اگر ما از اول که رژيم فاسد را شکستيم و اين سد بسيار فاسد را خراب کرديم،
بطور انقلابی عمل کرده بوديم.
قلم تمام مطبوعات را شکسته بوديم
و تمام مجلات فاسد و مطبوعات فاسد را تعطيل کرده بوديم
و روسای آن ها را به محاکمه کشيده بوديم
و حزب های فاسد را ممنوع اعلام کرده بوديم
و روسای آن ها به سزای خودشان رسانده بوديم
و چوبه های دار را در ميدان بزرگ برپا کرده بوديم
و مفسدين و فاسدين را درو کرده بوديم اين زحمت ها پيش نمی آمد...
ما مردم انقلابی نبوديم! يک حزب فقط حزب الله، حزب مستضعفين...
خمینی در این سخنرانی تمام احزاب را فاسد میداند و خواستار نابودی تمام احزاب به جز حزب الله میشود و مردم را غیر انقلابی میخواند.
احزاب سیاسی را تهدید میکند که اگر سر جای خود ننشینند ما بطور انقلابی با آنها عمل میکنیم.
افتخار علی امام اول شیعیان را کشتن ٨٠٠ تن در یک روز میداند!
آیا باید به جنایت کاری مثل خمینی که در لباس روحانی دست جانیان تاریخ را از پشت بسته، ایراد گرفت و یا تکبیر گویان پای منبر او که هذیانهای جنایت بار چنین آدمی را از روی حماقت و یا مأموریت تایید میکردند؟ آنچه که مسلم است، یک پیر مرد روانی بدون تائید پا منبری هاش نمیتوانست چنین بی پروا دم از جنایت و فاشیسم بزند.