خرداد ۰۴، ۱۳۹۲

من نصیحت هستم شما را

یعنی‌ اصلا قیافش جون میده برای رئیس جمهور شدن، این حداد عادل!!  زده رو دست احمدی‌نژاد!
من هنوز با اقتصاد اسلامی کار دارم، اما رئیس فرهنگستان ایران مطالبی فرموده اند که چاره‌ای برایم نمانده جز آن که اول بپردازم به اظهارات غلامعلی حداد عادل، اگرچه در فرمایشات ایشان هم یکی دو تا از مؤلفه‌های اقتصاد اسلامی هست.

آقای حداد عادل – بعد از سالها تلاش در کیف کِشی این و آن از دانشگاه آریامهر تا میدان ۲۴ اسفند، بالاخره راه پیشرفت را یافت و ضمن رد «فرهنگ برهنگی» به منتهای آرزویش یعنی «برهنگی فرهنگی» رسید، و در ضمن با عرضه صبیه گرامی به بارگاه آقای خامنه‌ای آلاف و الوفی به هم زد، رئیس فرهنگستان شد، رئیس مجلس شد، و حالا مشق ریاست جمهوری می کند. ایشان امروز ضمن بازدید از خبرگزاری فارس، در تایید انتشارات تازه این خبرگزاری به مناسبت انتخابات با عنوان «بسته ویژه خبری/ فارس ۲۴»، مطالبی فرموده اند که شنیدنی است، بخشی از این مطالب از نوع کرامات شیخ ماست که «شیره را خورد و گفت شیرین است»، و بخشی دیگر مؤید دوران پرشکوه بیسوادی و خود شیفتگی در عاصمة البلاد اسلام:

«با تحولی که در فناوری ارتباطات صورت گرفته، طبعاً باید شکلهای قدیمی رسانه جای خود را به شکلهای تازه بدهد. بعد از اختراع ماشین چاپ با کاغذ اخبار روبرو بودیم که بعداً نام روزنامه به خود گرفت؛ روزنامه یک رسانه مکتوب بود که روزانه منتشر می شد، حال با تحولی که فارس ۲۴ در فضای مجازی ایجاد کرد، به جای روزانه، می توان دقیقه به دقیقه یک رسانه مکتوب عرضه کرد.

جناب حداد عادل که عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی هم هست، در ادامه گفته است: «فارس فاصله روزنامه و صدا و سیما را کم کرده است چرا که اخباری که از صدا و سیما و رادیو دریافت می شود مثلاً هر نیم ساعت ]مثل رادیو فردا[ است ولی برای خواندن روزنامه باید تا فردا صبح صبر کرد؛ از این رو فارس ۲۴ ابتکاری بود که پلی بین روزنامه و صدا و سیما ایجاد کرد»!

عجب! عجب! یا للعجب! آقای حداد عادل چنان از اختراع «ماشین چاپ» و «کاغذ اخبار» و «روزنامه» و «فضای مجازی» حرف می زند که اگر کسی نداند فکر می کند همه اینها را اگر هم خودش اختراع و به جهان عرضه نکرده باشد، لاجرم از برساخته‌های مسلمانان و جهان اسلام است، و اصلاً به روی مبارک نمی آورد که ایشان و همه دنیای اسلام کلهم اجمعین از هر گونه دانشی که بویی از سازندگی و نوآوری داشته باشد بری هستند، و حداکثر نوآوری‌شان این که «قطع ید» را با اره برقی ساخت کفار، و در حضور یکی از اطباء متدین و جراح تعلیم دیده به شیوه کفار انجام دهند، که اگر مجنی علیه ثروتمند بود بتواند دست بریده را همانجا پیوند بزند که هم شرع مقدس کارش را کرده باشد و هم دست ابوالفضل روی زمین نمانده باشد. واقعاً که خاک بر سر آن پزشک، و خاک بر سر آن ایدئولوژی و خاک بر سر آن دانشگاهی که چنین پزشکی تربیت می کند.

تازه جنابشان رئیس فرهنگستان هم هستند، یعنی همان جایی که در دوران طاغوت دانشمندان بزرگ و انسانهای آزاده‌ای چون فروغی و خانلری آن را اداره می کردند، واقعاً که.

نگاهی هم بیاندازید به منطق عبارت، که می لنگد. یک بار دیگر آن را بخوانید و از خودتان بپرسید: «فاصله روزنامه و صدا و سیما» یعنی چه، و اینترنت چه جوری آن را «کم» کرده؟

اخوی! روزنامه روزانه است، یعنی روزی یک بار منتشر می شود، بیشتر وقتها صبح و گاهی عصر. رادیو ۲۴ ساعته است، یعنی در تمام طول ۲۴ ساعت برنامه دارد. این دو رسانه تفاوت ماهُوی دارند. روزنامه روزی یک بار خبر می دهد، رادیو – مثل رادیو فردا که ظاهراً آقای حداد عادل «هر نیم ساعت» اخبار آن را گوش می کنند – هر روز دهها بار خبر می دهد؛ و اینترنت توانایی دارد که هر دقیقه اخبار را به روز کند. بنابراین، اخوی! اینترنت فاصله بین روزنامه و رادیو را «کم» نمی کند، اگر هم بکند «پُر» می کند، «کم» نمی کند!

اما همه اینها که گفتم مصداق الکلام یجرّ الکلام بود و حرف اصلی نیست. حرف اصلی این فرمایشات جناب حداد عادل است که فرموده اند: هیچ گاه در این پنجاه سال مانند امروز نگران اصل انقلاب نبوده اند!

تمنا می کنم یک بار دیگر این عبارت را بخوانید و لحظه‌ای روی آن دقت کنید: هیچ گاه در این پنجاه سال مانند امروز نگران اصل انقلاب نبوده ام!

و من حیران مانده‌ام که رئیس محترم فرهنگستان چه جنسی به بدن می زند که این طور ذهن و زبانش آغشته به اوهام است. نگویید تریاک و پای منقل و بساط رهبری و این حرفهای بی‌معنی، ما خودمان تریاکی‌ها دیده ایم، این نوع حرف زدن به هیچ وجه نتیجه تریاک نیست. تریاک آدم را محتاط و مآل اندیش می کند، نه آقا! آنچه غلومی (به قول رفقا بخوانید: قوو – لوو – می) مصرف می کند تریاک نیست، جنس دیگری است، قاطی داره، برای همین قاط می زنه. به نظرم نوعی – به قول امروزها – روانگردان است، شبیه آنچه در ایام نوجوانی ما لسد می خواندند، که چه «سفر»های جانانه‌ای داشت، و چه پایین آمدنهای دردناکی. درست از همین نوع اوهامی که حداد عادل دچار آن شده، و حالا معلوم می شود که بیچاره غلامِ علی نیست، غلام لسد یا چیزی از آن نوع است.... قاطی داره، برای همین هم قاطی کرده.

آخه مرد حسابی تو ۵۰ سال پیش حداکثر ۱۸-۱۹ ساله بودی و هنوز ۱۷- ۱۸ سال مونده بود به انقلاب اسلامی، تو از همون موقع نگران اصل انقلاب اسلامی بودی؟ تکنه تو هم تئوریسین انقلاب بودی؟ از هر کس خجالت نکشی، از مادر زن آقا مجتبی هم خجالت نمی کشی؟ نکند برای همین همسرانتان را توی بقچه می کنید که ازشان خجالت نکشید؟ شب چطوری بغلش می خوابی با این دروغها؟... نشئگی قدرت که تموم شه، خماریش خیلی سخته ها، من نصیحت هستم شما را.... «آقا من نصیحت هستم شما را»، به قول آن ملعون «طوری نکنید، طوری بشه، که بعدها مردم بگویند طوری شد»!

علی‌ سجادی