خواجه نصیرالدین طوسی، دانشمند ایرانی که شر اعراب جاهل وحشی را از سر ایران و ایرانیها کم کرد و آنچنان آنان را در هم کوبید که تا امروز سر بلند نکردند.
به مناسبت هشتصد و دوازدهمین زادروز خواجه نصیرالدین طوسی، نشان نسخه عربی جستجوگر گوگل، به تصویر این دانشمند بزرگ ایرانی آراسته شد.
نقش خواجه نصیر طوسی بر نشان گوگل، در رسانههای عربی خبرساز شد و چه در تیتر و چه در متن، عنوان "فارسی" در کنار نام این دانشمند برجسته نشست و تآکید شد که جستجوگر گوگل، علم ستاره شناسی ایرانیها که مادر علم نجوم دنیا است را به رسمیت شناخته و آنرا گرامی داشته است، حال آنکه سنت رایج جهان عرب این بوده که در نام بردن از دانشمندان مسلمان، بویژه آنانی که در عصر عباسی زیسته اند که قلمرو خلافت اسلامی از مرزهای چین و هند تا آفریقا گسترده بود، به تبار و ملیت این دانشمندان اشاره نکرده، صرفاً به عنوان "دانشمند مسلمان" بسنده می کنند.
اما شکستن این سنت در مورد خواجه نصیرالدین طوسی، لزوماً به این معنی نیست که رسانههای عرب، ایرانی بودن و تبار پارسی او را همپای جایگاه علمی او، درخور اهمیت و شایان پاسداشت یافته اند.
جدل و نزاع شیعی - سنی و پارسی - عربی که در سالهای اخیر بر فضای خاورمیانه سایه افکنده، پای خواجه نصیرالدین طوسی را پس از قرنها دوباره به جبهه بندیهای خاورمیانه کشاند و نویسندگانی در رسانههای عربی یادآور شدند که این دانشمند ایرانی، وزیر هلاکو خان مغول بوده که با سرنگون ساختن عباسیان، بساط خلافت اسلامی را برای همیشه برهم چید و چنان ضربهای بر عرب زد که دیگر نتوانست از زیر بار آن برخیزد.
در ایران، خواجه نصیرالدین طوسی هم به سبب شخصیت علمیاش جایگاهی والا دارد و هم از بابت نقشی که در حفظ و رشد فرهنگ ایرانی در عصر ویرانگری مغولان ایفا کرد. از لحاظ مذهبی هم، خواجه نصیرالدین طوسی از بزرگان علم کلام شیعی است و شرحی که شاگردش علامه حلی بر کتاب او، تجرید الاعتقاد نوشت، هنوز از کتابهای درسی اصلی حوزههای علمیه است.
اما در جهان عرب، خواجه نصیر الدین طوسی را عمدتاً بزرگترین ضربهای میشناسند که در تاریخ به جهان عرب، وارد شده و نوشتهها در باب "خیانت" او فراوان است. از این دید، نه ناسیونالیستهای سکولار عرب دل خوشی از این دانشمندان ایرانی دارند و نه مذهبیها، بخصوص که با رشد چشمگیر بنیادگرایی اسلامی و سلفیگری، موجی ضدشیعی و ضدایرانی برخاسته است. خواجه نصیر هم در دید اینان، هم مذهب شیعه را نمایندگی می کند و هم ضدیت با عرب را.
با نقش بستن تصویر خواجه نصیر بر نشان گوگل، در گوشه و کنار فضای مجازی و مکتوب عربی، اظهارات شدیداللحن ابن تیمیه، فقیه بنیادگرا درباره این دانشمند ایرانی رخ نمود و از زبان داعیان سلفی نقل شد.
`نصیر الشرک و الکفر و الالحاد`
ابن تیمیه، ایدئولوگ و احیاگر اسلام بنیادگرا به شمار می رود، او که هم عصر خواجه نصیرالدین طوسی بوده، کتابی به نام منهاج السنه در رد شیعه دارد که در آن نوشته است هلاکو خان مغول، به صلاحدید خواجه نصیر بود که خلیفهی عباسی و و علما و روحانیون مسلمان را به قتل رساند اما صنعتگران و بازرگانان را به دلیل نفعی که به او میرساندند، زنده گذاشت.
ابن تیمیه در کنار حملاتش به اندیشههای شیعی خواجه نصیرالدین طوسی، او را ملحدی خوانده که نماز نمیخوانده و حتی در ماه رمضان هم دست از میخوارگی بر نمیداشته و خودش و پیروانش به ارتکاب به اعمال حرام مشهور بوده اند.
ابن قیم، شاگرد ابن تیمیه پا از استاد فراتر گذاشته، خواجه نصیرالدین طوسی را "نصیر الشرک و الکفر و الالحاد" نامیده که خلیفه مسلمین و قاضیان و فقیهان و محدثان را به قتل رساند اما فیلسوفان و منجمان و طبیعت گرایان و جادوگران را از کشتار در امان گذاشت و گرامی داشت. ابن قیم در كتاب اغاثه اللهفان (نجات درماندگان) نوشته که خواجه نصیر، آفرینش جهان را رد کرد و معاد را باطل دانست و منکر برخی از صفات خداوند بود.
دیدگاه ابن تیمیه دربارهی نقش خواجه نصیرالدین طوسی در فتح بغداد به دست مغولان و سقوط عباسیان، مورد مناقشه مورخان است. جامعترین مجموعه اسناد تاریخی در رد ادعاهای ابن تیمیه و همفکرانش علیه خواجه نصیر طوسی را سید علی میلانی، یکی از علمای حوزه علمیه قم در کتابی به نام "شیخ نصیرالدین طوسی و سقوط بغداد" گرد آورده است.
در این کتاب به گزارشهایی تاریخی استناد شده که منابع اصلی روایت چگونگی سقوط بغداد به دست مغولانند، همچون روایت ابن فوطی که خود شاهد سقوط بغداد بوده و به دست لشگریان مغول به اسارت گرفته شده و روایتش را یک سال پس از این ماجرا نوشته و همچنین گزارشهای دیگری که در یکی دو قرن پس از این سقوط بغداد نوشته شدهاند. آقای میلانی در هیچیک از این گزارشها، نشانی از خواجهنصیرالدینطوسی و نقش او در فتح بغداد نیافته است.
از جمله منابع اصلی مورخان در مورد سقوط بغداد که سید علی میلانی هم به آن استناد کرده، تاریخ ابیالفداء (المختصر في اخبار البشر) است که نویسندهاش، شش سال پس از فتح بغداد به دنیا آمده و خود، سالها بعد به عنوان فرمانروای حماه (در سوریه کنونی) با مغولان جنگیده و شکستشان داده و مانع از پیشروی آنان در شام شده است.
ابوالفداء در تاریخ خود هیچ اشارهای به نقش خواجه نصیر در فتح بغداد نکرده و نوشته که هلاکو خان را نه وزیرش خواجه نصیر، بلکه وزیر مستعصم، آخرین خلیفه عباسی تشویق به فتح بغداد کرد. بنابر روایت ابیالفداء آمده، در بغداد نزاعی میان شیعیان و اهل سنت در میگیرد و ابوبکر، پسر خلیفه و رکنالدیندوادار، فرمانده ارتش، به سپاهیان دستور حمله به محله شیعیان بغداد و غارت آن را میدهند. ابنعلقمی، وزیر خلیفه که شیعه مذهب بوده نامهای به هلاکو خان مینویسد و او را تشویق به حمله به بغداد میکند.
پس از آنکه قشون مغول، سپاه یکصدهزار نفری خلیفه را در دو جنگ شکست میدهد و به آستانهی بغداد میرسد، ابن علقمی به دیدار هلاکو خان میرود و سپس نزد خلیفه باز میگردد و به او میگوید که هلاکوخان قول داده است که اگر خلیفه تسلیم شود، همان گونه که با سلطان روم (غیاث الدین کیخسرو سلجوقی) رفتار کرد، او را در مقام خود ابقا کند. خلیفه هم میپذیرد و همراه با علما و بزرگان دربارش نزد هلاکو می رود اما هلاکو دستور میدهد خلیفه و همگی همراهانش را بکشند و سپس سپاهیانش به بغداد میریزند و شهر را غارت میکنند.
تنها نشانهای که سید علی میلانی از خواجه نصیرالدین طوسی در گزارشهای تاریخی از سقوط بغداد یافته، روایت ابن طقطقی، مورخ همدوره خواجه نصیرالدین طوسی است که میگوید که ابن علقمی، وزیر خلیفه عباسی، با وساطت خواجه نصیر نزد هلاکو خان رفته است.
آقای میلانی همچنین از برخی از شاگردان ابن تیمیه یاد کرده که مخالف دیدگاه استاد خود بودهاند همچون ابوعبدالله ذهبی که در کتاب خود به نام العبر (عبرتها) ماجرای سقوط بغداد را مشابه ابی الفداء روایت کرده بیآنکه هیچ نامی از خواجه نصیرالدین طوسی ببرد و ابن کثیر، از مفسران بزرگ قرآن و مورخان نامدار که در کتابش البدایة و النهایة (آغاز و پایان) با دید شک و تردید به روایت استادش از چگونگی سقوط بغداد نگریسته است.
با همه این داستانها، نکته اینجاست که بحث و جدل و بازتابی که نقش خواجه نصیر طوسی بر نشان گوگل برانگیخت بار دیگر یادآور شد که با تمام پیشرفتهای علمی بشر و در عصر انقلاب اطلاع رسانی، گزارش رخدادها و قضاوت درباره شخصیتهای علمی و سیاسی، تفاوت چندانی با هفتصد سال پیش نکرده است.
منبع: سایت ۷وادی
لیست دانشمندان علم نجوم ایران که سرآمد همهٔ دانشمندان دنیا هستند و اکثر اکتشافات و کارهای ارزشمند آنان در علم نجوم به نام غربیها ثبت شده است.
۱- عمر خیام (ملقب به بهر العلوم و یا دریای علم)
۲- ابونصر محمد بن طرخان فارابی
۳- عبدالرحمن صوفی
۴- ابو جعفر خازن
۵- ابونصر عراق
۶- ابوریحان بیرونی
۷- محمد بن موسی خوارزمی
۸- ابوالحسن علی بن احمد نسوی
۹- مظفر اسفزاری
۱۰- ابوالحسن قائنی
۱۱- محمد بن ایوب طبری
۱۲- حسام الدین سالار
۱۳- خواجه نصیرالدین طوسی
۱۴- قطب الدین محمود شیرازی
۱۵- عبدالملک شیرازی
۱۶- شرف الدین طوسی
۱۷- محمود چغمینی خوارزمی
۱۸- غیاث الدین جمشید کاشانی
۱۹- علاء الدین علی قوشچی
۲۰- شمس الدین اکفانی سنجاری
۲۱- انوری، علیبن محمدبن اسحاق ابیوردی ملقب به اوحدالدین