ماجرای کشته شدن فاطمه زهرا، دختر پیغمبر اسلام و مزرعه فدک یکی از داستانهای جانگداز آخوندهای شیعه است که به واسطه آن اشکها از خانه چشم مردم بیسواد و عامی و پای منبر نشین، ستاندند تا به این ترتیب اموراتشان سپری شود. این ماجرا از زبان آخوندهای شیعه عیناً از یکی از سایتهای آخوندی در زیر کپی میشود تا جای هیچ عذر و بهانهای برای آخوندها و احمقها نباشد و مرا به گزاف گویی و یا دروغ گویی متهم نکنند:
""
در سال هفتم هجري پس از پيروزي مسلمين در جنگ خيبر ، يهوديان اطراف مدينه وقتي اقتدار و شوكت اسلام ومسلمانان را ديدند هر كدام درصدد برآمدند كه به نحوي رضايت مسلمين را جلب كنند تا از حملات ايشان در امان باشند از جمله آنها دهكده اي آباد وپر رونق به نام فدك بود كه وقتي مردم آن دهكده دانستند در برابر نيروهاي توانمند اسلام تاب مقاومت ندارند خدمت رسول الله صل الله عليه و اله و سلم رسيدند و درخواست آشتي و صلح نمودند و خود با رضايت خاطر نيمي از دهكده را به رسول خدا بخشيدند و حضرت آنها را در كار خودشان آزاد گذارد .
طبق دستور الهي و آيه شريفه قرآن اين ملك مخصوص پيامبر است و كسي را در آن حقي نيست . پيامبر يكي دو سال عايدي اين مزرعه را كه بسيار زياد هم بود بين مستمندان بني هاشم و فقراي مدينه تقسيم كرد و بعد از آن كه آيه شريفه « و آت ذاالقربي حق» نازل شد پيامبر صل الله عليه و اله و سلم فدك را به دخترش فاطمه (س) بخشيد حضرت زهرا همچون پدر بزرگوارش ، عايدي فدك را صرف فقرا و مستمندان مي نمود وخود كمترين بهره اي از آن نداشت .
وقتي ابوبكر به خلافت رسيد ، دستور داد فدك را از حضرت زهرا(س) بگيرند ودر اين ميان عمر بيش از ديگران اصرار داشت. غصب فدك از دست صاحب اصلي آن صرفاً يك تجاوز به اموال شخصي فردي نبود ؛ بلكه اهداف بزرگتري را به دنبال داشت كه در واقع جلوگيري از آنها سبب شد تا دختر رسول خدا براي باز پس گرفتن آن ، دست به مبارزه و جدال با خليفه بزند. او مي دانست آنها هرگز راضي به پذيرفتن حق نيستند ؛ اما مي بايست از حق دفاع كند اگر چه در اين راه سيلي بخورد و با تازيانه دشمن بازوان خود را ورم كرده ببيند و با پهلوي شكسته و مجرو ح دارفاني را وداع گويد.""
برگرفته از كتاب فاطمه سلام الله عليها نور الهي
نوشته: علي ثقفي
حال با توجه به اینکه عمر و ابوبکر تنها یاران پیغمبر هستند که اجازه یافتند بعد از مرگ در جوار قبر پیغمبر اسلام دفن شوند، و کسانی که از مقبره محمد دیدن کرده باشند میدانند که دو قبر سمت چپ و راست قبر پیغمبر متعلق به عمر و ابوبکر است، به سبب نزدیکی و علاقه بیش از حد محمد به آنها .... در رابطه با این داستان مسخره چندین سئوال ساده مطرح میشود:
سئوال اول: منظور از پهلوی شکسته دقیقا کجای فاطمه زهرا است، چون طبق اطلاعات ناچیز آناتومی نویسنده، در قسمت پهلو استخوانی موجود نیست که با ضربهٔ لگد پسر عموی فاطمه بشکند، مگر اینکه دختر پیغمبر در ناحیه پهلو دارای استخوان اضافی بودهاند؟
سوال دویوم: چگونه است که مسلمین صدر اسلام که از یاران و اصحاب نزدیک به پیغمبر بوده اند و در رکابش سرها بریده و بندگان بیشماری از الله را به جرم عقیدهای متفاوت به قتل رسانده اند به خاطر چند متر زمین مزرعه فدک، دختر پیغمبرشان را که اتفاقاً دختر عمو و یا دایی و یا عمهشان نیز بوده و در ضمن یادگار پیغمبرشان هم هست، و علاوه بر اینها، همسر ولی مسلمین علی جانشین پیغمبر، مادر امامان را آنچنان کتک میزنند و با لگد آنچنان به پهلوی ایشان میکوبند که استخوان لگن خاصره ( تنها جای که استخوان دارد و به پهلو نزدیک است) میشکند که صدای تقش بعد از ۱۴۰۰ سال هنوز از بالای منابر مسلمین ایرانی به گوش میرسد؟ یعنی این مسلمین صدر اسلام آنچنان وحشی بودهاند که به خاطر چند متر زمین خشک و ناقابل دختر پیغمبر را به قصد کشت بزنند؟ و اگر جواب بله هست، چگونه میتوان این ادعا را که اعراب صدر اسلام در حملهای که به ایران کردند ( اگر در زمان حل حاضر، عدهای از کشور بولیوی با پای برهنه و کاردی به کمر بسته، بتوانند به آمریکا حمله کرده و آنجا را بگیرند، آن زمان هم اعراب توانسته اند به ایران حمله کرده و ایران را بگیرند، مقاله ش خواهد آمد، ولی حالا) ایرانیها را با رافت و مهربانی به دین اسلام راهنمایی کرده اند، را قبول کرد؟ یعنی اعرابی که به دختر پیغمبرشان نیز رحم نمیکردند، به مردم به قول خودشان آتش پرست عجم رحم میکردند؟
سئوال سیوم: هر کس گوشهی از فرهنگ اعراب را بشناسد میداند که در جوامع عربی، ارزش زن در جامعه و در وهلهٔ اول، بستگی تام و کمال دارد به مقام و منصب اجتماعی پدر، و در وهلهٔ دوم و اگر ازدواج کرده باشد بر اساس موقعیت اجتماعی شوهر سنجیده و رعایت میشود، در نتیجه و با توجه به این واقعیت، این سئوال مطرح میشود که فاطمه زهرا چگونه زنی بوده که موقعیت پدر و شوهرش مانع از آن نشده که دست رویش دراز نشود و در نزد مسلمین صدر اسلام آنچنان بی بها و بی ارزش بوده که مانند یک زن خیابانی و بی سرپرست با او رفتار شده است؟
سئوال چاروم: این وسط علی چگونه مردی به حساب میامده است که بدون ترس از او و انتقامش زدند پک و پهلوی زنش ( احتمالا لگن باسن بانو خرد شده) را شکستند؟
آخوندهای شیعه برای اینکه بتواند مفت خوری کنند، حاضرند آبروی پیغمبر و اسلام را بی محابا و در کمال آسودگی وجدان ببرند و حیثیت حضرتش را به لجن بکشند.