بهمن ۳۰، ۱۳۹۱

مزایای شعار "مرگ بر آمریکا" برای انگلیس


نوکران انگلیسی‌ حاکم بر نظام جمهوری اسلامی ( مخصوصاً برادران لاریجانی ) بشدت نگران برقراری رابطه دیپلماتیک و طبیعی بین ایران و آمریکا هستند و همه تلاش خود را به کار میبرند تا این رابطه برقرار نشود........چرا؟

دلیل:
پس از انقلاب ننگین ۵۷، اولین کاری که نوکران انگلیسی‌ کردند، ریختن به سفارت آمریکا و بستن آن بود، یعنی‌ بستن دروازه‌های ایران بر روی مردم دنیا و معرفی ایرانی‌ به عنوان یک مشت انسان بی‌تربیت و وحشی که مشکلاتش را با روش‌های تروریستی حل می‌کند و نه به روش متمدنانه و شهری که همانا گفتگو است.

بستن دروازه‌های ایران برای رسیدن به چندین هدف مهم انجام گرفت:

۱- اولین و مهمترین اهداف، چپاول اقتصادی و سرمایه‌های ایران از طریق ایجاد بازار سیاه و انحصاری کردن خریداران نفت ایران که همانا قاچاقچیان بین‌المللی انگلیسی‌ میباشند، و غارت ایران در خفا بود، و شاهد بودیم که چگونه ایران را به خاک سیاه نشاندند، و چنگیز وار و اسکندر گونه، چه چپاولی کردند، و این در حالی‌ بود که همهٔ دنیا در حال ساختن کشور‌هایشان و جهش از فقر به زندگی‌ طبیعی برای مردمانشان بودند ( نمونه: ترکیه که در آن زمان توریست‌های کشور‌های دیگر جرات عبور از ترکیه را نداشتند چرا که مردم گرسنه ترکیه با سنگ و چوب به آنها حمله میکردند، نمونهٔ دیگرش کشور‌های عربی‌ خلیج فارس که اگر عکس‌های ۳۴ سال پیش آنها را ببینید دقیقا صحرا‌های خشک و بی‌ آب و علفی را شاهد خواهید بود که چند شتر در آنها آزاد میگردند و اینجا و آنجا چادری خود نمای میکرد و اینک به شکل افسانه ای، به بهشتی خوش آب و هوا تبدیل گشته اند)، و تنها ایران بود که به سوی‌‌ فقر و ویرانی پیش میرفت و هنوز هم میرود.

۲- هدف دیگر، عقب نگاه داشتن جامعه و مردم ایران از طریق جلوگیری از رفت و آمد مردم دنیا به ایران بود. یعنی‌ جلوگیری از ورود توریست ها، دانشمندان، اندیشمندان، محققان، تاریخ نگاران، هنرمندان، نویسندگان و تمامی کسانی‌ که میتوانستند به ایران آمده و فرهنگ و تاریخ کهن ایران و ایرانی‌ را از نزدیک شاهد باشند و احتمالا آنرا در خارج از ایران نشر بدهند و یا در مورد آثار باستانی ایران تحقیق کنند، کتاب بنویسند و در باز گشایی رمز‌های تاریخی‌ ایران کمک کنند. همچنین اگر درهای ایران باز بود، چپاول آثار باستانی ایران و یا تخریب آنها، مصادره فرهنگ ایرانی‌ به سود هر کشوری که به آنها پول بپردازد و یا نوکریشان را بکند ( مولانا را ترکیه تصاحب کند، نظامی را دولت باکو و الا آخر) به راحتی‌ صورت نمیگرفت. همچنین مردم ایران از رشد فکری و فرهنگی‌ مردم دنیا بیخبر مانده و از آنچه که در دنیا می‌گذرد بی‌تاثیر بمانند، و از این طریق در زندان تحجر آخوند اسیر گشته و خیال کنند که دنیا همین داستان‌های احمقانه‌ای است که آخوند به خوردشان میدهد، البته در این راه سوزاندن و خمیر کردن صد‌ها تن‌ کتاب ارزشمند و فراری دادن و یا کشتن استادان واقعی‌ دانشگاه ها، تحت عنوان انقلاب فرهنگ آخوندی کمک بسزایی بود.

۳- هدف بعدی معرفی‌ ایرانی‌ به عنوان یک مشت وحشی تروریست و زبون نفهم بود. برای این کار میبایستی صورت و ظاهر جامعه ایران را عوض میکردند و از مردم خوش لباس ، مدرن و با سلیقه ایران، چهرهای تروریست گونه به نمایش میگذاشتند، پس ایرانی‌‌ها را به زور شلاق، زندان، توهین و جریمه مجبور کردند مانند مردم جنگ زده فلسطینی جامه به تن‌ کرده و سر و روی خویش را بیارایند، مردان تحصیل کرده ایرانی‌ میبایستی مانند ولگردان و بیکاران خیابانی فلسطینی که دم درب مغازه‌های خواربار فروشی نکبت بار حقیر، چمباته میزنند، شلواری کثیف پوشیده و یک پیرا‌هن چرک گشاد را بر روی آن انداخته و با سر و روی نتراشیده و ژولیده در محل کار، خیابان و جامعه ظاهر شوند، و زنهای تحصیل کرده ایرانی‌ نیز مانند زنان نان پز فلسطینی در گونی سیاه رفته و سرکوب و خاک تو سری که جامعه مرد سالار متحجر عقب مونده آخوندی به آنها تحمیل کرده است را با روسری‌های بزرگ بدرنگ به نمایش بگذارند، و خود را به عنوان بردگان جنسی‌ فاقد شعور و سرکوب شده که فقط به درد رختخواب انحصاری یک مرد متعفن میخورند، در چشم دنیا به نمایش بگذارند. پس راه پیمایی‌های مسخره تحت هر عنوانی ترتیب دادند و از این جماعت پریشان حال پریشان ظاهر عکس‌ها و فیلم‌های متعددی گرفته شد و در دنیا به عنوان ایران و ایرانی‌ پخش گشته و به مردم دنیا چهره ایرانی‌ به این ترتیب شناسانده شد. و وقتی‌ در سال ۲۰۰۹ و یا ۱۳۸۸، خیابان‌های ایران پر شد از جوان‌های زیبای رشید و پر شور ایرانی‌، که صمیمانه آزادی را فریاد می‌زدند و توقع انصاف و رسیدگی به تقلب و کودتا انتخاباتی را داشتند و متمدنانه راهپیمایی میکردند، دنیا با دیدن این عکس‌ها و چهره‌ها و این جمعیت ایرانی‌ که همگی‌ تحصیل کرده و با نشاط بودند، شوکه شد. اکثر غربی‌ها با تعجب میپرسیدن، آیا اینجا ایران است و اینها ایرانی‌ اند؟ و تازه دنیا متوجه شد که آنچه به عنوان ایرانی‌ به آنها نشان داده شده است، نمایش مسخره انگلیسی‌ هاست که نزدیک به ۶۰۰ سال است که ایران و ایرانی‌‌ها را قربانی کرده اند و همهٔ سعی‌‌شان این بوده که با وحشی قلمداد کردن ایرانی‌ ها، دزدی‌های فرهنگی‌، تاریخی‌، علمی‌ و مالی‌ که از ایران کرده اند را به این ترتیب بپوشانند. هم مالمان را بردند، هم جانمان را گرفتند، هم زجرمان دادند، هم آبرویمان را ریختند، و این حکایت همچنان ادامه دارد.

۴- هدف مهمتر خود تبعیدی ایرانی‌‌ها بود، یعنی‌ تبدیل ایران به یک زندان بزرگ و در پی‌ آن طاقت فرسا کردن این زندان برای ایرانی‌‌ها و در نتیجه فراری دادن نیروهای کارامد، متخصص، تحصیل کرده، متفکر و هر ایرانی‌ که احتمالا می‌توانست برای این نظام مسله ساز شود. ایرانی‌‌هایی‌ که تحمل و یا توانایی و ایستادگی در مقابل تحقیر و زور را نداشت مجبور به خروج از ایران شوند. یعنی‌ همان مجازاتی که در دیگر کشور‌ها برای مجرمین واقعی‌ صورت می‌گیرد و طبق آن مجرم به خارج از میهن خویش تبعید میگردد، در مورد میلیون‌ها ایرانی‌ با بستن دروازه‌های ایران به صورت خود تبعیدی به اجرا درامد، بدون اینکه جرمی‌ صورت گرفته باشد و بدون اینکه رژیم اشغالگر به خود زحمتی بدهد.

با توجه به همه این دلایل و اهداف سودمند برای دولت فخیمه انگلیس، "مرگ بر آمریکا" گفتن ایرانی‌‌ها یعنی‌ بسته بودن دروازه‌های ایران، سود سرشاری را به سوی‌‌ ارباب برادران لاریجانی ( مهره‌های رسوا شده و در نتیجه "دیگر به دردنخور" و در حال سوخت انگلیس) باند خامنه‌ای ( مهره‌‌های آبرو باخته انگلیس )، رفسنجانی ( مهره سوخته انگلیس) و احمدی‌نژاد (دلقک کارامد و جنجالی انگلیس که هنوز به او امید هست) روانه می‌کند در نتیجه از شعار مرگ بر آمریکا به هیچ وجهی نباید دست کشید چرا که بنا بر فتوای آیت الله انگلیس، اشکال شرعی دارد.


در آخر و به عنوان توضیح باید بگم که این نوشتار به معنی‌ آن نیست که از آمریکا و سیاست‌های ویرانگر آن بر علیه ایران دفاع شده باشد، این نوشتار تنها و تنها برای روشنگری در مورد آنچه که در حال جریان است، میباشد و بس.