آدم قیافهها و کارنامه اینها را که میبینه ، از ایرانی بودن که هیچ از انسان بودن پشیمون میشه. و قراره یکی از این تابلوها و یا یکی شبیه اینها که نه غیرت داره، نه شرف داره، نه اخلاق داره، نه سواد داره، نه عرق وطن پرستی و ایرانی داره، و به جز خیانت و دزدی و تقلب و حقه بازی چیز دیگری را نمیشناسه، اداره کشور را به دست بگیره. ۳۴ سال موجودیت بیگانگان مسلط بر ایران باعث ننگ و خجالت برای هر ایرانی شده و حکایت همچنان باقی است.
عصر ایران نوشت: انتخابات سال ۱۳۹۲ ریاست جمهوری ، به احتمال قوی ، یک انتخابات درون اصولگرایی خواهد بود.( یعنی خامنهای آزاد است تا یکی را به عنوان رئیس جمهور انتخاب کند.)
رقابتهای انتخاباتی بین سه گروه انجام میگیرد:
۱ - اصولگرایان
۲ - افراط گرایان
۳ - اصلاح طلبان
۱- اصولگرایان ، شامل گروهها ، احزاب و چهرههای مشخصی هستند که هماکنون سوار بر حکومتند. از جامعه اسلامی که مانند یک غده سرطانی در بافت سازمانهای دولتی و غیر دولتی ریشه دوانده، تا حزب موتلفه اسلامی و از چهره هایی مانند قالیباف و متکی و پورمحمدی گرفته تا ولایتی و حداد و دیگران.
۲ - گروه دوم دار و دسته احمدینژاد هستند که به آنها نام افراط گرایان داده شده.
افراط گرایان، حامیان دولت هستند که برخی از آنها در دل دولت هستند و گروهی در خارج از آن فعالیت می کنند.
آنها بین خود تقسیم کاری هوشمندانهای دارند: جریان نهفته در دل دولت ،با شعارهایی مانند ایرانیت و آزادیهای اجتماعی در صدد ربودن آرای اصلاح طلبان و قشر خاکستری( وطن پرستان با نام قشر خاکستری نامیده میشوند و عرب پرستی و خیانت به ایران قشر طلای و نورانی و روحانی) است. چندی پیش یکی از اعضای شاخص این جریان در جمع گروهی از بسیجیان گفته بود: ما از شما هیأتی تر هستیم ولی این شعارها را برای این می دهیم که در انتخابات به آرای اصلاح طلبان هم نیاز است.
جریان برون دولتی هم آرای حزب اللهیهای دو آتشه را هدف قرار داده است. ( فلسطینیهایی که چیزی به اسم ایران را اصلا قبول ندارند و در کامل وقاحت و در رسانههای ملی این را به راحتی میگویند)
با توجه به اتفاقات سیاسی یکی دو سال اخیر که با ماجرای خانه نشینی رئیس جمهور، بخشی از آن عیان شد، این طیف ، کار دشواری برای عبور از فیلترینگ شورای نگهبان خواهد داشت.
۳ - اصلاح طلبان ( باز گشت به دوران طلایی امام یا دوران ترور وحشت و اعدام خمینی، هیچ کارههای سیاسی که آزادی خواهان واقعی را نشان رفته اند و با شعارهای غیر واقعی آنها را شناسایی کرده و به دست رژیم میسپارند)، هم اکنون به دو گروه تقسیم می شوند: چهرههای اصلی اصلاح طلبان مانند موسوی، کروبی، خاتمی ، سیدحسن خمینی ، حسن روحانی و برخی افراد که در حبس هستند و چهرههای فرعی مانند کواکبیان ، عارف و پزشکیان و نظایر این ها.
برای حضور چهرههای اصلی در انتخابات موانع متعددی وجود دارد و به جز حسن روحانی - آن هم با اما و اگرها متعدد - برای بقیه چهرهها ، شانس زیادی برای حضور وجود ندارد.
چهرههای فرعی نیز ، قدرت جذب آرا ندارند و نخواهند توانست رأی دهندگان جبهه اصلاحات را به نفع خود بسیج کنند.
اتفاقاً جریان اصولگرا ، تمایل بسیار دارد تا فرعیهای اصلاحات وارد میدان شوند تا هم ، تمام طیفها در انتخابات حاضر باشند و هم اصلاح طلبان ، شکست بخورند.
با توجه به جمیع جهات پیش گفته ، این "احتمال" قوی تر از بقیه احتمالات است که انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ ، با محوریت اصولگرایان و در رقابتی درون گروهی بین آنها برگزار شود.
هر چند که تا کنون ، نامهای متعددی از این جریان برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری به میان آمده ، اما تا به امروز افراد زیر مطرحترین گزینههای موجود هستند که شانس پیروزی دارند.
طبیعی است که "سیب سیاست" که به هوا پرت شده ، تا به زمین برسد ، هزار چرخ می خورد و باید تا لحطه آخر منتظر بود. لذا آنچه مطرح می شود ، مربوط به تحلیل "صحنه حاضر" است:
۱ - علی اکبر ولایتی: پزشک اطفال و دیپلماتی که هم اکنون مشاور عالی رهبر انقلاب در امور بین الملل است. رکورد طولانیترین دوران وزارت خارجه در جمهوری اسلامی ایران را در کارنامه دارد و بعد از مدتها سکوت نسبی ، در ماههای اخیر عزم خود را برای ریاست جمهوری جزم کرده است.او یکی از اضلاع ائتلاف سیاسی ۱+۲ است.
۲ - محمد باقر قالیباف: دیرپاترین فعالیتهای انتخاباتی مربوط به اوست. بعد از شکست در انتخابات ریاست جموری سال ۸۴ ، تصمیم به حضور مجدد در انتخابات ۸۸ را نیز داشت ولی با هوشمندی از کنار آن گذشت تا در سال ۹۲ ، در شرایطی کاندیدا شود که هیچ کدام از رقبا ، رئیس جمهور حاکم نباشد.
با این حال ، حضور او در ائتلاف ۱+۲ ، بسیاری از حامیان و اعضای ستادهایش را سرخورده کرده است زیرا تا قبل از این ، او را بخت نخست می دانستند ولی حضور قالیباف در این ائتلاف ، این گونه ترجمه شده که او ، مردد در پیروزی است و به همین خاطر به ائتلاف تن داده تا لااقل بخشی از دولت آینده را داشته باشد.
۳ - منوچهر متکی: دیپلمات کهنه کاری که سابقه دو دوره نمایندگی مجلس، دو دوره وزارت امور خارجه، دو دوره سفارت و چند دوره معاونت وزیر و مدیرکلی را در کارنامهاش دارد.
او که در دوران وزارتش همواره با محمود احمدی نژاد بر سر روشهای تعامل با جهان اختلاف داشت، در اواخر دوران وزارتش طرحی را برای حل مساله مسالمت آمیز هستهای ایران به رئیس جمهور داد ولی چندی بعد، وقتی در مأموریتی دیپلماتیک در سنگال بود، از سوی احمدی نژاد برکنار شد!
منوچهر متکی هر چند تا کنون رسماً اعلام کاندیداتوری نکرده و لذا برنامههایش را نیز اعلام نداشته است، اما نزدیکانش می گویند که او بر "بهره گیری از تجربه کشورهای دیگر برای برون رفت از مشکلات داخلی" ، به جای ادعای مدیریت جهان تأکید دارد.
۴ - غلامعلی حداد عادل: ریاست فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی و تعریف کلمات فارسی به جای واژههای خارجی ، او را مشهور کرد. هر چند که بسیاری او را به خاطر تألیف کتاب اجتماعی سوم ابتدایی می شناسند. ریاست مجلس هفتم ، مهمترین فراز زندگی سیاسی اوست. حداد عادل هم اکنون در قالب ۱+۲ در صدد کسب آرای مردم برای رسیدن به جایگاه ریاست جمهوری است.
۵ - محسن رضایی: رضایی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ ، باخت ولی بسیاری او را برنده واقعی مناظرههای انتخاباتی می دانند و بر آنند که تنها "کاندیدای با برنامه" در آن انتخابات جنجالی ، محسن رضایی بود.اگر انتخابات ۸۸ ، دو قطبی نمی شد ،ای بسا محسن رضایی آرای بسیار بیشتری کسب می کرد.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام ، فرماندهی سپاه در جنگ ۸ ساله را بر عهده داشت. فدرالیسم اقتصادی ، از مهمترین ایدههای رضایی است که البته فرصت اجرایش را هرگز به دست نیاورده است.
۶ - مصطفی پور محمدی: او نیز از منتقدان درون دولتی احمدی نژاد بود و به همین دلیل ، از وزارت کشور برکنار شد و بعد از آن ، ریاست سازمان بازرسی کل کشور را بر عهده گرفت.
پور محمدی ، تا این لحظه ، تنها کاندیدای روحانی از جبهه اصولگرایان است. حامیان او می گویند که حضور پور محمدی در رأس سازمان بازرسی کل کشور ، باعث شده است وی اشراف کاملی بر مسائل کشور و نقاط ضعف آن داشته باشد و بهتر از هر کس دیگری بتواند چاره اندیشی کند.
دولتیها ، به لحاظ این که رئیس سازمان بازرسی ، بر بسیاری از پروندهها وقوف دارد ، نگران کاندیداتوری پور محمدی اند.
۷ - سعید جلیلی: دبیر شورای عالی امنیت ملی که مردم او را بیشتر به خاطر مذاکرات هستهایاش می شناسند ، تا کنون اعلام کاندیداتوری نکرده است اما حامیانش مدت هاست که با راه اندازی پایگاههای اینترنتی ، تحت عنوان دعوت از جلیلی برای حضور در انتخابات ، نام او را به عنوان یک کاندیدا بر سر زبانها انداخته اند.
البته همان گونه که ذکر شد ، تحلیل حاضر و نامهای موجود ، ناظر به شرایط کنونی است و با نزدیک شدن به انتخابات ، تحولات ، با دور تند ، حرکت خواهند کرد... .
عصر ایران نوشت: انتخابات سال ۱۳۹۲ ریاست جمهوری ، به احتمال قوی ، یک انتخابات درون اصولگرایی خواهد بود.( یعنی خامنهای آزاد است تا یکی را به عنوان رئیس جمهور انتخاب کند.)
رقابتهای انتخاباتی بین سه گروه انجام میگیرد:
۱ - اصولگرایان
۲ - افراط گرایان
۳ - اصلاح طلبان
۱- اصولگرایان ، شامل گروهها ، احزاب و چهرههای مشخصی هستند که هماکنون سوار بر حکومتند. از جامعه اسلامی که مانند یک غده سرطانی در بافت سازمانهای دولتی و غیر دولتی ریشه دوانده، تا حزب موتلفه اسلامی و از چهره هایی مانند قالیباف و متکی و پورمحمدی گرفته تا ولایتی و حداد و دیگران.
۲ - گروه دوم دار و دسته احمدینژاد هستند که به آنها نام افراط گرایان داده شده.
افراط گرایان، حامیان دولت هستند که برخی از آنها در دل دولت هستند و گروهی در خارج از آن فعالیت می کنند.
آنها بین خود تقسیم کاری هوشمندانهای دارند: جریان نهفته در دل دولت ،با شعارهایی مانند ایرانیت و آزادیهای اجتماعی در صدد ربودن آرای اصلاح طلبان و قشر خاکستری( وطن پرستان با نام قشر خاکستری نامیده میشوند و عرب پرستی و خیانت به ایران قشر طلای و نورانی و روحانی) است. چندی پیش یکی از اعضای شاخص این جریان در جمع گروهی از بسیجیان گفته بود: ما از شما هیأتی تر هستیم ولی این شعارها را برای این می دهیم که در انتخابات به آرای اصلاح طلبان هم نیاز است.
جریان برون دولتی هم آرای حزب اللهیهای دو آتشه را هدف قرار داده است. ( فلسطینیهایی که چیزی به اسم ایران را اصلا قبول ندارند و در کامل وقاحت و در رسانههای ملی این را به راحتی میگویند)
با توجه به اتفاقات سیاسی یکی دو سال اخیر که با ماجرای خانه نشینی رئیس جمهور، بخشی از آن عیان شد، این طیف ، کار دشواری برای عبور از فیلترینگ شورای نگهبان خواهد داشت.
۳ - اصلاح طلبان ( باز گشت به دوران طلایی امام یا دوران ترور وحشت و اعدام خمینی، هیچ کارههای سیاسی که آزادی خواهان واقعی را نشان رفته اند و با شعارهای غیر واقعی آنها را شناسایی کرده و به دست رژیم میسپارند)، هم اکنون به دو گروه تقسیم می شوند: چهرههای اصلی اصلاح طلبان مانند موسوی، کروبی، خاتمی ، سیدحسن خمینی ، حسن روحانی و برخی افراد که در حبس هستند و چهرههای فرعی مانند کواکبیان ، عارف و پزشکیان و نظایر این ها.
برای حضور چهرههای اصلی در انتخابات موانع متعددی وجود دارد و به جز حسن روحانی - آن هم با اما و اگرها متعدد - برای بقیه چهرهها ، شانس زیادی برای حضور وجود ندارد.
چهرههای فرعی نیز ، قدرت جذب آرا ندارند و نخواهند توانست رأی دهندگان جبهه اصلاحات را به نفع خود بسیج کنند.
اتفاقاً جریان اصولگرا ، تمایل بسیار دارد تا فرعیهای اصلاحات وارد میدان شوند تا هم ، تمام طیفها در انتخابات حاضر باشند و هم اصلاح طلبان ، شکست بخورند.
با توجه به جمیع جهات پیش گفته ، این "احتمال" قوی تر از بقیه احتمالات است که انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ ، با محوریت اصولگرایان و در رقابتی درون گروهی بین آنها برگزار شود.
هر چند که تا کنون ، نامهای متعددی از این جریان برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری به میان آمده ، اما تا به امروز افراد زیر مطرحترین گزینههای موجود هستند که شانس پیروزی دارند.
طبیعی است که "سیب سیاست" که به هوا پرت شده ، تا به زمین برسد ، هزار چرخ می خورد و باید تا لحطه آخر منتظر بود. لذا آنچه مطرح می شود ، مربوط به تحلیل "صحنه حاضر" است:
۱ - علی اکبر ولایتی: پزشک اطفال و دیپلماتی که هم اکنون مشاور عالی رهبر انقلاب در امور بین الملل است. رکورد طولانیترین دوران وزارت خارجه در جمهوری اسلامی ایران را در کارنامه دارد و بعد از مدتها سکوت نسبی ، در ماههای اخیر عزم خود را برای ریاست جمهوری جزم کرده است.او یکی از اضلاع ائتلاف سیاسی ۱+۲ است.
۲ - محمد باقر قالیباف: دیرپاترین فعالیتهای انتخاباتی مربوط به اوست. بعد از شکست در انتخابات ریاست جموری سال ۸۴ ، تصمیم به حضور مجدد در انتخابات ۸۸ را نیز داشت ولی با هوشمندی از کنار آن گذشت تا در سال ۹۲ ، در شرایطی کاندیدا شود که هیچ کدام از رقبا ، رئیس جمهور حاکم نباشد.
با این حال ، حضور او در ائتلاف ۱+۲ ، بسیاری از حامیان و اعضای ستادهایش را سرخورده کرده است زیرا تا قبل از این ، او را بخت نخست می دانستند ولی حضور قالیباف در این ائتلاف ، این گونه ترجمه شده که او ، مردد در پیروزی است و به همین خاطر به ائتلاف تن داده تا لااقل بخشی از دولت آینده را داشته باشد.
۳ - منوچهر متکی: دیپلمات کهنه کاری که سابقه دو دوره نمایندگی مجلس، دو دوره وزارت امور خارجه، دو دوره سفارت و چند دوره معاونت وزیر و مدیرکلی را در کارنامهاش دارد.
او که در دوران وزارتش همواره با محمود احمدی نژاد بر سر روشهای تعامل با جهان اختلاف داشت، در اواخر دوران وزارتش طرحی را برای حل مساله مسالمت آمیز هستهای ایران به رئیس جمهور داد ولی چندی بعد، وقتی در مأموریتی دیپلماتیک در سنگال بود، از سوی احمدی نژاد برکنار شد!
منوچهر متکی هر چند تا کنون رسماً اعلام کاندیداتوری نکرده و لذا برنامههایش را نیز اعلام نداشته است، اما نزدیکانش می گویند که او بر "بهره گیری از تجربه کشورهای دیگر برای برون رفت از مشکلات داخلی" ، به جای ادعای مدیریت جهان تأکید دارد.
۴ - غلامعلی حداد عادل: ریاست فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی و تعریف کلمات فارسی به جای واژههای خارجی ، او را مشهور کرد. هر چند که بسیاری او را به خاطر تألیف کتاب اجتماعی سوم ابتدایی می شناسند. ریاست مجلس هفتم ، مهمترین فراز زندگی سیاسی اوست. حداد عادل هم اکنون در قالب ۱+۲ در صدد کسب آرای مردم برای رسیدن به جایگاه ریاست جمهوری است.
۵ - محسن رضایی: رضایی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ ، باخت ولی بسیاری او را برنده واقعی مناظرههای انتخاباتی می دانند و بر آنند که تنها "کاندیدای با برنامه" در آن انتخابات جنجالی ، محسن رضایی بود.اگر انتخابات ۸۸ ، دو قطبی نمی شد ،ای بسا محسن رضایی آرای بسیار بیشتری کسب می کرد.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام ، فرماندهی سپاه در جنگ ۸ ساله را بر عهده داشت. فدرالیسم اقتصادی ، از مهمترین ایدههای رضایی است که البته فرصت اجرایش را هرگز به دست نیاورده است.
۶ - مصطفی پور محمدی: او نیز از منتقدان درون دولتی احمدی نژاد بود و به همین دلیل ، از وزارت کشور برکنار شد و بعد از آن ، ریاست سازمان بازرسی کل کشور را بر عهده گرفت.
پور محمدی ، تا این لحظه ، تنها کاندیدای روحانی از جبهه اصولگرایان است. حامیان او می گویند که حضور پور محمدی در رأس سازمان بازرسی کل کشور ، باعث شده است وی اشراف کاملی بر مسائل کشور و نقاط ضعف آن داشته باشد و بهتر از هر کس دیگری بتواند چاره اندیشی کند.
دولتیها ، به لحاظ این که رئیس سازمان بازرسی ، بر بسیاری از پروندهها وقوف دارد ، نگران کاندیداتوری پور محمدی اند.
۷ - سعید جلیلی: دبیر شورای عالی امنیت ملی که مردم او را بیشتر به خاطر مذاکرات هستهایاش می شناسند ، تا کنون اعلام کاندیداتوری نکرده است اما حامیانش مدت هاست که با راه اندازی پایگاههای اینترنتی ، تحت عنوان دعوت از جلیلی برای حضور در انتخابات ، نام او را به عنوان یک کاندیدا بر سر زبانها انداخته اند.
البته همان گونه که ذکر شد ، تحلیل حاضر و نامهای موجود ، ناظر به شرایط کنونی است و با نزدیک شدن به انتخابات ، تحولات ، با دور تند ، حرکت خواهند کرد... .