یکی از شگردهای روشنفکرنماها در برابر جوانان ناسیونالیست که بر پایه مکتب میهن سالاری در فضای سیاسی نفس میکشند، حربه دمکراسی و موازین جهان شمول آن میباشد.
روشنفکرنماهایی که مملکت را دو دستی به جریانات مذهبی سپردند؛ در برابر مکتب میهن سالاری و میهن پرستی جوانان امروز جبهه گرفته، و مدعی می باشند که فرهنگ ناسیونالیستی به فاشیست ختم می شود. البته بزودی نوشتاری در همین باب منتشر خواهم نمود که ناسیونالیست ایرانی خود دایه حقوق بشر است و موازین جهان شمول انسانی از فرهنگ و ناسیونالیست ناب ایران به جهانیان ارمغان داده شده است.
اما در باب این سخن یاوه روشنفکرنماها که ناسیونالیست به فاشیست ختم میشود، تنها یک جمله بسنده میکند که رهبران فکر این روشنفکرنماها در هر طیفی خود فرهنگ فاشیست را پربال و پرورش داده و در عمل بسیاری از انسانها را به کام مرگ کشاندند ، اگر این روشفکران مذهبی به زندگی پیامبرشان نگاه کنند می بینند که پایه گذار فاشیست خود رهبرشان است تا بیایم به روشنفکرنماهای چپ که به تنهایی استالین رهبر فکری اینان روی هر چه فاشیست را سپید کرد و هم اکنون کشورهای آرمانی این جریان برشکسته از وضعیت وخیم حقوق بشر رنج می برند.
اما هدف از نوشتن این جستار از آن است که جوانان ایران که با نویسنده نوشتار هم نسلی میباشند، حربههای دروغین و اهریمنی روشنفکرنماهای بیوطن مذهبی و بیخدا (جریانات چپ) را شناسایی و خنثی نمایند.
اگر جوانان ناسیونالیست از تاریخ کشورشان به گونهای ژرف آگاهی یابند در می یابند، فرهنگ و تاریخ پرشکوه ایرانمان بر پایههای دانش و موازین اخلاقی استوار شده است و موازین جهان شمول حقوق بشر از دل فرهنگ ایران زمین تدوین شده است.
اگر مغز مکتب میهن سالاری ایرانی را باز کنیم در می یابیم، موازین حقوق بشر به گونه پیشرفته تر و انسانی تر از امروز در نزد نیاکان ما رایج بوده و از دل فرهنگ ایران هوده آدمی ابداع و اجرا میگردیده است.
در واقع موازین حقوق بشر و دانش و خرد جمعی در دل مکتب میهن سالاری نهفته است و امروز ممالک جهان اول به خوبی از میهن سالاری پیروی می کنند و توانسته اند کشور خود را به پیشرفتهای صنعتی و اقتصادی سوق دهند.
اما از آنجایی که ممالک جهان سوم به پیشرفتهای صنعتی و اقتصادی به مانند کشورهای جهان اول دست پیدا نکنند، عدهای خود فروخته محلی از سوی کشورهای جهان اول ماموریت می یابند، و استخدام میشوند و مغزشان شستشوی سیاسی داده میشود و به عنوان روشنفکر آنان را به جوامع جهان سوم با سرنگی آلوده بر پیکر بیجان کشورهای جهان سوم تزریق میکنند، و در نتیجه موفق می شوند نیروهای راست و ملی هر کشوری را با دست مردم همان کشور سرکوب نمایند.
به نیکی به یاد دارم، در زندان با یکی از همین روشنفکرنماها که میپنداشت بیش از اندازه روشنفکر میباشد به نام کوهیار گودرزی بر سر نوع حکومت وارد گفتگو شدم و در ارتباط با نهاد پادشاهی دلایل و برهانها خویش را بر دایره ریختم و در حین گفتگو مثالی از کشورهای سوئد و نروژ به میان آوردم که سامانه پادشاهی در این کشورها به خوبی جواب داده است، اما ایشان به مانند دیگر هم پیالگیهای خویش اظهار کردند، شاه در این کشورها نقش سمبلیک را ایفا میکند، در آن لحظه از ایشان پرسیدم، پس چرا همین سمبل را بر نمیدارند، که بیکباره ایشان از جای خودشان پریدند و با تعصب خاصی موضعی خاص گرفتندو با آن زبان چرب و نرمشان فرمودند،( کشورهای مذکور دست به فرهنگ خویش نمیزنند، و پادشاهی در این کشورها فرهنگ است.)
با لبخندی تلخ نگاهی به این شخص انداختم و تلاش نمودم خشم خودم را فروکش کنم و گفتم: (جناب کوهیار گودرزی، گوش دراز خودت هستی، تو برای کشور سوئد که تنها ۳۰۰ سال است تمدن دارد این حق را قائل میشوی که دست به فرهنگ پادشاهی خویش نزند و آن را حفظ نماید، اما برای ما ایرانیان که بیش از ۲۵۰۰ سال پادشاهی پرشکوه داشته ایم این حق را قائل نمی شوی؟)
آری امثالی به مانند این آقایان روشنفکرنما کم نیستند که مرغ همسایه را غاز میپندارند و با خواندن دو کتاب خود را روشنفکر مینامند، اما در حقیقت عروسکهای کشورهای جهان اول میباشند تا باعث عدم پیشرفت کشورهای خویش شوند و در واقع به صورت صریح به کشورشان خیانت کرده و میپندارند راهشان درست است.
آری این آقایان غلامان حلقه به گوش غربیان و عربان می باشند و تعصبشان به فرهنگ غرب و عرب تا جایی است که به مانند همین کوهیار گودرزی رگان گردنشان کلفت می شود، و آنگاه در برابر فرهنگ کشور خودشان از سیب زمینی نیز بیرگ تر می باشند.
اما خویش کاری ما نیروهای ملی امروزه مطالعه ژرف و خواندن فرهنگنمان است و تا می توانیم بایستی بر روی فرهنگ میهن سالاری کار کنیم و آن را تبلغ نمایم و فریب ژستهای روشنفکری غضنفرهایی که تنها گل به خودی را از بر میباشند و ادعاهایشان گوش فلک را کر میکند نخوریم.
در باب این روشنفکرنماها به ویژه در زندان سخنها بیشمار در دلم موج میزند، اما بابت عدم مطرح شدن این خود فروختگان غربی و عربی تلاش می کنم، سکوت را پیشه کنم.
در پایان توصیهای به هم نسلیهای خویش دارم، که در راه ایران پرستی یادمان نرود فریب زبان و قلم بسیار قوی این عوامل بیوطن را نخورده و در برابر این زالو صفتان به محکمی بایستید، ایران امروزه به من و شما بسیار نیاز دارد، و نبایستی ایران عزیزمان را از فرزندان پاکش ناامید کنیم.
ایران هرگز نخواهد مرد
نگارنده: امید دانا
منبع