آلت الله وحید خراسانی: به واسطه قرآن است که عیسی پیغمبر میباشد والا ولدزنا است.
در همین رابطه مطلب طنزی توسط "ف. م. سخن" نوشته شده است که در زیر میخوانید.
چقدر دوست داشتم یک مطلبی بنویسم که در آن از عبارت خلل و فرج استفاده کنم! دست حضرت آيت الله وحیدی خراسانی درد نکند! اصلا آن چشم های شهلا٬ آن گفتار گرم و پر هیجان٬ آن انگشت های ظریف در حال حرکت را که دیدم٬ یک دفعه انگار چیزی در مغز من گشوده شد و دریای حرف های ناگفته همین طور بیرون ریخت. البته نتوانستم همه اش را جمع کنم و خدمت تان تقدیم کنم و چیزی که باقی ماند همان یاد و خاطره ی چشم های شهلای آیت الله و همین مطلبی که دارید ملاحظه می کنید است.
با شنیدن گفتار آیت الله خراسانی دریای خلاقیت و ابتکار در من جوشیدن گرفت و همین طور بیرون زد. اولین چیزی که به ذهن ام رسید این بود که بنا بر قضیه ی «اگر قرآن نبود٬ عیسی بن مریم ولدالزنا بود»٬ می توان نتیجه گرفت که اگر قرآن نبود حضرت نوح زبانم لال یک آدم خل وضعی بود که وسط بیابان کشتی درست می کرد کلکسیون انواع و اقسام حیوانات را داشت٬ باز هم زبان ام لال حضرت موسی یک شعبده باز ماهر در حد دیوید کاپرفیلد بود که عصا را اژدها می کرد و وسط آب دریا شکاف می انداخت٬ زبان من که در همان اولی و دومی لال شد٬ سومی را حواله کنیم به آقای حسین شریعتمداری که زبان ایشان لال٬ بانو زلیخا یک زنِ -خدایا مرا ببخش- حشری بود و باز هم خدایا مرا ببخش حضرت یوسف یک پسر تلفنی یا کال بوی بود که زلیخا او را برای بعله و آره و اینا سفارش داده بود٬ و بالاخره حضرت مسیح نه تنها ولدالزنا بود بل که ایلوژیونیست هم بود و می توانست مثل «آیزنهایم» در فیلمی به همین نام کاری کند که آدم ها فکر کنند مرده زنده شده است٬ و از حضرت لوط که دیگر نگو و نپرس٬ و حضرت ابراهیم -خدایا چه جوری بنویسم؟- آدم خل وضعی بود مثل احمدی نژاد که می خواست بچه اش را سر ببرد٬ و یک داستان هم برای سرگرم کردن مردم ساخته بود که می گفت او را دشمنان در آتش انداختند و خدای او٬ آتش را گلستان کرد! بعد هم فشار عصبی بر او زیاد شد و رفت خانه ی کعبه را ساخت...
همه ی این ها به کنار اگر هم قرآن به این ها اعتبار داد٬ پس باید بگوییم مسیحِ بیچاره حدود ششصد و بیست و یک سال شناسنامه نداشته و مردم او را تف و نفرین می کردند٬ حضرت موسی چند هزار سالی به عنوان شعبده باز شناخته می شده٬ حضرت لوط که دیگر نگو و نپرس٬ و همین طور حضرات دیگر که تا پیش از نزول قرآن وضع شان به شدت خراب بوده و قرآن برای نجات آن ها نازل شده است...
آقاجان اصلا به من چه؟! یک بابایی یک حرف هایی می زند٬ ما را می اندازد به کفر گویی. والله به خدا! احالا این بابا آیت الله است یا حجةالاسلام است یا هر چیز دیگر است چه ربطی دارد حرف اش به حرف ما؟! یک عمر فکر کردیم حضرت عیسی آدم مهربانی ست زاده ی حضرت مریم و حضرت مریم زن پاکی ست مادر این پسر مهربان و با همین داستان ها سعی کردیم آدم خوبی باشیم. حالا یکی پیدا شده به او می گوید ولدالزنا٬ خب بگوید؛ به ما چه؟! ما تصاویر خوب خودمان را حفظ می کنیم و آن آیت الله هم که انگار هر شب خوابِ حضرتِ مریمِ عریان در حمام زنانه را می بیند به خدای خودش می سپاریم...
منبع
در همین رابطه مطلب طنزی توسط "ف. م. سخن" نوشته شده است که در زیر میخوانید.
چقدر دوست داشتم یک مطلبی بنویسم که در آن از عبارت خلل و فرج استفاده کنم! دست حضرت آيت الله وحیدی خراسانی درد نکند! اصلا آن چشم های شهلا٬ آن گفتار گرم و پر هیجان٬ آن انگشت های ظریف در حال حرکت را که دیدم٬ یک دفعه انگار چیزی در مغز من گشوده شد و دریای حرف های ناگفته همین طور بیرون ریخت. البته نتوانستم همه اش را جمع کنم و خدمت تان تقدیم کنم و چیزی که باقی ماند همان یاد و خاطره ی چشم های شهلای آیت الله و همین مطلبی که دارید ملاحظه می کنید است.
با شنیدن گفتار آیت الله خراسانی دریای خلاقیت و ابتکار در من جوشیدن گرفت و همین طور بیرون زد. اولین چیزی که به ذهن ام رسید این بود که بنا بر قضیه ی «اگر قرآن نبود٬ عیسی بن مریم ولدالزنا بود»٬ می توان نتیجه گرفت که اگر قرآن نبود حضرت نوح زبانم لال یک آدم خل وضعی بود که وسط بیابان کشتی درست می کرد کلکسیون انواع و اقسام حیوانات را داشت٬ باز هم زبان ام لال حضرت موسی یک شعبده باز ماهر در حد دیوید کاپرفیلد بود که عصا را اژدها می کرد و وسط آب دریا شکاف می انداخت٬ زبان من که در همان اولی و دومی لال شد٬ سومی را حواله کنیم به آقای حسین شریعتمداری که زبان ایشان لال٬ بانو زلیخا یک زنِ -خدایا مرا ببخش- حشری بود و باز هم خدایا مرا ببخش حضرت یوسف یک پسر تلفنی یا کال بوی بود که زلیخا او را برای بعله و آره و اینا سفارش داده بود٬ و بالاخره حضرت مسیح نه تنها ولدالزنا بود بل که ایلوژیونیست هم بود و می توانست مثل «آیزنهایم» در فیلمی به همین نام کاری کند که آدم ها فکر کنند مرده زنده شده است٬ و از حضرت لوط که دیگر نگو و نپرس٬ و حضرت ابراهیم -خدایا چه جوری بنویسم؟- آدم خل وضعی بود مثل احمدی نژاد که می خواست بچه اش را سر ببرد٬ و یک داستان هم برای سرگرم کردن مردم ساخته بود که می گفت او را دشمنان در آتش انداختند و خدای او٬ آتش را گلستان کرد! بعد هم فشار عصبی بر او زیاد شد و رفت خانه ی کعبه را ساخت...
همه ی این ها به کنار اگر هم قرآن به این ها اعتبار داد٬ پس باید بگوییم مسیحِ بیچاره حدود ششصد و بیست و یک سال شناسنامه نداشته و مردم او را تف و نفرین می کردند٬ حضرت موسی چند هزار سالی به عنوان شعبده باز شناخته می شده٬ حضرت لوط که دیگر نگو و نپرس٬ و همین طور حضرات دیگر که تا پیش از نزول قرآن وضع شان به شدت خراب بوده و قرآن برای نجات آن ها نازل شده است...
آقاجان اصلا به من چه؟! یک بابایی یک حرف هایی می زند٬ ما را می اندازد به کفر گویی. والله به خدا! احالا این بابا آیت الله است یا حجةالاسلام است یا هر چیز دیگر است چه ربطی دارد حرف اش به حرف ما؟! یک عمر فکر کردیم حضرت عیسی آدم مهربانی ست زاده ی حضرت مریم و حضرت مریم زن پاکی ست مادر این پسر مهربان و با همین داستان ها سعی کردیم آدم خوبی باشیم. حالا یکی پیدا شده به او می گوید ولدالزنا٬ خب بگوید؛ به ما چه؟! ما تصاویر خوب خودمان را حفظ می کنیم و آن آیت الله هم که انگار هر شب خوابِ حضرتِ مریمِ عریان در حمام زنانه را می بیند به خدای خودش می سپاریم...
منبع