دی ۰۳، ۱۳۹۱

بگو آزادگان از بند دورند


سلام‌ ای سرخ‌ ای رنگ شهادت
سپید آیین سبزستان غیرت

سلام‌ ای آسمان عشق و ایمان
سلام‌ ای سرزمین پاک ایران

دوباره تیر را اندر کمان کن
دوباره آرشی دیگر عیان کن

بتازان رخش را در بیشه هایت
بزایان رستمی از ریشه هایت

سلام‌ ای دشت‌های باز و روشن
سلام‌ ای چشمه سار عطر گلشن

سلام‌ ای کوه‌های سخت و سرکش
سلام‌ ای آبی دریای بی‌غش

بتابان شمس عشق مولوی را
بخوان این نامه‌های مثنوی را

‫شکوفا کن شکوه شرقی‌ام را
مداوا کن غم بیدردیم را

سکوتم را به فریادی بدل کن
تمام حرفایم را غزل کن

‫به مردانت بگو از نسل نورند
بگو آزادگان از بند دورند

‫بگو از سوزها و سازهایت
فدای مستی آوازهایت

‫بگو اهریمنان با تو چه کرده اند
بگو خون در دل صد پاره کرده اند

‫بیدار باش و هوشیار
ای سرزمین رستگار

آئین تو آزادگی
رستن ز بند بندگی

پاینده باشی‌ ای وطن
ایران من ایران من

‫می سوزد آوازم بزن
آهنگ دیگر گونه من

بشکن قفس را پر بزن
‫جان هافدایت‌ای وطن

تا قله‌ها پرواز کن
راهی به فردا باز کن

‫بالا بلند استوار، آتشفشان عشق یار، نفرین به بد خواهان تو
‫لعنت به دژخیمان تو

چشم بد از تو دور باد
اهریمن تو کور باد

پاینده باشی‌ ای وطن
ایران من ایران من.