری اسلامی بسیج شده اند. در حوزه خلیج فارس تقریبا با تفاوت طیف هایی که وجود دارد عموما با جمهوری اسلامی مساله دارند، عمانیها با ما نزدیک تر هستند. احساس می کنیم که قطریها با ما نزدیکی بیشتری دارند. ولی عربستان سعودی الان بیشترین خصومت را با ایران دارد. بحرین که دنباله روی عربستان است، وضعیتش به همین ترتیب است.
آخوند جنتی که به گردن کلفت رفسنجانی گیر داده بود، و او را به خاطر گردن مورد تمسخر و نفرین قرار داده بود، ظاهرا فراموش کرده به گردن پسر خود نیم نگاهی بیندازد که دست کمی از گردن هاشمی نداره! |
* در کشور ما اصلا سیاستهای کلی نظام را نه رئیس جمهور تعیین می کند و نه وزارت خارجه!! (خدا زنده نگهداره آقامون انگلیس را که یکجا تصمیمات را میگیرد و کار ما را راحت کرده است.) بخشی از آن توسط رهبری با توسط شورای امنیت ملی تعیین می شود که نهایتاً به تصویب مقام معظم رهبری می رسد و عموماً دستگاه اجرایی در آن چارچوب عمل می کند. وزارت خارجه در واقع مجری سیاستهای ابلاغی است نه اینکه تعیین کننده سیاست خارجی باشد.
* وقتی رئیس جمهور اعلام می کند که فلان کشور باید از صفحه روزگار برداشته شود؛ این برخلاف سیاست کلی نظام است و هزینههای زیادی را بر جمهوری اسلامی تحمیل می کند.
* برای منافع ما مهم این است که اگر روزی بشار اسد هم نباشد، سیستم دچار فروپاشی نشود و دولت بتواند با اصلاحاتی که در درون کشور انجام می شود آرا و نظرات مردم را تأمین کند و حمایت از انقلاب فلسطین و نیروهای مقاومت خدشه دار نشود. البته روسیه و چین هم عموماً همین رویه را دنبال می کنند.
* اصلاح طلبان و میانه روهای ایران نمی گویند که در ایران پوشش و نوع حجاب آزاد است، کسی در ایران چنین چیزی نمی گوید.(کلا آزادی کیلو چند)