نیویورک تایمز: با اخراج کلنل اسمایت انگلیسی ، رضا شاه به حضور تمام مشاوران خارجی در ایران ، خاتمه داد.
رضا شاه کبیر در دوران وزارت جنگش تمام مشاوران انگلیسی را ، که از دوران قاجار در ایران باقی مانده بودند را از ایران اخراج کرد، او در نهایت حکم خاتمه خدمت ، کلنل اسمیت را به عنوان آخرین مشاور انگلیسی در ایران به دستش داد .
روزنامه نیویورک تایمز در همین رابطه در ۱۹ سپتامبر ۱۹۲۱ نوشت : "آرمیتاژ اسمایت" ،آخرین مشاور امور مالی انگلستان که در دوران قاجار به ایران سفر کرده بود به انگلستان باز گشت ؛ باعزیمت "اسمایت" به انگلستان ، آخرین قرداد ایران و انگلیس از میان رفت.
یکی از روشهای استعمار "مردم عقب نگاه داشته شده" قلب حقیقت است و دروغ را آنچنان بزرگ گفتن که مغز و شعور مردم را به بازی بگیرد، مثلا یکی از دروغها و شگردهای رایج انگلیسیها این است که جنایت خودشان را به نام رقبایشان ثبت کنند و کارهای نیکی که رقبا انجام دادهاند به نام خود بنویسند. و تا مردم بخواهند به حقیقت ماجرا پی ببرند ( اگر واقعا پی ببرند) یکی دو قرنی خواهد گذشت و بعد هم کی مرده کی زنده و یا کی به کیه!!
مثلا رضا شاه که با قدرت ایران را از چنگال کثیف و طاعونی انگلیسیها و دیکتاتوری دهشتناک و جهنمی و ایران ویران کنِ ، قاجارها نجات داد را به وسیله آخوندها از عوامل انگلیس و دیکتاتور به مردم معرفی کردند، در حالی که همین که دیکتاتور مینامندش، بعد از سرنگونی آخرین قاجار منگول، سعی در برقراری جمهوری در ایران داشت و خود به هیچ وجه به دنبال پادشاهی نبود ولی آخوندها به دستور انگلیس مانع از برقراری دموکراسی و حکومت مردم بر مردم در آن زمان شدند، چرا که فکر نمیکردند که رضا شاه بزرگ توانایی احیای ایران و زدودن ۲۵۰ سال عقب ماندگی ایران را تنها در مدت ۲۰ سال و بدون حتی یک ریال درامد نفتی داشته باشد و آنچنان به ایران عشق بورزد که نادر وار شبانه روز در راه زنده کردن ایران بدون اینکه چکمه از پا درآورد بکوشد، و از طرفی به بسته بودن فضای اجتماعی و عدم رشد سیاسی مردم ایران، میاندیشیدند.
همینکار را در اینجا و آنجا در مورد مصدق انجام دادهاند، گاهی او را از عوامل انگلیس نامیده و گاهی نیز کار بزرگ او یعنی ملی کردن نفت را به ضرر ایران جلوه میدهند، یعنی دروغ آنچنان بزرگ است که از کاسه سر آدمی به بیرون میزند و تا ملی گراها و دلسوزان میهن، بیایند و با تلاش به مردم بگویند که اینچنین نبوده و نیست، آخوندها یک صد سالی به ایران خیانت و به انگلیس خدمت کردهاند.
و تازه این تحریفها و دروغهای مسخره و خنده دار در مورد تاریخ صد ساله ایران یعنی در حضور هزاران شاهد زنده که حقیقت را چه خود تجربه کرده و از نزدیک دیده و لمس کرده اند، و چه از زبان پدرانشان شنیده اند، اینچنین با وقاحت و بی پروا گفته میشود، و در مورد تاریخ دورتر که باید گفت وای بر ما که تا به این حد در خواب غفلتیم.
و بطور کلی علم تاریخ که میتواند ملتها را با کمک بهره برداری از تجربیات گذشتگانشان از دوران کودکی به بلوغ فکری برساند، و مانع از تکرار اشتباهات گذشتگان شود، از مردم گرفته شده، و یا در تحریف آن بشدت جدیت میشود و ضدیت و دشمنی که جمهوری روضه خوانهای نوکر غرب با تاریخ ایران، ملی گرایی ایرانی و سنتها و نشانهها و آثار باستانی پر افتخار متمدنانه ایران باستان دارند، از اینجا نشأت میگیرد.