اسفند ۰۲، ۱۳۹۱

بادگیر‌های یزد لوگوی کشور دبی ......تمدن غارت شده


مشرق نوشت: برنامه ای که می توان آن را "خیانت آمیز ترین اقدام علیه هویت ملی ایران" دانست تلاش گستاخانه شیوخ امارات برای "ثبت جهانی بادگیر ایرانی" با عنوان "بادگیر و میراث عربی" در سازمان ملل متحد می باشد. هم اکنون مراحل اصلی این پروژه با جدیت توسط این کشور پیگیری شده است و عنقریب این دزدی آشکار به رسمیت خواهد رسید.

چندین سال است که اعراب حوزه خلیج فارس و به خصوص کشور امارات متحده عربی چشم طمع به آب و خاک سرزمین ایران دوخته اند این رفتار نابجا از تغییر نام خلیج فارس آغاز شد و سپس نوبت به جزایر سه گانه رسید. اما این زیاده خواهی به همین جا ختم نشد و این بار، اعراب، یکی از قدیمی ترین و بومی ترین دانش ایرانی را به یغما برده اند.

بادگیر ایرانی را می توان یک نمونه عالی هنر مهندسی به شمار آورد که در حالی که هوای بیرون بسیار گرم است و از آسمان آتش می بارد، بدون صرف هیچ گونه انرژی و صرفا با طراحی مناسب سیستم هدایت هوا، شرایط خنک با تفاوت دمای حدود ۳۰درجه با بیرون را فراهم می کند. این نمونه عالی معماری ایرانی در جای جای سرزمینمان بنا شده است. اما چه شد که این اثر ملی به یغما رفت.

در سال ۱۸۹۰ میلادی، درگیری هایی بین دولت انگلیس و شوروی بر سر در اختیار گرفتن خاک ایران صورت گرفت، که این امر تأثیر بسیار منفی بر روی اقتصاد کشور ایران گذاشت. این اتفاق، یکی از دلایلی بود که باعث خروج سرمایه‌ها و سرمایه داران از ایران گردید. تجار و کسبه شهر بستک در استان هرمزگان نیز از این امر مستثنا نبودند.

یکی از شهرهایی که برای تجارت مناسب دیدند، شهر دبی بود (ساحل دوبی درگذشته‌ای نه چندان دور، محل تجمع ملاحان و باربران عربی بود که برای تخلیه و بارگیری لنج‌های ایرانی ساعت‌ها زیرآفتاب سوزان و بر روی رمل‌های تف دیده بر پا می ایستادند و به تلألؤ امواج شمالی خلیج فارس چشم می دوختند). بستکی‌های مهاجر در این منطقه، محله بستکیه را بنا نهادند و معماری شهر بستک ایران را عیناَ در بستکیه بازسازی نمودند.
حال با گذشت حدود یک قرن از این مهاجرت، کشور امارات متحده عربی اقدام به برگزاری مسابقات بین المللی معماری نموده است. نکته قابل توجه در این مسابقات این است که تندیس اهدایی به برگزیدگان، نماد بادگیر ایرانی است.





اولین برنامه،تبلیغات گسترده معماری بادگیر در رسانه های عربی در کنار ترویج ساخت و ساز به سبک معماری بادگیر ایرانی در اقصی نقاط امارات با هدف جذب گردشگر می باشد. این اقدام امارات کاملاَ موفقیت آمیز بود، زیرا آن دسته از گردشگران بین المللی که شیفته ی معماری شگفت انگیز و سنتی بادگیر بودند، به بازدید از شهر بستکیه اقدام کردند. مدیران شهری با این موضوع با وسواس خاصی برخورد می کنند. به گونه ای که حفاظت ویژه ای از این معماری صورت می گیرد تا کوچک ترین آسیبی به اینگونه بناها وارد نشود.





دومین برنامه که می توان آن را "خیانت آمیز ترین اقدام علیه هویت ملی ایران" دانست تلاش گستاخانه شیوخ امارات برای "ثبت جهانی بادگیر ایرانی" با عنوان "بادگیر و میراث عربی" در سازمان ملل متحد می باشد. هم اکنون مراحل اصلی این پروژه با جدیت توسط این کشور پیگیری شده است و عن قریب این دزدی آشکار به رسمیت خواهد رسید.




اما فقط این اماراتی نیستند که به ارزش این شاهکار ایرانی پی برده اند،کارشناسان اروپایی و علی الخصوص انگلیسی ها، تمرکز ویژه ای بر روی بادگیر ایرانی دارند و با معاصرسازی این تکنولوژی، در حال ترویج استفاده از آن با هدف کاهش مصرف انرژی برآمده اند و نمونه های موفقی را بنا نهاده اند. جالب تر اینکه، مطالعات اولیه درخصوص اجرای بادگیر در انگلستان،در شهر یزد و توسط کارشناسان انگلیسی(در پوشش توریست) صورت گرفت. بعد از اتمام این سفر پژوهشی، تعدادی از ساکنان شهر یزد که ساختمان آنان مورد بازدید قرار گرفته بود،اعلام کردند که بخش های اصلی بادگیرها مورد تخریب تعمدی توسط این "پژوهشگرانِ توریست نما" قرار گرفته و قابلیت اجرایی خود را از دست داده است.





اکنون سالیان درازی است که میراث فرهنگی و معماری غنی ایرانی مورد بی مهری قرار گرفته است. در حال حاضر هیچ بهره برداری مفیدی در خصوص آشنایی مردم ایران با میراث گران بهای گذشته صورت نگرفته است.اکثر بناهای با ارزش فرهنگی در حال تخریب می باشد. علاوه بر این، این سوء مدیریت تاثیر بسزایی در کاهش جذب گردشگران خارجی در بازدید از میراث فرهنگی داشته است.









سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، تنها نهاد رسمی کشور است که سال ها مسئؤلیت سنگین صیانت، حفاظت، مرمت، شناسایی، شناساندن و ثبت و معرفی ملی و بین‌المللیِ مواریث مدنی و معنوی کشور را بر شانه گرفته است. انتظار میرفت کشوری با چنین موقعیت و اعتبار تاریخی- فرهنگی در صیانت از سنگرهای تاریخ و فرهنگ و مواریث مدنی و معنوی خود شهره آفاق می‌بود، اما متاسفانه مشاهده می‌کنیم که عملاً گام به راهی نهادهایم که اینک در بی‌توجهی به مواریث فرهنگی و صیانت از آثار فرهنگی و باستانی و ابنیه تاریخی شهره شده‌ایم.

اکنون نه تنها این سازمان در راستای تحقق این اهداف گام بر نمی‌دارد بلکه با تصمیمات و اقداماتی که در پیش گرفته زمینه‌های تخریب و آسیب‌پذیری مواریث سترگ فرهنگ ملی و اسلامی و بشری نیز فراهم شده است.
چندپاره کردن این سازمان و انتصاب مدیران غیرمتخصص از جمله آفت‌هایی است که خصوصا طی سال‌های اخیر گریبانگیر مدیریت میراث فرهنگی کشور شده و آسیب‌هایی را بدان وارد آورده است که ابعاد و زوایای خسارتبار آن در شرایط کنونی قابل ارزیابی نیست. در حال حاضر، تصمیماتی بر مبنای استدلال‌های ناصواب در عرصه میراث فرهنگی ایران به مرحله اجرا گذاشته شده است که تبعات آن نه‌تنها رسیدگی به وضعیت مواریث مدنی و معنوی و و یادمان های تاریخی ما را در کوتاه‌ مدت بیش از این تضعیف یا مختل خواهد نمود، بلکه در درازمدت چه بسا تمامیت ارضی و هویت ملّی کشور را در معرض تهدید قرار خواهد داد.
تجربه و تقدیر تاریخی ما می‌بایست این واقعیت را به ما آموخته باشد که زنگ خطر فروپاشی ملت‌ها و فرهنگ‌ها و انحلال جامعه‌ها و حتی افول و انحطاط تمدن‌ها هنگامی شنیده شده که جامعه‌ای، از درون، ریشه‌هایِ اصالت و هویت و ارزش‌های خود را نشانه گرفته و دست تجاوز و تخریب به سوی مواریث مدنی و معنویاش گشوده است.

امید است محمد شریف ملک زاده رییس متخصص سازمان میراث فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری بجای کارهای سیاسی مانند برگزاری جشنواره «صدای بهار» به وظایف اصلی خود در حفظ میراث ایرانی بپردازد.


منبع