۶.۱۲.۹۱

زجری که انگلیس از ایجاد ارتباط مجدد ایران و آمریکا میبرد.


سیاست انگلیس‌ها در سوریه همواره مورد انتقاد هم مخالفان و هم موافقان حکومت سوریه بوده است. این در حالی است که هر چه بیشتر می گذرد، ابعاد بیشتری از سر در گمی انگلیس‌ها در تعامل با پرونده سوریه به چشم می خورد. در حالی که از یک سو امریکا به صراحت صحبت از عدم ارسال اسلحه به مخالفان اسد کرده است و عملا مدعی است که هیچ حمایت تسلیحاتی از آنها نمی کند از سوی دیگر در برابر حمایت تسلیحاتی اروپایی‌ها و جنایت‌های میدانی مخالفان سکوت اختیار کرده است که این دوگانگی باعث به وجود آمدن سوال‌های بسیاری شده است. انگلیس‌ها از نزدیکی‌ و ارتباط ایران و آمریکا در حال زجر کشیدن و شکنجه روحی‌ هستند و این در تحلیل‌ها و سخنانشان به وضوح مشخص است، به تحلیلی از روزنامه الحیات چاپ لندن توجه کنید تا صحت گفته بالا را به خوبی‌ دریابید.


روزنامه الحیات، چاپ لندن در یادداشتی به این موضوع پرداخته و می نویسد: امریکایی‌ها وقت تلف می کنند. ظاهرا هیچ عجله ندارند. وزیر امور خارجه‌شان فکرهایی برای راضی کردن اسد برای کناره گیری در ذهن دارد و قصد دارد به زودی سفر خود به اروپا و خاورمیانه را نیز آغاز کند، هدف اول او شنیدن نظرهای مختلف درباره سوریه است. گویی در این دو سالی که سوریه ناآرام است چیزی درباره سوریه گفته نشده است. انگار نه انگار هم ۹۰ هزار نفر تا کنون کشته شده اند. جناب آقای وزیر ظاهرا نمی خواهند بپذیرند که اکنون وقت شنیدن حرف‌های دیگران نیست. این حرف‌ها را مدت‌ها است که زده اند و همه شنیده اند. واشنگتن دائما می گوید که تغییر حتمی است و باید با شرکای بین المللی مان همکاری کنیم تا به یک راه حل دیپلماتیک برسیم. اما شرکایشان، روس‌ها و شرکای شرکایشان، ایرانی‌ها علنا و نه در خفی به آنها می خندند و می گویند که قرار نیست شما تکلیف سوریه را روشن کنید.

نویسنده این یادداشت در ادامه می نویسد: در حالی که تروریست‌ها روز به روز بیشتر در میان مخالفان اسد نفوذ می کنند و امریکایی‌ها فقط دست بسته نظاره گیر تبدیل شدن وضعیت به یک فضای تروریستی هستند، ایران و روسیه همه گونه حمایتی از اسد و ارتش او به عمل می آورند و تمامی نیازهای او را بر آورده می کنند. اکنون نیز در حال سازماندهی یک جریان شبه نظامی از علویان برای برخورد با مخالفان اسد هستند.

نویسنده در ادامه یادداشت خود ضمن نزدیک دانستن سیاست‌های اوباما به ایران می نویسد: بر خلاف آن چه اوباما در فضای علنی و رسانه‌ای بیان می کند و مقام‌های امریکایی در انتقاد از نظام اسد بر زبان می رانند، به نظر می رسد که چندان هم مواضعشان در قبال سوریه از ایران دور نیست. در حقیقت می توان گفت که سیاست‌های اوباما از دوره اول ریاست جمهوری‌اش تا کنون بر خلاف آن چه ادعا می کرده، همگی به سود جمهوری اسلامی بوده است. جمهوری اسلامی که تلاش بسیاری می کند تا در جهان اسلام و کشورهای عربی نفوذی بی‌بدیل داشته باشد و قدرتی مطلق به حساب آید و جایگاه هم پیمانانش را بیش از پیش تقویت کند. امریکایی‌ها در حالی عراق را ترک گفتند که جمهوری اسلامی به سرعت توانست جای خالی آنها را در این کشور پر کنند. جمهوری اسلامی همچنین توانسته است در سایه تحریم‌ها و فشارهای بین المللی به رویای هسته‌ای شدنش برسد و تنها مذاکره دو جانبه با هر کشوری را به این شرط بپذیرد که قدرتش را به رسمیت بشناسد.

نویسنده در ادامه پیشنهاد مذاکره مستقیم امریکا به ایران را نشانه اعتراف به شکست واشنگتن در قبال تهران تعریف می کند و می نویسد: در حالی که ایران در سایه تحریم‌های سنگین امریکا و متحدانش هیچ گاه پیشنهاد مذاکره به امریکا نداده است، پیشنهاد مذاکره مستقیم از سوی واشنگتن به تهران در حقیقت به نوعی اعتراف به شکست در برابر ایران است. به عبارت دیگر امریکا نقش ایران را در پرونده‌های مختلف منطقه‌ای از جمله در سوریه، عراق، لبنان و حتی مصر، بحرین و یمن به رسمیت شناخته است. در برابر این نفوذ روز افزون ایران امریکا هیچ چیز جز برگه فشار به اسرائیل برای از سرگیری مذاکرات با فلسطین در اختیار ندارد. پرونده‌ای که تا کنون هزاران بار تجربه مذاکرات را از سر گذرانده و همان طور که دیده ایم و می دانیم و از اسرائیل شناخته ایم هیچ وقت به کوچک‌ترین نتیجه‌ای نرسیده است. ( شکست واشنگتن؟ امریکای‌ها با سیاستی که در قبال ایران داشته اند بیشترین منافع اقتصادی را متوجه کشورشان کردند. )

انگلیس‌ها از اینکه آمریکا دیگر بازوی نظامی آنها نیست، در حال بالا پایین پریدن میباشند.

در پایان این یادداشت آمده است: خلاصه کلام این که اوباما در برابر سیاست‌های ایران و به دنبال آن سوریه هیچ کاری نمی تواند از پیش ببرد. نتایج سیاست‌های او هیچ کدام نه به سود امریکاست نه به سود خاورمیانه. تهران به هیچ وجه قصد ندارد دست از برنامه هسته‌ای‌اش بردارد( برنامه هسته‌ای خیالی که انگلیس‌ها در تبلیغات رسانه‌هایشان ساختند، همانطوری که برای پاکستان عقب مونده و هند غارت شده زمین سوخته ساختند) و هیچ نیتی هم برای تغییر سیاست‌های منطقه‌ای خود که باید اقرار کرد، جایگاه ایران را نسبت به گذشته بسیار تقویت کرده است، ندارد. بنابراین شراکت بین المللی‌ای که امریکایی‌ها دائما از آن دم می زنند در نهایت به پذیرفتن قدرت ایران و به رسمیت شناختن نقطه ثقل آن منجر خواهد شد و امریکایی‌ها چاره‌ای نخواهند داشت جز این که در آخر جایگاه ایران را در تمامی پرونده‌ها به رسمیت بشناسند.

منبع: ویرایش مقاله‌ای در دیپلماسی


هیچ نظری موجود نیست: