فروردین ۱۴، ۱۳۹۲

و لاجرم از خود به ستوه


دیری با من سخن به درشتی گفته اید
خود آیا تاب ِ تان هست که پاسخی در خور بشنوید ؟

رنج از پیچیده گی می بَرید ؛
از ابهام و
هر آنچه شعر را
در نظر گاه ِ شما
به زعم ِ شما
به معمایی مبدل می کند .

اما راستی را
از آن پیش تر
رنج ِ شما از ناتوانایی خویش است
در قلمرو ِ «دریافتن» ؛
که این جای اگر از «عشق» سخنی می رود
عشقی نه از آنگونه است
که ِ تان به کار آید ،
وگر فریاد و فغانی هست
همه فریاد و فغان از نیرنگ است و فاجعه .

خود آیا در پی دریافت ِ چیستید
شما که خود
نیرنگید و فاجعه
و لاجرم از خود
به ستوه
نه ؟

دیری با من سخن به درشتی گفته اید
خود آیا تاب ِ تان هست
که پاسخی به درستی بشنوید
به درشتی بشنوید ؟


احمد شاملو